مدرسه علمیه حضرت زینب سلام الله علیها آران وبیدگل

  • فهرست مطالب 
  • تماس  

یادمان باشد...

چگونه سرباز امام زمان بشویم؟

09 مرداد 1395 توسط aran

منتظران و یاوران مصلح جهانی باید خود صالح باشند؛ بنابراین برای فراهم كردن زمینه ظهور حضرتشان، ما باید از خود آغاز كنیم و با اراده‏ ای محكم، عزمی راسخ و برنامه ‏ای دقیق به اصلاح افكار و اندیشه‏ ها و نیز تغییر و اصلاح رفتار و كردارمان بپردازیم و با آگاهی ازوظایف عملی و گسترش شناخت خود از مبانی دینی و معرفتی، در راه تقویت بنیه اعتقادی و اخلاقی خویش، تلاش و كوشش كنیم. و در یك جمله با اجتناب از معاصی، لغزش‏ ها و گناهان و انجام دادن واجبات و وظایف دینی ـ در هر محیطی كه هستیم ـ به خودسازی اقدام كنیم و با توبه از اعمال گذشته، قلب خویش را برای تجلّی و ورود نور الهی آماده سازیم. بنابراین گناهان گذشته ـ هر چند زیاد باشد ـ نمی‏تواند مانع مهمی در راه رشد و كمال و پیوستن به جرگه منتظران و یاوران واقعی امام زمان(عج) باشد. پس با توبه واقعی، می‏ توان سیئات و بدی‏ های گذشته را به حسنه و نیكی تبدیل كرد و به اصلاح گذشته همت گماشت.
 قرآن راجع به حضرت مهدی(ع) و اصحاب ایشان می‏ فرماید:«الذین ان مكناهم فی الارض اقاموا الصلاه و آتوا الزكاه و آمرو بالمعروف و نَهوا عن المنكر؛  كسانی كه اگر در زمین به آنان توانایی دهیم، نماز را به پا داشته و زكات را [به مستحق] می‏ بخشند و به معروف امر نموده و از منكر نهی می‏ كنند.[۱]
امام باقر(ع) در تفسیر این آیه می‏ فرماید: «این آیه برای آل محمد و مهدی(ع) و اصحاب او است».
 در نتیجه اگر ما هم می‏ خواهیم از اصحاب و یاران آن حضرت باشیم، باید به این امور اهتمام ورزیم. در این رابطه به راه‏كارهای زیر توجه فرمایید:
 ۱. ارتباط معنوی خود را با خدای متعال تقویت كنید؛
 ۲. نمازهای یومیه را در اول وقت و حتی المقدور به جماعت بخوانید؛
 ۳. سعی كنید در نماز حضور قلب داشته باشید و همیشه خود را در محضر خداوند متعال بدانید؛
 ۴. از هر گونه گناه و معصیتی اجتناب كنید؛
۵. بدانید كه هر هفته، نامه اعمال شما به حضور امام زمان(عج) عرضه می‏ شود و مورد بررسی قرار می‏ گیرد؛
۶. اكنون كه در دوران تحصیل علم هستید، بیشترین توجّه خود را به درس و موفقیت تحصیلی داشته باشید؛
۷. با مطالعه كتاب‏هایی كه درباره امام زمان(ع)، آگاهی و شناخت خود را در این زمینه تعمیق و گسترش بخشید؛
 ۸. برای اصلاح اوضاع فرهنگی دانشگاه، به تنهایی یا به كمك دیگر دانشجویان متدین و دلسوز و یا به كمك بعضی از تشكل‏های مذهبی دانشگاه، امر به معروف و نهی از منكر كنید و بدین وسیله جلو بعضی اعمال خلاف را بگیرید. در این راه نهراسید و خجالت هم نكشید؛ زیرا خشنودی و رضایت امام زمان(ع)، در گسترش ارزش‏های دینی و اخلاقی و اجتناب از گناه و خلاف است.

نکته ای که به نظر بنده ذکرآن بی مناسبت نیست این است که: در مورد تعداد یاران حضرت مهدی(ع) كه در روایت ۳۱۳ نفر ذكر شده است، این تعداد از سران حكومت و به اصطلاح كارگردانان حكومت امام(ع) و از كادرهای اصلی حكومت جهانی حضرت مهدی(عج) می باشند. ولی تعداد زیادی دیگر در رده های پایین تر و طبقات دیگر حكومت سعادت بخش آن امام همام(ع) می باشند، چون در حكومت صالحان تمام بدنه حكومت باید از افراد صالح تشكیل گردد و علاوه بر كادرهای بالا و اصلی كه متشكل از ۳۱۳ نفر است، رده های پایین تر باید اهل تقوا و صلاح باشند.

برای تقویت توجه به حضرت ولی عصر(عج) مطالعه كتب مربوط به آن حضرت توصیه می شود از جمله:
۱. بحارالانوار، ج ۵۲ و ۵۱، ترجمه علی دوانی
۲. خورشید مغرب، استاد محمد رضا حكیمی
۳. وابستگی جهان به امام زمان(عج)، آیت الله صافی گلپایگانی
۴. دادگستر جهان، آیت الله ابراهیم امینی

پی نوشت:
[۱]- حج، آیه ۴۱.

منبع: مرکز ملی پاسخگویی به احکام

 نظر دهید »

راهی برای استجابت دعا

09 مرداد 1395 توسط aran

آیت‌الله‌العظمی بهجت قدس‌سره:

یکی از چاره‌‌جویی‌‌های شرعی برای استجابت دعا این است که شخصی که حاجت یا گرفتاری دارد دعا کند که خدا تمام گرفتاری های مشابه گرفتاری او را از تمام مؤمنین و مؤمناتی که گرفتار هستند برطرف کند؛ زیرا در این صورت مَلَک برای خود انسان دعا می‌کند و دعای مَلَک مستجاب می‌شود.

در محضر بهجت، ج۳، ص۶۰

 نظر دهید »

یاد بار آخرهایی باشیم که بار آخرتمان را سنگین تر میکند...!!!

06 تیر 1395 توسط aran

 

گویند توبه ی واقعی آن است که دیگر گناه تکرار نشود که اگرگناهی کرده و دوباره تکرارکنیم در حالی که از گناه قبلی پشیمان نشده باشیم و توبه نکرده باشیم این همان اصرار برگناه است و در این صورت دیگر گناه ،گناه صغیره نخواهد بود (1)همان طور که ابی عبدالله الحسین ع فرموده اند؛اگر اصرار برگناهی باشد ،دیگر آن گناه صغیره نخواهد بود(2)
قرآن مجید می‌فرماید :
«یا ایها الّذین آمنوا توبوا الی اللّه توبه نصوحاً عسی ربّکم أن یکفّر عنکم سیئاتکم و یدخلکم جنات ٍتجری من تحتها الانهار؛ (3)
ای کسانی که ایمان آورده اید! توبه کنید، توبه خالصی . امید است با این کار پروردگارتان گناهان تان را ببخشد و شما را در باغ هایی از بهشت که نهرها از زیر درختانش جاری است، وارد کند».
توبۀ نصوح، همان توبۀ واقعی است و دارای چهار شرط است: پشیمانی قلبی، استغفار زبانی، ترک گناه و تصمیم بر انجام ندادن در آینده .(4)

 

1-دکتر سید محمد بنی هاشمی ،شب های بی قراری ص16

2-مستدرک الوسایل ج11ص 229   

3- تحریم (66) آیه  8  

4-ناصر مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ج 24، ص 290. دارالکتب الاسلامیه، تهران، 1374ش  



 

 نظر دهید »

بی وفا نگار من می کند به کار من خنده های زیر لب عشوه های پنهانی

23 خرداد 1395 توسط aran

بی وفا نگار من می کند به کار من        

                      خنده های زیر لب عشوه های پنهانی

ما سیه گلیمان را جز بلا نمیشاید                   

                    بردل بهایی نه هر بلا که بتوانی

 نظر دهید »

صبر جمیلی که در قرآن به آن سفارش شده، چه صبری است؟

21 خرداد 1395 توسط aran

 

پرسش

صبر جمیلی که در قرآن به آن سفارش شده، چه صبری است؟

 پاسخ  اجمالی به معنای صبر جمیل در آیه پنج سوره معارج: «فَاصْبِرْ صَبْراً جَمیلا»

صفحات: 1· 2

 نظر دهید »

همه انسانها قدرت انتقاد دارند ولی جرات اصلاح نه

01 مهر 1394 توسط aran

فردی چندین سال شاگرد نقاش بزرگی بود و تمامی فنون و هنر نقاشی را آموخت.استاد به او گفت که دیگر شما استاد شده ای و من چیزی ندارم ک به تو بیاموزم.
شاگرد فکری به سرش رسید، یک نقاشی فوق العاده کشید و آنرا در میدان شهر قرار داد ، مقداری رنگ و قلمی در کنار آن قرار داد و از رهگذران خواهش کرد اگر هرجایی ایرادی می بینند یک علامت × بزنند و غروب که برگشت دید که تمامی تابلو علامت خورده است و بسیار ناراحت و افسرده به استاد خود مراجعه کرد .
استاد به او گفت: آیا میتوانی عین همان نقاشی را برایم بکشی ؟
شاگرد نیز چنان کرد و استاد آن نقاشی را در همان میدان شهر قرار داد ولی این بار رنگ و قلم را قرار داد اما متنی که در کنار تابلو قرار داد این بود که : اگر جایی از نقاشی ایراد دارد با این رنگ و قلم اصلاح بفرمایید غروب برگشتند دیدند تابلو دست نخورده ماند.استاد به شاگرد گفت:
همه انسانها قدرت انتقاد دارند ولی جرات اصلاح نه.
آری ما قدرت انتقاد و تخریبمان بیداد میکند ولی قدرت اصلاحمان…!!!؟

 2 نظر

آیا تا به حال چیزی راجع به لباس های زبان دار شنیدی؟

01 مهر 1394 توسط aran

آیا تا به حال چیزی راجع به لباس های زبان دار شنیدی؟

صفحات: 1· 2

 2 نظر

دیدن فیلم مستهجن

24 شهریور 1394 توسط aran

 


دیدن فیلم مستهجن

صفحات: 1· 2

 نظر دهید »

باتوجه به آموزه های اسلام، عوامل تحکیم خانواده کدامند؟

28 مرداد 1394 توسط aran


 توجه به آموزه های اسلام، عوامل تحکیم خانواده کدامند؟

در این بخش کتاب های خانواده را در سه دستۀ عمده به شما علاقه مندان و همراهان معرفی کنیم؛ این سه عبارتند از:

1. پیش از ازدواج

2. دوران عقد

3. پس از ازدواج (زندگی مشترک)

صفحات: 1· 2

 2 نظر

داستانی زیبا از حجاب

13 تیر 1394 توسط aran

 

داستان زیبای دختر بی حجاب

صفحات: 1· 2

 3 نظر

تقلید حرام و تقلید جایز

10 تیر 1394 توسط aran

◀️ تقلید حرام و تقلید جایز !

صفحات: 1· 2

 1 نظر

دیدگاه های مختلف در مورد حجاب

08 تیر 1394 توسط aran

 

 

 

 

*«(( وَ قُل لِلمؤمناتِ یَغضُضنَ مِن أبصارِهِنّ و یَحفَظنَ فُروجَهُنَّ و لایُبدینَ زینَتَهُنَّ إلاّ ما ظَهَرَ مِنها وَلیَضرِبنَ بِخُمُرِهِنَّ عَلی جیُوبِهِنَّ و لایُبدینَ زینَتَهُنَّ إلاّ لِبُعولَتِهِنَّ … ))»*
ای پیامبر (ص) به زنان با ایمان بگو : چشم ها از نامحرمان فروهشته داشته و دامن خویش را پاک دارند و زینت های خویش را آشکار نسازند مگر آن مقداری که خود ظاهر می گردد و روسری های را تا گریبان بیندازند و زینت ها را آشکار نسازند مگر برای شوهران و … ( محارم خویش ) .

( نور/31 )
ــــــــــــــــــــــــ
* لَعَنَ اللهُ الرّجُلَ یَلبَسُ لَبسـۀ المَرأۀِ وَالمَرأۀَ تَلبَسُ لَبسَۀَ الرّجلِ .
خدا ، مردی را که چون زن ـ و زنی را که همانند مرد لباس پوشد لعنت کند .

(نهج الفصاحه/ص269 )

صفحات: 1· 2

 نظر دهید »

ویژگی یک همسر خوب

06 تیر 1394 توسط aran



ﻭﯾﮋﮔﯽ های ﯾﮏ ﻫﻤﺴﺮ ﺧﻮﺏ ﺩﺭ ﺳﯿﺮﻩ ﭘﯿﺎﻣﺒﺮ ‏(ﺹ)

صفحات: 1· 2

 نظر دهید »

نمازم اگر نماز بود .....

27 خرداد 1394 توسط aran

 


نمازهایم اگر “نماز” بود که موقع سفر، ذوق نمی کردم از شکسته شدنش!

نمازهايم اگر نماز بود که رکعت آخرش این قدر کیف نداشت!

اگر نمازهایم نماز بود،
که اول وقت نمی خواندمش، برای این که، خود را “خلاص” کرده باشم…

اگر نمازهایم نماز بود
که تبدیل نمی شد به نمایش پانتومیم برای نشان دادن آدرس شارژر گوشی…

اگر نمازم نماز بود،
که تبدیل نمی شد به یک فرصت طلایی برای خلق ایده های بکر!!
تبدیل نمی شد به مناسب ترین زمان تحلیل رفتار فلان همکار!
تبدیل نمی شد به ماشین حساب!!

نه.
نمازهایم"نماز” نیست.

اگر نماز بود، یک “کارواش قوی” می شد و با فشار می شست از دلم همه ی سیاهی ها را، لکه ها را، پلشتی ها را.

اگر نماز بود، می شد “کیمیا” و مس وجودم را تبدیل می کرد به طلا…

اگر نمازم نماز بود،
می شد پل، می شد پناهگاه، می شد دارو، می شد مرهم، می شد درمان،می شد شاه کلید، می شد میعادگاه، می شد دانشگاه….

خدایا! این روزها که درهای آسمانت را سخاودتمندانه باز کرده ای،
من از تو فقط یک چیز می خواهم.

بر من منت بگذار و کاری کن نمازهایم، “نماز” شود

فقط همین.

ممنونم خدا جان

 

 نظر دهید »

تقدیم به دختران ایران زمین

27 خرداد 1394 توسط aran

??????بانو??????…

به مردی دل ببند که از علاقه اش به خودت مطمئنی…

قانون ِ رابطه ها این است:
مرد باید عاشق تر باشد…
مرد است که باید برای داشتنت تلاش کند…
مرد است که باید پر باشد از نیاز ِ به تو…
مرد است که باید بجنگد!!

تو چرا نشسته ای کنج اتاق و زانوهایت را بغل گرفته ای
و اشک میریزی و روزهایت را آتش میزنی!

چند سالت است مگر؟!؟
اینکه مینویسی خسته شده ای…
اینکه مینویسی دیگر کشش ندارى…

این فاجعه است!!! فاجعه!
این روزهایت، بهترین روزهایت هستند…
حالاست که باید بخندی…

نه که همه را خط بزنی و بنشینی کنج اتاق و دیوارهایش را خراش دهی و زار بزنی برای نداشتن مردی که حواسش هم به تو نیست!!!

برگرد دختر…
برگرد به زندگی…

 نظر دهید »

فواید عجیب خواندن سوره توحید

24 خرداد 1394 توسط aran

درباره عظمت تلاوت سوره توحید، روایات عجیبی در میان فرمایشات معصومین علیهم السلام آمده است؛ از جمله:

از رسول خدا صلی الله علیه و آله نقل شده است که فرمودند: «هر کس که قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ را هنگام خواب سه مرتبه بخواند، خداوند پنجاه هزار ملک را بر او موکّل می‏نماید تا در آن شب حراستش کنند».(الکافی، ج ۲، ص ۶۲۰)

امیرالمومنین علیه السّلام نقل می ‏نماید که رسول خدا صلّی اللَّه علیه و آله و سلّم فرمودند: «کسی که به هنگام خواب صد بار سوره توحید را بخواند، خداوند گناهان پنجاه سال او را می‏ بخشد.» (الکافی، ج ۲، ص ۵۳۹)

همچنین از امیر المؤمنین علیه السّلام نقل شده است که فرمودند: «کسی که پس از نماز صبح، یازده بار «قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ» بخواند، در آن روز گناهی از او سر نمی‏زند؛ گرچه شیطان خوار شود(یعنی شیطان هر چه تلاش کند، نتواند انسان را به گناه بکشاند و بدین ترتیب خوار شود).»(ثواب‏ الأعمال و عقاب الاعمال، ص ۲۷۷)

امام صادق علیه السّلام از پدرش روایت نموده که پیامبر خدا صلّی اللَّه علیه و آله بر جنازه سعد بن معاذ نماز گزارد و فرمود: «به راستی، نود هزار فرشته بر او نماز گزاردند که جبرئیل نیز در میان آنان بود. از جبرئیل علیه السّلام پرسیدم که او از چه رو استحقاق نماز شما را یافت؟ جبرئیل علیه السّلام گفت: از آن رو که در حال ایستاده و نشسته و سواره و پیاده و در حال رفت و آمد، سوره توحید را تلاوت می‏‌کرد.»(ثواب الاعمال و عقاب الاعمال، ترجمه حسن زاده، صفحه ۲۹۵)

امام صادق علیه السلام فرموده اند: «هر که دچار مرض و یا گرفتاری شود و قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ نخواند و در آن بیماری و شدّت بمیرد از اهل آتش است.»(وسائل‏ الشیعه، ج ۶، ص ۲۲۴) و «هر که به بستر رود و (توحید) را یازده بار بخواند خانه او و همسایگانش مصون است.» (ثواب‏ الأعمال و عقاب الاعمال، ص ۱۲۸)

امام کاظم علیه السّلام از پدرش امام صادق علیه السّلام روایت نموده که امام علی علیه السّلام فرمود: «هر که نماز صبح را به جا آورد و پس آنگاه سوره توحید را یازده بار تلاوت کند، در آن روز گناهی مرتکب نشود هر چند شیطان بخواهد.»(مجلسی، بحارالأنوار، ج ۸۳ ص ۱۳۵)

 نظر دهید »

دعایی که حضرت ایت الله بهجت به مقام معظم رهبری توصیه کردند

24 خرداد 1394 توسط aran



حضرت آیت الله العظمی خامنه‌ای(حفظه الله) رهبر معظّم انقلاب اسلامی ایران در دیدار با اساتید، فضلا و طلاب نخبۀ حوزه علمیه قم در تاریخ ۱۳۸۹/۸/۲ در ذیل شرح حدیثی، توصیۀ مرحوم آیت‏ الله بهجت را برای خواندن دعای «یَا اللهُ یَا رَحمَانُ یَا رَحِیمُ یَا مُقَلِّبَ القُلُوبِ ثَبِّت قَلبِی عَلَی دِینِکَ» بیان کردند و فرمودند:
مرحوم آقای بهجت (رضوان الله تعالی علیه) می‌فرمودند این دعا را زیاد بخوانید: «یَا اللهُ یَا رَحمَانُ یَا رَحِیمُ یَا مُقَلِّبَ القُلُوبِ ثَبِّت قَلبِی عَلَی دِینِکَ». ممکن بود یک اشکال مقدّری وجود داشته باشد، ایشان به آن هم جواب می‏‌داد. ممکن بود کسی بگوید، وقتی می‏‌گوئیم «ثَبِّت قَلبِی عَلَی دِینِکَ»، ما که دینمان درست است، منطقی است، مستحکم است، این برای آن طبقات پایین است.

ایشان می‌‏فرمود: در هر طبقه‏‌ای که دل انسان و ایمان انسان و دینداری انسان هست، تنزّل از آن طبقه، برگشت است. «ثَبِّت قَلبِی عَلَی دِینِکَ» یعنی دین را در همان طبقۀ عالی نگه‌‏دار و تثبیت کن. اگر این شد، آن وقت زندگی می‏‌شود شیرین، مرگ هم مرگ راحت.

یکی از مشکلات اساسی ماها، مشکل مُردن است. امام سجاد(علیه السلام) به خداوند متعال عرض می‏‌کند: «أَمِتْنَا مُهْتَدِینَ‏ غَیرَ ضَالِّینَ، طَائِعِینَ غَیرَ مُسْتَكْرِهِینَ تَائِبِینَ غَیرَ عَاصِین»[۱]. خب، انسان در همۀ طول عمر در طریق هدایت بوده، اما باز امام دعا می‏‌کند که: أَمِتْنَا مُهْتَدِینَ‏ غَیرَ ضَالِّینَ، طَائِعِینَ غَیرَ مُسْتَكْرِهِینَ تَائِبِینَ غَیرَ عَاصِین»؛ معلوم می‏‌شود خطرناک است.
حکم مستوری و مستی همه بر عاقبت است
کس ندانست که آخر به چه حالت برود.

پی‌نوشت:
[۱]. صحیفه سجادیه، امام سجاد(علیه السلام) ، دفتر نشر الهادی، قم، ۱۳۷۶ش، ص۱۷۲٫

خبرگزاری حوزه

 

 نظر دهید »

این بار دیگر نه!!!!

24 خرداد 1394 توسط aran



اولین قدمی که باید برداریم تا فتح بابی برای قدم های دیگر ما باشد توبه است، خیلی از ماها اصلا حس نکردیم که ماهای نورانی رجب و شعبان کی آمدند و کی رفتند، و در واقع با همه روزهای دیگر برای ما فرقی نداشتند به هوش باشیم اگر تلنگری به خودمان نزنیم ماه مبارک رمضان هم، به همین سرعت سپری خواهد شد. در حالی که ما تنها مقداری گرسنگی و تشنگی کشیده ایم و بس و بهره ای هم جز همین نبرده ایم.
توبه باعث می شود چرک و آلودگی های روحی شسته شود و این سبکی کمکمان می کند، برای رسیدن به معنویات قدم های آغازین را برداریم و از انجام عبادات و مستحبات حظ کافی ببریم.
امام على علیه‏السلام فرمود: «توبه دلها را پاک‏مى‏كند و گناهان را مى‏شوید.» (غرر الحكم ، 1355)
امام على علیه‏السلام فرمود: هر كه بـاز آیـد، خدا به او بازگردد و به جوارح او و جاى جاى زمین دستور داده شود كه آبروى او را حفظ كنند و عیب هایش را بپوشانند و گناهانى كه فرشتگان حافظ اعمال برایش نوشته‏اند از یاد آنان برده شود . (بحار الأنوار جلد 32ص 28)
پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود: خدا رحمت كند بنده اى را كه حلالیت بطلبد از برادرى كه به آبرو یا مال او تجاوزكرده، قبل از آن كه (در قیامت) از او بازخواست كنند، آنجایى كه دینار و درهمى نباشد،در نتیجه اگر شخص كار نیكى داشته باشد از آن بردارند و اگر نداشته باشد، از گناهان مظلوم برداشته بر گناهان او بیفزایند

 نظر دهید »

چرا فاحشه ها قشنگ ترن؟؟؟

22 خرداد 1394 توسط aran

 1 نظر

دعا ;کردن هم سلیقه میخواهد!!!

22 خرداد 1394 توسط aran

دعاهای بسيار خوب از قرآن

اگه فرزند صالح ميخوای:

رَبِّ هَبْ لِي مِنْ لَدُنْكَ ذُرِّيَّةً طَيِّبَةً إِنَّكَ سَمِيعُ الدُّعَاءِ
رَبِّ لَا تَذَرْنِي فَرْدًا وَأَنْتَ خَيْرُ الْوَارِثِينَ

اگه ميترسی قلبت گمراه بشه:

رَبَّنَا لَا تُزِغْ قُلُوبَنَا بَعْدَ إِذْ هَدَيْتَنَا وَهَبْ لَنَا مِنْ لَدُنْكَ رَحْمَةً إِنَّكَ أَنْتَ الْوَهَّاب

اگه ميخوای شهيد از دنيا بری:

رَبَّنَا آمَنَّا بِمَا أَنْزَلْتَ وَاتَّبَعْنَا الرَّسُولَ فَاكْتُبْنَا مَعَ الشَّاهِدِينَ

اگه غم و غصه ی بزرگی داری:

حَسْبِيَ اللَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ عَلَيْهِ تَوَكَّلْتُ وَهُوَ رَبُّ الْعَرْشِ الْعَظِيمِ

اگه ميخوای خودت و فرزندانت پايبند نماز باشيد:

رَبِّ اجْعَلْنِي مُقِيمَ الصَّلاةِ وَمِنْ ذُرِّيَّتِي رَبَّنَا وَتَقَبَّلْ دُعَاءِ

اگه ميخوای همسر و فرزندانت بهت وفادار باشن:

رَبَّنَا هَبْ لَنَا مِنْ أَزْوَاجِنَا وَذُرِّيَّاتِنَا قُرَّةَ أَعْيُنٍ وَاجْعَلْنَا لِلْمُتَّقِينَ إِمَامًا

اگه خونه ی خوب ميخوای:

رَبِّ أَنْزِلْنِي مُنْزَلًا مُبَارَكًا وَأَنْتَ خَيْرُ الْمُنْزِلِين

اگه ميخوای شيطان ازت دور باشه:

رَبِّ أَعُوذُ بِكَ مِنْ هَمَزَاتِ الشَّيَاطِينِ وَأَعُوذُ بِكَ رَبِّ أَنْ يَحْضُرُون

اگه از عذاب جهنم ميترسی:

رَبَّنَا اصْرِفْ عَنَّا عَذَابَ جَهَنَّمَ إِنَّ عَذَابَهَا كَانَ غَرَامًا

اگه ميترسی خدا اعمالت رو قبول نکنه:

رَبَّنَا تَقَبَّلْ مِنَّا إِنَّكَ أَنْتَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ

اگه ناراحتی:

إنما أَشْكُو بَثِّي وَحُزْنِي إِلَى الله

 

 2 نظر

ای بابا ...دلت پاک باشه کافیه.

22 خرداد 1394 توسط aran



” بابا دلت پاک باشه “
دل پاک باشه ، کافی است!
نخیر…هرگز این جمله درست نیست!!
اگر تخمه کدو را بشکنی و مغزش را بکاری سبز نمی‌شود. پوستش را هم بکاری سبز نمی‌شود. مغز و پوست باید با هم باشد.
هم دل، هم عمل
نکته : آن کسی که تو را خلق کرده است
اگر فقط دل پاک کافی بود، که فقط می‌گفت: «آمنوا».
اینکه کنار «آمنوا» گفته :
آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحات
یعنی هم دلت پاک باشد، هم کارت درست باشد
حجاب ظاهری ، ریشه در عفاف درونی دارد
کسی که بخواهدپاک باشد،ظاهرو باطنش رابایدیکی کند
آنان که بی قید و لاابالی اند ، ولی می گویند :
« دلت پاک باشد ! » نمی دانند که پاکی دل ، در پاکی رفتار و متانت و وقار ، نمایان می شود و از دل پاک ، جز نگاه پاک برنمی آید
از کوزه همان برون تراود که در اوست
نمی توان پذیرفت که از کسی عفونت گناه به مشام برسد ، ولی مدّعی باشد که دلش پاک استش

 نظر دهید »

چه بخواهیم و چه نخواهیم دوستمان دارد.اما انسان جاهل است به این دوستی

22 خرداد 1394 توسط aran

 

 

 

 


حضرت علی علیه السلام برجمعی وارد شد

سوال پرسید؟

آیا از امید وار کننده ترین آیات قرآن آگاهی دارید؟
هرکس به فراخور حال خویش آیه ای را عنوان کرد:
.
بعضی گفتند: آیه ی «إِنَّ اللّهَ لا یَغْفِرُ أَنْ یُشْرَکَ بِهِ وَ یَغْفِرُ ما دُونَ ذلِکَ»[1] یعنی خداوند جز شرک، گناهان دیگر را می بخشد.
بعض دیگر بر آن بودند که این آیه است؛ «وَ مَنْ یَعْمَلْ سُوءًا أَوْ یَظْلِمْ نَفْسَهُ ثُمَّ یَسْتَغْفِرِ اللّهَ یَجِدِ اللّهَ غَفُورًا رَحیمًا»[2] یعنی هرکس خلافکار و ظالم باشد ولی استغفار کند، خداوند را بخشنده و مهربان خواهد یافت.
.
عدّه ای اظهار داشتند آیه ی «یا عِبادِیَ الَّذینَ أَسْرَفُوا عَلی‏ أَنْفُسِهِمْ لا تَقْنَطُوا مِنْ رَحْمَةِ اللّهِ إِنَّ اللّهَ یَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمیعًا»[3] یعنی ای بندگان من که در حقّ خود اسراف کرده اید! از رحمت خدا مأیوس نشوید، زیرا او همه ی گناهان را می بخشد.
.
تعدادی هم نظر به این آیه داشتند؛ «وَ الَّذینَ إِذا فَعَلُوا فاحِشَةً أَوْ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ ذَکَرُوا اللّهَ فَاسْتَغْفَرُوا لِذُنُوبِهِمْ وَ مَنْ یَغْفِرُ الذُّنُوبَ إِلاَّ اللّهُ»[4] یعنی کسانی که اگر کار زشتی انجام دادند و به خودشان ظلم کردند، یاد خداوند می کنند و برای گناهان خویش استغفار می نمایند، و کیست جز خداوند که گناهان را ببخشد.
.
بعد از اینکه حضرت نظرات آنان را شنید، فرمودند: از حبیبم رسول خدا صلی الله علیه و آله شنیدم که فرمود: امید بخش ترین آیه در قرآن این آیه است:
«وَ أَقِمِ الصَّلاةَ طَرَفَیِ النَّهارِ وَ زُلَفًا مِنَ اللَّیْلِ إِنَّ الْحَسَناتِ یُذْهِبْنَ السَّیِّئاتِ»[5]
.
سپس پیامبر صلی الله علیه و آله ادامه دادند: یا علی! سوگند به خداوندی که مرا بشیر و نذیر به سوی مردم مبعوث کرد، وقتی که انسان برای نماز وضو بگیرد، گناهانش ریخته می شود، و زمانی که رو به قبله کند، پاک می شود.
یا علی! مثال اقامه کننده ی نمازهای روزانه، مثل کسی است که هر روز پنج مرتبه در نهر آبی که جلوی منزل اوست خود را شستشو کند.[6]
اثر حجت الاسلام و المسلمین قرائتی
[1]. نساء، 48.
[2].نساء، 110
[3].زمر، 53.
[4]. آلعمران، 134.
[5] هود، 114.
[6]. تفاسیر مجمع البیان و کنزالدقائق‏

 

 

 

 

 

 نظر دهید »

صبر که تمام شود فرج گشایش می یابد

09 خرداد 1394 توسط aran

مادری رفت خدمت امام صادق علیه السلام.
گفت پسرم خیلی وقت است از مسافرت برنگشته خیلی نگرانم
حضرت فرمود صبر کن پسرت برمی گردد… رفت و چند روز دیگر برگشت و گفت پس چرا پسرم برنگشت… حضرت فرمود مگر نگفتم صبر کن؟ خب پسرت برمی گردد دیگر… رفت اما از پسرش خبری نشد… برگشت؛ آقا فرمود مگر نگفتم صبر کن؟ دیگر طاقت نیاورد… گفت آقا خب چقدر صبر کنم؟…… نمی توانم صبر کنم….. به خدا طاقتم تمام شده…
حضرت فرمود برو خانه پسرت برگشته… رفت خانه دید واقعاً پسرش برگشته… آمد پیش امام صادق، آقا جریان چیست؟ نکند مثل رسول خدا به شما هم وحی نازل می شود؟
آقا فرموده بود به من وحی نازل نشده اما: «عِند فناءِ الصّبر یأتی الفَرج…..» صبر که تمام بشود فرج می آید…
.
.وسائل الشیعة، جلد ۱۵، باب استحباب الصبر فی جمیع الاُمور، حدیث ۲۰۴۶۶۲ .
.
.این راه رسیدن به فرج است. باید بیتاب مهدی فاطمه شویم… . همین…… .
.
…::اللهم عجل لوليك الفرج

 نظر دهید »

خداوندا !بیشتر می خواهم

06 خرداد 1394 توسط aran



 

 

#توبه_یعنی فرصت پاک شدن تا قبل از مرگ…
.
.
حضرت آدم (علیه السلام) به پیشگاه خداوند شکایت کرد که: «پروردگارا! شیطان را بر من سلطه بخشیدی و وسوسه هایش را همچون خون در رگ هایم روان ساختی. به من نیز در برابرش چیزی عنایت کن.»
#خدا فرمود:
ای آدم! هر کس از فرزندانت که به فکر گناه افتد، در نامه ی کردارش نمی نویسم مگر انجامش دهد، و هر کس به فکر کار نیکی افتد، پاداش آن کار را برایش می نویسم و اگر انجامش داد، ده برابر برایش می نویسم.
آدم (علیه السلام) گفت:
«پروردگارا! بیشتر می خواهم.»
خدا فرمود:
هر کس از فرزندانت که به گناه افتد و سپس توبه کند، گناهش را می آمرزم.
آدم (علیه السلام) گفت:
«پروردگارا! بیشتر می خواهم.»
خدا فرمود:
درِ توبه را برایشان باز می گذارم تا هنگامی که جانشان به گلو رسد.
آدم (علیه السلام) گفت:

پروردگارا

همین بس است.

کاش قدر این فرصت را بدانیم


 نظر دهید »

چشمهایت را ببند ای مادر شهید میدانم دلت غوغاست

06 خرداد 1394 توسط aran


هو الممیت_
چشم هایش روی دخترکی بی حجاب خیره مانده بود… زیر لب چیزی میگفت … خوب که گوش کردم برای پسر شهیدش فاتحه میخواند…. .
چشمهایت را ببند ای مادر شهید میدانم دلت غوغاست
راستی ای مادر شهید، فرزند غواصت به وطن آمده، او را دیدی چیزی از ما نمی گفت؟
از اینکه به وصیتشان عمل نکردیم چیزی نمی گفت
از اینکه حجاب و حیایمان به بهای دنیایی فروختیم چیزی نمی گفت؟.
ما مدیونه خانواده شهدا هستیم
کاش کمی حرمت نگه داریم….
«خواهرم: از بى حجابى است اگر عمر گل كم است نهفته باش و همیشه گل باش.» (شهید حمید رضا نظام)

 نظر دهید »

از خدا که پنهون نیست از شما چه پنهون

06 خرداد 1394 توسط aran


_هو الحق___
.
ازخدا که پنهون نيست ازشما چه پنهون

ﺩﺭﻭﻍ ﭼﺮﺍ؟
ﺟﻮﺍنان قديم ﯾﻮﺍﺷﮑﯽ ﯾﮏ ﮐﺎﺭﻫﺎﯾﯽ ﻣﯽ ﮐﺮﺩﻧﺪ !
.
مثـــلا : .
ﯾﻮﺍﺷﮑﯽ ﺳﺎﮐﺸﺎﻥ ﺭﺍ ﻣﯽ ﺑﺴﺘﻨﺪ ﻭ ﺑﺪﻭﻥ ﺍﯾﻦ ﮐﻪ ﭘﺪﺭ ﻭ ﻣﺎﺩﺭ ﺑﻔﻬﻤﻨﺪ ﺑﺎ ﺧﻮﺩﺷﺎﻥ ﺑﯿﺮﻭﻥ
ﻣﯽ ﺑﺮﺩﻧﺪ ﻭ ﺑﻪ ﺑﻬﺎﻧﻪٔ ﻣﺪﺭﺳﻪ، ﺟﯿﻢ ﻣﯽ ﺯﺩﻧﺪ ﻭ ﻣﯽ ﺭﻓﺘﻨﺪ ﺟﺒﻬﻪ ….
ﻗﺒﻠﺶ ﯾﻮﺍﺷﮑﯽ ﺩﺳﺖ ﺑﺮﺩﻩ ﺑﻮﺩﻧﺪ ﺗﻮﯼ ﺷﻨﺎﺳﻨﺎﻣﻪ ﻭ ﺳﻦ ﺷﺎﻥ ﺭﺍ ﺗﻐﯿﯿﺮ ﺩﺍﺩﻩ ﺑﻮﺩﻧﺪ ….
ﺑﻌﻀﯽ ﻫﺎ ﯾﻮﺍﺷﮑﯽ ﺩﺍﺭ ﻭ ﻧﺪﺍﺭﺷﺎﻥ ﺭﺍ ﻣﯽ ﺩﺍﺩﻧﺪ ﺑﻪ ﻓﻘﺮﺍ ﯾﺎ ﮐﻤﮏ ﻣﯽ ﮐﺮﺩﻧﺪ ﺑﻪ ﺟﺒﻬﻪ ….
ﺷﺐ ﻫﺎ ﯾﻮﺍﺷﮑﯽ ﺍﺯ ﭼﺎﺩﺭ ﯾﺎ ﺍﺗﺎﻕ ﯾﺎ ﺳﻨﮕﺮ ﻣﯽ ﺯﺩﻧﺪ ﺑﯿﺮﻭﻥ ﻭ ﻧﻤﺎﺯ ﺷﺐ
ﻣﯽ ﺧﻮﺍﻧﺪﻧﺪ…
بله ﯾﻮﺍﺷﮑﯽ ﻫﺎﯼ ﺷﺎﻥ ﻫﻢ ﻋﺎﻟﻤﯽ ﺩﺍﺷﺖ ….
. . . . .ﺷﻬـــــــــــــﺪﺍ !
اي بهترين يواشکي هاي دنيا
ﺷﻤﺎﮐﻪ ﺻﺪﺍﯾﺘﺎﻥ ﺑﻪ ﺧﺪﺍ ﻣﯿﺮﺳﺪ !
ﺑﻪ ﺍﻭ ﺑﮕﻮﯾﯿﺪ ﺧﻠﻮﺕ ﻫﺎﯼ ﻣﺎ ﺭﺍ ﻧﮕﺎﻩ ﻧﮑﻨﺪ … “آخر ديگر ﺧﯿﻠﯽ ﯾﻮﺍﺷﮑﯽ ﻫﺎﯾﻤﺎﻥ ﻋﻮﺽ ﺷﺪﻩ ﺍﺳت…. .
.
دلم گرفته شهیدان مرا ببرید

مرا زغربت این خاک تا خدا ببرید

مرا که خسته ترینم کسی نمی خواهد

کرم نموده دلم را مگر شما ببرید
.

 

 نظر دهید »

چقدر این زندگی کوتاهست؛به اندازه یک اذان تا نماز

01 خرداد 1394 توسط aran

سوال؟
چرا خداوند آب دهان را شور

و اشک چشم را شور

و آب گوش را تلخ

و آب بینی را خنک قرار داده است؟
جواب :
آب دهان شیرین است تا انسان از خوردن و آشامیدن لذت ببرد.
آب چشم شور است برای محفوظ نگه داشتن پیه چشم زیرا اگر شور نبود پیه چشم آب می شد و فایده دیگر آن ضدعفونی کردن چشم است.
اما آب گوش و رطوبتش تلخ است برای جلوگیری ورود حشرات ریزکه به خاطر تلخی نمیتوانند وارد گوش و از آنجا وارد مغز شوند.
آب بینی هم خنک است به خاطر سالم ماندن مغز سر انسان تا طیلان و جاری نشود
زیرا اگر آب بینی گرم بود
باعث جاری شدن مغز به داخل بینی میگردید.
اللّه اکبر
خدا بزرگتر است از آنچه در تصور ماست.
هنگام به دنیا آمدن در گوشمان اذان می خوانند ولی نمازی نمی خوانند!
هنگام مرگ برایمان فقط نماز میخوانند…
بدون اذان …
اذان هنگام تولد برای نمازی است که هنگام مرگ می خوانند…
چقدر کوتاهست این زندگی…
به فاصله یک اذان تا نماز .
قدر با هم بودن را بدانیم …

 نظر دهید »

فقط طلبه های آقا و خانم های با حجاب از لباسشان ثواب می برند

01 خرداد 1394 توسط aran

حاج آقا پناهیان مے فرمودند
آقایان لباس مےپوشند ، از این لباس‌شان ثواب نمےبرند

فقط بنده طلبـﮧ و شما خانم هاے باحجاب از لباس‌مان ثواب مےبریم

چون من دارم یک لباس معنوے مےپوشم

شما هم داری یک لباس معنوے مےپوشی
【حجاب یک لباس معنوی است】

آن وقت شما داری بیشتر ثواب مےبری یا من ؟

واجب اجرش بیشتر است یا مستحب ؟

واجب ، پس شما داری بیشتر ثواب مےبری.

چون تا آن وقتی که لباس را مےپوشی نور می‌آید در وجودت

این را باید لمس کنے بتوانے منتقل کنے به دیگران وقتی چادرت را کمی روی صورتت می کشی و با غرورتمام از انبوه نگاه نامحرمان عبور میکنی،
آنگاه تو میمانی و نورٌ علیٰ نور
و چه زیباست انعکاس حیا از پشتِ این
سنگـرِ سادهٔ سیاه سنگین ..

 نظر دهید »

مرز محرم و نامحرم

30 اردیبهشت 1394 توسط aran

❌مرز محرم و نامحرم❌

این روزها در برخی خانواده ها شاهد رفتارهای هنجار شکنانه و دور از ارزش‌های اخلاقی و اسلامی هستیم، مرزهای محرم و نامحرمی گسیخته شده است و کسی اهمیت نمی دهد که عاقبت این اتفاق شوم چقدر می‌تواند وخیم باشد.❗❗

⛔متأسفانه برخی خانواده ها تحت تأثیر تبلیغات ماهواره ای و برنامه های هدفدار آن و یا به علت بی اطلاعی از مبانی اخلاقی و ارزش های اسلامی، برخورد نزدیک با نامحرم بدون هیچ قیدی و بدون حجاب را نوعی تجدد و روشنفکری قلمداد می کنند، تا جایی که نسل جدید نمی داند محرم کیست و نامحرم کیست؟❗

❌دیگر دختران ما شوهر عمه، شوهر خاله، پسر دایی ها و پسر عمه ها و … را نامحرم حساب نمی کنند، با همکلاسی هایشان از جنس مخالف روابط صمیمانه ای دارند و می گویند فلانی دوست اجتماعی من است و رابطه خاصی با هم نداریم، در فضای مجازی هر مدل عکسی از خودشان منتشر می کنند و خانواده هایشان هم تأیید شان می کنند.

❌البته پسران ما هم همین وضع را دارند، با خانم های فامیل روابطشان کاملا گرم و صمیمی است و با هر دختری که تمایل داشته باشند بدون هیچ حجب و حیایی طرح دوستی های نزدیک می ریزند و خانواده ها گویی در خوابی خوش هستند و اهمیت نمی دهند که عاقبت این سهل انگاری ها چقدر می تواند خود و فرزندانشان را به تباهی بکشاند.❌

متأسفانه شاهدیم که روز به روز فرزندان از والدین خود غریبه تر می شوند و فاصله می گیرند و در عوض با فامیل و دوستان خود رفیق شده و سفره دل می گشایند.

بارها شنیده‌ایم از برخی دوستان که پدر و مادرم مرا درک نمی‌کنند، به خواسته‌هایم احترام نمی‌گذارند، اما دوست پدرم یا دوست مادرم نهایت محبت را نسبت به من دارد، شوهر خاله‌ام مرد فوق العاده‌ای است کاش او پدر من بود…
کاش پسر فلانی برادر من بود… کاش خواهری چون دختر عمه‌ام می‌داشتم و…
این‌ها دیالوگ‌های آشنایی است که بسیار می‌شنویم .

❌"وای بر اولاد آخر الزمان از دست پدرانشان! سئوال شد یا رسول الله: آیا از پدران مشرکِ آنان؟ فرمود: خیر ،از دست پدران مومن آنها، چون واجبات دین را به فرزندانشان نمی آموزند و اگر اولاد آنها بخواهند، بیاموزند، آنان را منع می کنند. و تنها به این قانع هستند که فرزندانشان از مال دنیا چیزی را به دست آورند. من از آنها بیزارم و آنها هم از من بیزارند"⛔
بارها و بارها در صفحه حوادث روزنامه ها و خبرگزاری ها شاهد بوده ایم که چگونه فرزندان ساده دل یک خانواده قربانی هوس های کثیف برخی فامیل ها و دوستان خانوادگیشان می شوند، آمار قتل های عشقی و تجاوزهای فامیلی یک زنگ هشدار است که این اتفاق شوم دیر یا زود ممکن است گریبان ما را بگیرد ، کابوس هایی برایمان بسازد که تا ابد راه نجاتی از آن نداشته باشیم.

❌آمار قتل های عشقی و تجاوزهای فامیلی یک زنگ هشدار است که این اتفاق شوم دیر یا زود ممکن است گریبان ما را بگیرد ، کابوس هایی برایمان بسازد که تا ابد راه نجاتی از آن نداشته باشیم.
✅حضرت علی علیه السلام در باره سخن گفتن با زن نامحرم فرمود:

«ای بندگان خدا! بدانید که… گفتگو و اختلاط مردان با زنان نامحرم سبب نزول بلا و بدبختی خواهد شد، و دل‌ها را منحرف می سازد، و پیوسته به زنان چشم دوختن؛ نور چشم دل را خاموش می گرداند، و همچنین با گوشه چشم به نامحرم نگاه کردن از حیله و دام های شیطان است.» (بحارالانوار ج ۷۴ ص ۲۹۱ )

 2 نظر

چگونه پاک به دیدار خداوند برویم؟!!

25 اردیبهشت 1394 توسط aran

 1 نظر

سایت شهوت در ساحت قلب؟!!!

25 اردیبهشت 1394 توسط aran

حضرت آيت الله العظمي جوادي آملي خطر تسلط شهوت و غضب را بر نیروی های الهی درونی انسان خطری همیشگی برشمردند و متذکر شدند:
اين بيان نوراني حضرت امير(سلام الله عليه) است که فرمود: «کم من عقل اسير تحت هوي امير» هوا و هوس وقتي غالب شد اين عقلِ عدل‌ محور را به بند مي‌کِشد آن وقت اين نفس به جاي اينکه امّاره بالعدل و امّاره بالحُسن باشد مي‌شود امّاره بالباطل و الکذب و الشرّ ، بنابراين ما هيچ عذري نزد خدا نداریم چرا که خداوند همه راه ها و امکانات هدایت را برای همه انسانها فراهم ساخته است

 نظر دهید »

آماده هستیم؟!!

25 اردیبهشت 1394 توسط aran

آیا میدانید!؟ بعد از فوت شخص رشد موهایش تا چندین ماه متوقف نمیشود!.

آيا ميدانيد!؟ بعد از فوت تنها قسمت چپ مغز تا هفت دقیقه زنده میماند و تمام گذشته خود را بصورت یک خواب مرور میکند! لا حول ولا قوة إلا بالله.

آیا میدانید!؟ پس از مرگ تنها عضوی ک تا 3 روز زنده است گوش هست به همین علت هنگام مرگ تلقیین خوانده میشود! سبحان الله.

آیا میدانید!؟ ملک الموت یعنی حضرت عزرائیل (ع)؛ در شبانه روز 360 مرتبه به تو نگاه میکند؛ و منتظر امر خداوند است برای قبض روحت؛ پس سعی کن هنگامی که تو را تحت نظر دارد مرتکب معصیت نشوی؛ در غیر این صورت چگونه با خداوند متعال تقابل خواهی کرد! حالا اگر سه بار استغفار کرده و این پیام را خوانده و برای دوستان و رفیقانت ارسال یا تعریف کنید عرض چند دقیقه میلیونها شخص استغفار میکنند؛ که مسبب خیرش تو هستی؛ و این عملت باعث خشنودی خداوند تبارک و تعالی خواهد شد ان شاءالله!

 

 نظر دهید »

ثواب های سوراخ دار

25 اردیبهشت 1394 توسط aran

 نظر دهید »

قران.غذای جسم+روح

13 فروردین 1394 توسط aran

 نظر دهید »

چادروچادری حرمت دارد

13 فروردین 1394 توسط aran

 نظر دهید »

جملات زیبا پیرامون دوست

06 شهریور 1393 توسط aran

Normal 0 false false false EN-US X-NONE AR-SA MicrosoftInternetExplorer4 te mso 9]>oves /> false false false EN-US X-NONE AR-SA MicrosoftInternetExplorer4 te mso 9]>e” DefSemiHidden="true” DefQFormat="false” DefPriority="99″ LatentStyleCount="267″> or-fareast; mso-hansi-font-family:Calibri; mso-hansi-theme-font:minor-latin; mso-bidi-font-family:Arial; mso-bidi-theme-font:minor-bidi;} –>

e="font-size: large;">در آسانی ها خدا را بخوان تا در سختی ها صدایت برایش ناآشنا نباشد

Normal 0 false false false EN-US X-NONE AR-SA MicrosoftInternetExplorer4 so 9]>SemiHidden="true” DefQFormat="false” DefPriority="99″ LatentStyleCount="267″> or-fareast; mso-hansi-font-family:Calibri; mso-hansi-theme-font:minor-latin; mso-bidi-font-family:Arial; mso-bidi-theme-font:minor-bidi;} –>

pan style="font-size: 14.0pt; line-height: 115%; font-family: & mso-fareast-font-family: & mso-font-kerning: 18.0pt;">

حضرت علی (ع): همه محبتت را به پای دوستت بریز ولی همه اسرارت را در اختیار او نگذار.

Normal 0 false false false EN-US X-NONE AR-SA MicrosoftInternetExplorer4 :LatentStyles DefLockedState="false” DefUnhideWhenUsed="true” DefSemiHidden="true” DefQFormat="false” DefPriority="99″ LatentStyleCount="267″> ideWhenUsed="false” QFormat="true” Name="heading 1″ /> ضرب المثل آلمانی: همه کسانی که با تو می‌خندند دوستان تو نیستند Normal 0 false false false EN-US X-NONE AR-SA MicrosoftInternetExplorer4 :LatentStyles DefLockedState="false” DefUnhideWhenUsed="true” DefSemiHidden="true” DefQFormat="false” DefPriority="99″ LatentStyleCount="267″> ideWhenUsed="false” QFormat="true” Name="heading 1″ />

 نظر دهید »

تازه مسلمانان

17 مرداد 1393 توسط aran

e="font-size: large;">به گزارش بولتن نیوز ، لورن بوث، یا همان خواهر زن نخست وزیر سابق و جنجالی انگلیس (تونی بلر) که چند سالی است به دین مبین اسلام مشرف شده است، اکنون در  “پرس تی وی” شبکه انگلیسی زبان جمهوری اسلامی ایران به عنوان مجری فعالیت می کند.   

خانم بوث از همسر پیشین خود که یک بازیگر انگلیسی بود دو دختر دارد. وی بعد از جدایی از همسر سابقش با یک مسلمان به نام احمد ازدواج کرده است.
گفته می شود وی در گذشته در قالب فعالیت های حقوق بشر چندین بار به غزه سفر کرده بود که ظاهرا حضور در شبکه پرس تی وی و زندگی در میان مسلمانان مسیر زندگی لورن بوث را عوض کرده است.


 نظر دهید »

تفسیر ایه امن یجیب...

30 تیر 1393 توسط aran

بِسمِ اللهِ الرَّحمنِ الرَِّحیم
” اَمَّن یُّجیبُ المُضطَرَّ اِذا دَعاهُ وَ یَکشِفُ السُّوءَ وَ یَجعَلُکُم خُلَفاءَ الاَرضِ ءَاِلهٌ مَّعَ اللهِ قَلیلاً مَا تَذَکَّرُونَ “
« نمل . آیه 62»
آیا آن کیست که دعای مضطر را اجابت می کند و گفتاری را بر طرف می سازد و شما مسلمانان را جانشینان زمین قرار می دهد . آیا با وجود خدای یکتا ، معبودی هست ؟! چه کم است اندرز گیری شما .
یکی از شرایط اجابت دعا آن است که انسان چشم از عالم اسباب به کلی برگیرد و تمام قلب و روحش را در اختیار خدا قرار دهد . همه چیز را از آن او بداند و حل هر مشکلی را به دست او ببینید و این درک و دید در حال اضطرار دست می دهد . تا آدمی بیچاره و درمانده نشود ، دعاهایش آن واقعیت و حقیقت را که در حال اضطرار واجد است را ندارد .
خدا وقتی دعا را مستجاب می کند که داعی ، به راستی او را بخواند ، نه اینکه در دعا رو به خدا کند و دل به اسباب ظاهری داشته باشد و این وقتی صورت می گیرد که امید داعی از همه اسباب ظاهری قطع شده باشد ، یعنی بداند که دیگر هیچ کس و هیچ چیز نمی تواند گره از کارش بگشاید ، آن وقت است که دست و دلش با هم متوجه خدا می شود ، اگر انسان به این مرحله برسد مهمترین شرط اجابت دعا را فراهم ساخته است .
خلافت هم ، آن خلافت زمینی است که خدا برای انسانها قرار داده ، تا با آن به هر طوری که خواستند تصرف کنند .این تصرفات ، اموری است که با زندگی و معاش ارتباط دارد و گاهی ناگواریها و عوامل سوء انسان را از این تصرف باز می دارد . اگر خدای تعالی در چنین فرضی به دعای آن شخص مضطر ، کشف سوء از او بکند ، در حقیقت خلافتی را که به او داده بود تکمیل کرده است . پس خلیفه قرار دادن انسان مستلزم این اجابت دعا و کشف سوئی است که او را مضطر و بیچاره می کند .

در بعضی روایات این آیه تفسیر به قیام حضرت مهدی (عج) شده است.
· از امام باقر (ع) روایت شده که فرمود : « به خدا سوگند گویا من مهدی (ع) را می بینم که پشت به حجر الاسود زده و خدا را به حق خود می خواند … به خدا سوگند مضطر در کتاب الله در آیه امن یجیب … او است .»
· در حدیث دیگری از امام صادق (ع ) چنین آمده : « این آیه در مورد مهدی از آل محمد(ص) نازل شده ، به خدا سوگند مضطر او است . هنگامی که در مقام ابراهیم دو رکعت نماز به جا می آورد و دست به درگاه خداوند متعال بر می دارد دعای او را اجابت می کند . ناراحتی ها را برطرف می سازد و او را خلیفه روی زمین قرار می دهد . »

بدون شک منظور ازاین تفسیر منحصر ساختن مفهوم آیه به وجود مبارک مهدی (ع) نیست، بلکه یکی از مصداق های روشن آن وجود مبارک ایشان است که در آن زمان که همه جا را فساد گرفته باشد ، درها بسته شده ، کارد به استخوان رسیده ، بشریت در بن بست سختی قرار گرفته و حالت اضطرار در کل عالم نمایان است ، در آن هنگام در مقدسترین تقطه روی زمین دست به دعا بر می دارد و تقاضای « کشف سوء » می کند و خداوند این دعا را سرآغاز انقلاب مقدس جهانی او قرار می دهد و به مصداق « و یجعلکم خلفا الارض » او و یارانش را خلفای روی زمین می کند.

 نظر دهید »

آداب همسر داری در ادیان مختلف

30 تیر 1393 توسط aran

ادا ب همسر داری درکتب مقدس

1-حق مدیریت در خا نو ا د ه ها  با  مردان است :"مردان سرپرست و نگهبان زنان می باشند"( نسا/34 )

در کتب عهدین نیز مردان را به عنوان رئیس و سر پرست معرفی می کند “ای زنان شوهران خود را اطاعت کنید زیرا شوهر رئیس و سرور  و سر پرست  شماست (افسسیان /5/22)

2- غیرت ورزی و حیا ورزی  مردان نسبت به زنان خود: “مردان زنان خود را به لباس حیا ار ا سته کنند نه به زلف های طلا و لباس های گرانبها  (( تی ما ئو س 9/2))

3- انتخاب همسران صالح: زن صالح تاج شوهر می باشد اما زنی که خجل سازد مثل پوسیدگی در استخو ان است((4/30 امثال))

4-حفظ اسرار شوهر در غیاب ا ش:

زنان صالح زنانی هستند که در غیاب شوهر ان شان اسرار و حقوقی ر ا که خداوند برای ان ها قرار داده حفظ کنند : نسا/34)

 

5-محبت به همسر: محبت در کتاب های مقدس به طور متقابل به ان اشاره شده است :زنان جوان با خر د ا مو زی   شوهر و فرزند را مورد محبت قرار دهید و عفیف و خانه نشین و مطیع شوهران خود باشید که در این ایه به طور ضمنی تفسیر کلمه محبت را در  سه کلمه عفت ورزی و مطیع بودن و خانه نشین بودن زن ترجمه می کند:تیطس2/4)

6- محدوده ادا ب تنبیه زن خاطی : در قران محدوده تنبیه همسر را بعد از نصیحت و پند او تبیین می کند “ان دسته از زنانی که از سرکشی  و مخالفت شان بیم دارید پند و اندرز دهید و  در بستر از ان ها دوری کنید( نسا/34)  در قران در ادامه  بعد از مرحله پند و اندرز  و  بی توجهی مرد می تواند زن سرکش  را مجازات بدنی کند(همان)

7-مسئولیت پذیری همسران : و همسرانی که خداوند برای شما افریده است رها نکنید:(شعرا/166)

 نظر دهید »

حجاب در ادیان مختلف

30 تیر 1393 توسط aran

 

بررسی آیات حجاب و عفاف در ادیان مختلف

بر اساس جهان‏بيني اديان الاهي كه انسان خليفه خداوند و مركز و محور جهان هستي است و رسالت كسب معرفت و تهذيب نفس و اصلاح جامعه را بر دوش دارد و حياتش در جهان آخرت نيز ادامه دارد، بايد جسم زن و چشم مرد پوشيده گردد تا غرايز شهواني مهار و كنترل شود و استعدادهاي معنوي و عقلاني بشر در پرتو رهيافت‏هاي فطري و هدايت‏های  حياني شكوفا گردد.

گرچه انتخاب لباس و پوشاك برآيند انديشه و اراده آدمي است، ولي بر بينش و اراده انساني نيز تأثير مي‏گذارد و مي‏تواند به عنوان زمينه‏ساز تعالي يا انحطاط فردي و اجتماعي نقش آفريني نمايد.. و بنا به گواهی متون تاریخی، در اكثر قریب به اتفاق ملت‏ها و آیین‏های جهان، حجاب در بین زنان، معمول بوده است. هرچند حجاب در طور تاریخ، فراز و نشیب‏های زیادی را طی كرده و گاهی با اعمال سلیقه حاكمان، تشدید یا تخفیف یافته است، ولی هیچ‏گاه به‏طور كامل از بین نرفته است. اگر به لباس ملّی كشورهای جهان بنگریم، به خوبی حجاب و پوشش زن را در آن می‏بینیم..در آيين زرتشت، يهود، مسيحيت و اسلام ـ كه اين مقاله قصد  دارد  به بررسي آنها بپردازد  ـ حجاب بر زنان امري لازم بوده است. كتاب‏هاي مقدس مذهبي، دستورات و احكام ديني، آداب و مراسم و سيره عملي پيروان اين اديان چهارگانه، بهترين شاهد و عالي‏ترين گواه بر اثبات اين مدعاست.

ده فرمان :فرمان 7:زنا مکن

فرمان 9:  … و بر زن همسایه ات طمع نورز

( عهد عتیق -تورات -سفر خروج 20/14-17)

زن صالحه را کیست که پیدا تواند کرد قیمت او از لعل گران تر است  دل شوهر به او اعتماد دارد ……برایش تمامی روز های عمر خود خوبی خواهد کرد نه بدی …..تو (ای زن صالحه )بر جمیع ایشان برتری داری ،جمال فریبنده و زیبایی باطل است .زنی که از خداوند می ترسد ،ممدوح خواهد شد

( عهد عتیق -امثال سلیمان 31/13-10و30- 29)

در نقل ماجرای ازدواج اسحاق (پسر ابراهیم ع) با رفقه در تورات آمده است :رفقه چشمان خود را بلند کرد اسحاق را دید و از شتر فرود آمد زیرا که از خادم پرسید :این مرد کیست که در صحرا به استقبال ما می آید و خادم گفت :آقای من است .پس برقع (روبنده )خود را گرفته خود را پوشاند .

( تورات -سفر پیدایش ،باب 24/65-64  )

خاخام اوریل داودی مرجع مذهبی سابق یهودیان ایران وجوب حجاب در شریعت یهود را مستند به همین قسمت تورات می داند

……وشما را زینت ظاهری نباشد ،از بافتن موی سر ومتحلی شدن به طلاو پوشیدن لباس  بلکه انسانیت قلبی در لباس غیر فساد .روح تعلیم و آرام که نزد خدا گرانبهاست زیرا بدین گونه زنان مقدسه در سابق نیز که متوکل به خدا بودند خویشتن را زینت

می کردند مانند ساره که ابراهیم را مطیع بود و او را آقا می خواند و شما دختران او شدید .

( عهد جدید -رساله بطرس رسول 3/6-2)

لیکن زن عیاش در حال حیات مرده است …….پس رای من این است که زنان جوان نکاح شوند و اولاد بزایند و کدبانو شوند و خصم را مجال مذمت ندهند زیرا که بعضی به عقب شیطان برگشتند

( عهد جدید -رساله اول پولس به تیموتایوس5/16-15و6)

حضرت عیسی (ع):شنیده اید که به اولین (ادیان گذشته )،گفته شد زنا مکن ،لیکن من به شما می گویم هر کس به زنی نظر شهوت اندازد همان دم در دل خود با او زنا کرده است

( عهد جدید -انجیل متی ،باب 5/31/27)

دین زرتشت بر سه اصل اساسی یعنی اندیشه نیک ،گفتار نیک ،کردار نیک  بنیان گذاشته است .در اندرز آذرباد مهر سپند موبد موبدان آمده است مرد بدچشم را به معاونت خود قبول مکن .

 

ای پیامبر به همسران و دختران و بانوان بگو روپوشهای خود را برگیرند تا به عفاف و حریت شناخته شوند و مورد آزار وتعرض هوسرانان قرار نگیرند و خداوند آمرزنده و مهربان است

( قرآن کریم -سوره احزاب آیه 59)

به مومنان بگو چشم هاو فرجهای خود را از حرام بپوشانند که این برای آنان پاک تر است ……..وبه  مومنات نیز بگو چشمها و فرجهای خود را بپوشانند و زینت های خود را مگر آنچه آشکار است آشکار نکنند و مقنعه خود را بر رو  سینه  بیندازند .زینت های خود را مگر برای همسران و پدران و…….آشکار ننمایند ……و پاهای خود را آنچنان بر زمین نزنند که زینت هایشان آشکار گرددو همگی بسوی خدا باز گردید

( قرآن کریم سوره نور ،آیه 30و21)

 نظر دهید »

نماز

25 تیر 1393 توسط aran

 نظر دهید »

یکم خجالت بکشیم!!!

21 تیر 1393 توسط aran

 نظر دهید »

ترس از خدای انتقام گیرنده!

11 تیر 1393 توسط aran
حالا روز حساب است وما با دست و پای زخمی و یخ بسته از گناه، ایستاده‌ایم تا حساب پس بدهیم.


گفته‌اند آن دنیا که بشود خدا از ذرة المثقالی چشم پوشی نمی‌کند. مو را از ماست بیرون می‌کشد و حواسش به همه چیز هست. همیشه از روز حساب ترسیدیم. از پرونده اعمالمان واهمه داشتیم. و در پس ذهن اغلب ما، خدایی انتقام کشنده نشسته است که مامورانی ریزپرداز دارد تا ذره ذره اعمال ما ثبت و ضبط کند و روز حساب به حسابمان برسد.
اغلب‌مان همیشه از این خدا ترسیدیم. چنین خدایی ترس هم دارد. گاهی هم گناهانی کردیم اما از طرفی هم خود را به گونه‌ای در رخ دادن گناه بی‌تقصیر دانستیم. یا لااقل در بخشی از حادثه رخ داده مقصر بودیم و در بخش دیگر نه. گاهی آدم در شرایطی قرار می‌گیرد که ناگزیر از انجام برخی کارها و پذیرفتن اتفاقات است. گاهی با تمام اشرافی که به موضوع داریم و گناه بودنش و بر انگیخته شدن غضب خداوند باز راهی را می‌رویم که نباید؛ راه سنگلاخ است. پیچش زیاد دارد و آسایش کم. اگر برویم ممکن است پایمان گیر می‌کند به سنگلاخ  و خار و خاشاک. ممکن است تاب نیاوریم و طاقتمان طاق شود. حتی خطر پرت شدن از دره وجود دارد و هلاک شدن. اما می‌رویم چون راه دیگری روی به رویمان نیست. به اجبار افتاده‌ایم توی این مسیر. یا از ندانستن است که میانه راه خود را در جاده‌ای سنگلاخ مشرف به دره دیدیم. راه گم کرده‌ایم یا سواد خواندن تابلو نداشتیم.    
راه برفی و سرد است. اگر بریم ممکن است سردمان شود. پوستمان از سرما بسوزد. دست و پایمان بی‌حس شود و شاید برای همیشه یخ بستیم. اما باز راهی نبوده در کنارش که به این یخبندان وارد نشویم. راه سبز و معتدل. گرم و دلپذیر و امن پیش، رو نیست.
حالا روز حساب است وما با دست و پای زخمی و یخ بسته از گناه، ایستاده‌ایم تا حساب پس بدهیم. خدا هم ذره ذره اعمال را بیرون کشیده. حواسش هست چقدر گناه کرده‌ایم. اما خدای حسابگر چون حواسش به همه چیز هست، به اندازه وسع و طاقت و امکانات و شرایطی که در آن به سر بردیم و گناه را مرتکب شدیم مواخذه‌مان می‌کند. حواسش هست چقدر دست خودمان بوده که آن گناه را مرتکب شدیم و چقدر به خاطر عوامل بیرونی.
شاید اصلا روز حساب مرهم ‌گذاشت به دست و پای زخمی برخی بنده‌ها. و با لبخندش گرما می‌دهد به دل بنده بی‌تقصیر در گناه. اصلا می‌بینی دست‌های یخ بسته و بی‌حس بنده را می‌گیرد توی دست‌هاش و آب گرم می‌ریزد رویش تا از این بی‌حسی بیرون بیاید. خدا حسابگر مطلق است…


 نظر دهید »

قرآن من شرمنده ام اگر

20 خرداد 1393 توسط aran

 

قرآن من شرمنده ام اگر

قرآن من شرمنده توام اگر از تو آواز مرگی ساخته ام که هر وقت در کوچه مان آوازت بلند می شود همه از هم می پرسند ” چه کس مرده است ؟!!چه غفلت بزرگی  که میپنداریم خدا ترا برای مردگان ما نازل کرده است .

قرآن ! من شرمنده توام اگر ترا از یک نسخه عملی به یک افسانه موزه نشین مبدل کرده ام . یکی ذوق می کند که ترا بر روی برنج نوشته ، یکی ذوق می کند که ترا فرش کرده ، یکی ذوق می کند که ترا با طلا نوشته ، یکی به خود می بالد که ترا در کوچک ترین قطع ممکن منتشر کرده و … ! آیا واقعا خداترا فرستاده تا موزه سازی کنیم ؟

قرآن ! من شرمنده توام اگر حتی آنان که ترا می خوانند و ترا می شنوند ، آنچنان به پایت می نشینند که خلایق به پای موسیقی های روزمره می نشینند . اگر چند آیه از ترا به یک نفس بخوانند مستمعین فریاد می زنند “احسنت … ! ” گویی مسابقه نفس است …

قرآن !من شرمنده توام اگر به یک فستیوال مبدل شده ای حفظ کردن تو با شماره صفحه ، خواندن تو از آخر به اول ، یک معرفت است یا یک رکورد گیری ؟ ای کاش آنان که ترا حفظ کرده اند ، حفظ کنی ، تا این چنین ترا اسباب مسابقات هوش نکنند خوشا به حال هر کسی که دلش رحلی است برای تو .

آنانکه وقتی ترا میخوانند چنان حظ می کنند ، گویی که قرآن همین الان به ایشان نازل شده است . آنچه ما با قرآن کرده ایم تنها بخشی از اسلام است که به صلیب جهالت کشیده ایم

…جایی در پشت ذهنت ، به خاطر بسیار که اثر انگشت خداوند بر همه چیز هست .

 نظر دهید »

حدیث دجال ؛ویژگی های آخرالزمان

17 خرداد 1393 توسط aran

Normal 0 false false false EN-US X-NONE AR-SA ge;"> e” DefUnhideWhenUsed="true” DefSemiHidden="true” DefQFormat="false” DefPriority="99″ LatentStyleCount="267″>

e-bidi: embed;">1- نزال بن سبره گويد امير المؤمنين على بن ابى طالب (ع) براى ما خطبه خواند، حمد خداى عز و جل كرد و بر او ثنا فرستاد و بر پيغمبر و آل صلوات فرستاد و سه بار فرمود اى مردم از من بپرسيد پيش از آنكه مرا از دست بدهيد، صعصعة بن صوحان برخاست و عرضكرد اى امير المؤمنين دجال كى خروج كند؟ فرمود بنشين خدا سخنت را شنيد و قصدت را دانست و سؤال شده از سئوال‏كننده به اين موضوع داناتر نيست ولى براى آن نشانه‏ها و آمادگى‏ها است كه دنبال يك ديگر ميايند چون دو تاى كفش اگر خواهى بتو خبر دهم؟

عرضكرد آرى يا امير المؤمنين- آن حضرت فرمود نشانه‏اش اينها است.

1- نماز را بميرانند 2- امانت را خيانت كنند 3- دروغ را حلال شمارند 4- ربا بخورند و رشوه بگيرند 5- ساختمانها را محكم و نيكو بسازند و دين را بدنيا بفروشند 6- سفيهان را بكار گمارند با زنان مشورت كنند، قطع رحم كنند؛ پيرو هوس گردند، خون ريزى را آسان دانند

7- حلم ناتوانى باشد، ستم افتخار باشد 8- فرماندهان زناكار باشند، وزيران ستمكار، كدخدايان خيانت كار، قرآن‏خوانان فاسق 9- گواهى دروغ پديد شود و زناكارى آشكارا باشد و گفتار تهمت و خلاف معمول گردد 10- قرآنها را زيور بندى كنند و مسجدها را نقاشى كنند و مناره‏ها را بلند سازند 11- اشرار را احترام كنند و در صفوف مزاحمت نمايند و دلها باهم مخالف باشند و عهد را بشكنند و موعود نزديك گردد 12- زنها با شوهران خود در بازرگانى شركت كنند براى حرص دنيا 13- آواز بيدين‏ها برترى يابد و از آنها گوش كنند 14- سرپرست هر قومى رذل‏تر آن‏ها باشد و از هرزه‏ها براى كناره‏گيرى از شرشان پرهيز كنند 15- دروغگو را تصديق كنند و خائن را امين شمارند 16- كنيزان خواننده تهيه كنند و نگهدارند و ساز و آواز فراهم سازند.

17- آخر كسان امت اول آنها را لعن كنند 18- زنها سوار بر زين شوند و زنان شبيه مردان گردند و مردان شبيه زنان 19- گواه نطلبيده گواهى دهد و گواه ديگرى بدون اطلاع براى طرفدارى گواهى دهد 20- براى دنيا فقه آموزند و كار دنيا را بر آخرت مقدم دارند و پوست ميشها را بر دل گرگها بپوشند 21- دل‏هايشان گندتر از مردار باشد و تلخ‏تر از صبر، در اين وقت زود زود و شتاب و شتاب در آن روز بهترين جاى بيت المقدس باشد و زمانى بر مردم آيد كه هر كدام آرزو دارند كه ساكن آن باشند اصبغ بن بناته برخاست و عرضكرد يا امير المؤمنين دجال كيست؟

دجال صائد بن صائد است بدبخت كسى است كه او را تصديق كند و خوشبخت آنست كه او را تكذيب كند از شهرى برآيد كه آن را اصفهان نامند از دهى كه آن را يهوديه گويند، چشم راستش ممسوح است و چشم ديگرش در پيشانى است و مانند ستاره صبح ميدرخشد، در آن قطعه خونى است گويا ممزوج با خونست، ميان دو چشمش نوشته است اين كافر است هر خواننده و بيسواد آن را ميخواند در درياها فرود مى‏شود و آفتاب با او ميگردد و جلوش كوهى از دود است و عقبش كوه سپيديست كه مردم تصور كنند نانست در زمان قحطى سختى خروج كند بر خر سپيدى سوار است، هر گام خرش يك ميل است و زمين آبگاه بآبگاه زير پايش نورديده شود و بر آبى نگذرد جز آنكه فرو رود تا روز قيامت بآوازى كه همه جن و انس از مشرق تا مغرب بشنوند فرياد كند:

اى دوستان من نزد من آئيد منم آنكه آفريدم و درست كردم و تقدير كردم و رهبرى نمودم، منم پروردگار والاى شما دشمن خدا دروغ ميگويد او يك چشم است غذا ميخورد و در بازارها راه ميرود براستى پروردگار شما نه يك چشم است نه راه ميرود و نه زوال دارد و برتر است خدا از اين اوصاف برترى بزرگى هلا بيشتر پيروانش در آن روز زنازادگانند و صاحبان پوستين‏هاى سبز، خدا او را در شام بكشد بر سر گردنه‏اى كه آن را افيق نامند و سه ساعت از روز جمعه گذشته باشد بدست كسى كه مسيح عيسى بن مريم پشت سرش نماز بخواند هلا بعد از آن طامه كبرى باشد عرضكرديم آن ديگر چيست يا امير المؤمنين؟

فرمود دابة الارض است كه از كوه صفا برآيد و انگشتر سليمان و عصاى موسى با او باشد آن انگشتر را بروى هر مؤمنى گذارد نقش گيرد اين مؤمن است حقا و بروى هر كافرى گزارد نقش‏گيرد اين كافر است حقا تا بجائى كه مؤمن فرياد كشد واى بر تو اى كافر و كافر فرياد زند خوشا بر تو اى مؤمن من دوست داشتم چون تو باشم و بفوز بزرك برسم، سپس دابه سر بلند كند و باذن خدا همه مردم از مشرق تا مغرب او را ببينند و اين پس از آنست كه آفتاب از مغرب خود برآيد در اين وقت تو به برداشته شود، نه توبه پذيرفته است و نه عمل سود دهد و سود ندهد كسى را ايمانش در صورتى كه پيش از آن ايمان نداشته و با ايمان كسب خيرى نكرده، سپس فرمود ديگر از من نپرسيد كه بعد از آن چه خواهد بود زيرا دوستم پيغمبر (ص) از من تعهد گرفته آن را جز بخاندانم نگويم نزال بن سبره گويد بصعصعة بن صوحان گفتم اى صعصعه مقصود امير المؤمنين از اين جمله چه بود؟

صعصعه گفت يا بن سبره آنكه عيسى بن مريم پشت سرش نماز ميخواند دوازدهمين از عترت و و نهمين فرزند حسين (ع) و او است آفتابى كه از مغرب خود برميآيد و نزد ركن و مقام ظاهر مى‏شود و زمين را پاك ميكند و ترازوى عدل مينهد و ديگر كسى بكسى ستم نميكند امير المؤمنين بما خبر داد كه دوستش رسول خدا (ص) باو سفارش كرده كه از حوادث بعد از او بكسى جز عترتش خبر ندهد 2- اين حديث را ابو بكر محمد بن عمرو بن عثمان بن فضل عقيلى فقيه بسند خود عينا نقل كرده است از قول ابن عمر

منبع : ابن بابويه، محمد بن على، كمال الدين / ترجمه كمره‏اى - تهران، چاپ: اول، 1377ش.


 نظر دهید »

الگوی زنان ،حضرت زینب کبری (س)

24 اردیبهشت 1393 توسط aran

حضرت زینب کبری(س)هر گاه می خواست به زیارت جد بزرگوارش برود در دل شب می رفت و در حالی که پدرش امیرالمومنین(ع)از پیش و برادرش امام حسن(ع) در طرف راست و امام حسین(ع)در طرف چپ او بودند”

چون به روضه منوره نزدیک می شد.امیرالمومنین(ع) تندتر می رفت و شمعهای روشن قندیلهای روی قبر مبارک رسول خدا(ص)را خاموش می کرد”

حضرت امام حسن(ع)یک دفعه علت خاموش کردن را پرسید و امیرالمومنین(ع)فرمودند((برای آنکه کسی خواهرت زینب(س)را نبیند))

 

(کتاب زندگانی چهارده معصوم(ع)/نوشته حسین عمادزاده/ص339)

 نظر دهید »

دعا

24 اردیبهشت 1393 توسط aran

مكرّر به اهل بيت متوسّل بشويم كه ـ معاذ الله ـ كاري كه مصلحت نيست بكند كه كاري كه حكمت نيست بكند گاهي انسان با اصرار دعا مي‌كند و دعايش مستجاب نمي‌شود ما در دعاها و نيايش مصلحت آن است كه پيشنهاد ندهيم نگوييم خدايا فلان چيز را به ما بده براي اينكه ما نه از گذشته‌اي باخبريم نه از آينده‌اش باخبريم اين كار پايانش چه در مي‌آيد ما با اين كار چه مي‌كنيم اين كار با ما چه مي‌كند كه ما نمي‌دانيم گاهي گريه هم مي‌كنيم چنين كاري را مي‌خواهيم اين طرز دعا نيست بايد بگوييم خدايا آنچه خير ماست به ما عطا بكن ولي اگر پيشنهاد داديم يك امر خاصّي را خواستيم يقيناً اين دست بي‌ اجابت برنمي‌گردد اينكه گاهي وجود مبارك امام سجاد(سلام الله عليه) اين دست را كه به طرف خدا دراز مي‌شد گاهي مي‌بوئيدند گاهي مي‌بوسيدند گاهي به صورت مي‌گذاشتند در دستورهاي ديني هست كه دستي كه به طرف خدا دراز شد يقيناً خالي برنمي‌گردد يكي از سه كار را ذات اقدس الهي با دستِ دعاكننده انجام مي‌دهد اگر همان خواسته مصلحت بود كه همان را عطا مي‌كند اگر آن خواسته مصلحت نبود اين شخص گرفتار سيّئه‌اي بود سيّئه‌اي از سيّئات او را مي‌بخشد و اگر اهل سيّئه نبود حسنه‌اي بر حسنات او افزوده مي‌كند هيچ ممكن نيست دستي به طرف خدا دراز بشود «يا مَن لا يَخيب سائله» و خالي برگردد.

 نظر دهید »

اعتکاف فرصت بریدن از خلق ونزدیک شدن به حق

23 اردیبهشت 1393 توسط aran

 

اعتکاف فرصت بریدن از خلق و نزدیک‌شدن به حق

اعتکاف فرصت مناسبی است برای بررسی و محاسبه نفس. “حاسَبُوا قَبلَ اَن تُحاسَبوا؛ به حساب اعمالتان رسیدگی کنید قبل از آنکه، خداوند به آنها رسیدگی کند.” جبران کژی‌ها و نواقص با طلب مغفرت و توبه به درگاه خداوند، همان کاری است …

اعتکاف فرصت مناسبی است برای بررسی و محاسبه نفس. “حاسَبُوا قَبلَ اَن تُحاسَبوا؛ به حساب اعمالتان رسیدگی کنید قبل از آنکه، خداوند به آنها رسیدگی کند.”

جبران کژی‌ها و نواقص با طلب مغفرت و توبه به درگاه خداوند، همان کاری است که لقمان حکیم به فرزندش سفارش می‌کند: “و هنگامی که گناهی از تو سر زد دنبال آن از خدای متعال طلب مغفرت بنما و اظهار پشیمانی کن و تصمیم بگیر که هرگز به آن گناه باز نگردی.

به گزارش خبرنگار دین و اندیشه خبرگزاری دانشجویان ایران(ایسنا)، اعتکاف از نظر لغوی مصدر باب افتعال از عکف است که به معنی درنگ کردن و ادامه دادن است، در دین اسلام منظور از اعتکاف آن است که شخص به منظور عبادت در مسجد متوقف شود اعتکاف یعنی گوشه نشینی و عزلت و در اصطلاح بریدن از خلق و نزدیک شدن به حق.

اعتکاف سنت حسنه‌ای است که فرد را از غفلت خارج می‌سازد و عزم او را در حیات اجتماعی جدی‌تر می‌کند و شخص درصدد جبران گذشته بر می‌آید. اعتکاف، فرصت خوبی برای اعتراف است.


ارزش معنوی اعتکاف

انقطاع از مادیات و امور دنیوی و ملازمت مسجد و دوام ذکر و عبادت خدا، به تنهایی و بدون اعتکاف نیز دارای ارزشی والا و اهمیتی فراوان است که در این زمینه آیات، روایات و احادیث زیادی را با چنین مضمونی می‌توان یافت، اما اهمیت اعتکاف به طور مشخص در قرآن و احادیث مورد تأکید قرار گرفته است.

زمان اعتکاف

اعتکاف از نظر زمان محدود به وقت خاص نیست، تنها از آن رو که لازمه اعتکاف، روزه گرفتن است، باید در زمانی اعتکاف شود که شرعاً بتوان روزه گرفت. پس هر گاه روزه گرفتن صحیح باشد، اعتکاف نیز صحیح است، ولی بهترین زمان برای اعتکاف دهه آخر ماه مبارک رمضان، و ایام البیض ماه رجب است.


توصیه‌ای از مولایمان علی(ع) به معتکفین

در گفتاری از علی بن ابی طالب(ع) درباره مراقبات اعتکاف آمده است معتکف باید در طول اعتکاف مسجد را ترک نکند، پیوسته به ذکر خدا و تلاوت قرآن و نماز مشغول باشد، درباره مسائل دنیوی سخن نگوید، شعر نسراید، فحش و سخنان زشت بر زبانش جاری نکند، جدال و خودنمایی نکند و هر اندازه بتواند از سخن گفتن لب فروبندد، بهتر است.


اعمال مستحبی شب‌های ۱۳، ۱۴ و۱۵

مستحب است در هر یک از ماه رجب و شعبان و رمضان، در شب سیزدهم دو رکعت نماز اقامه شود که در هر رکعت حمد یک مرتبه و یس و تبارَکَ المُلْکُ و توحید خوانده شود و در شب چهاردهم چهار رکعت یعنی دو نماز دو رکعتی به همان کیفیت و در شب پانزدهم شش رکعت به سه سلام به همان کیفیت. از حضرت امام صادق(ع) روایت است که هر کس این اعمال را انجام دهد همه فضایل این سه ماه را دریابد و همه گناهانش غیر از شرک آمرزیده شود.

منابع:

مفاتیح الجنان

بحارالانوار

مستدرک الوسائل، میرزا حسین نوری، ج7

 نظر دهید »

كس به غير تو نخواهم چه بخواهي چه نخواهي!!!!!

20 اردیبهشت 1393 توسط aran

 

 

گفتی: فانی قریب

 

من که نزدیکم بقره/ ۱۸۶

گفتم: تو همیشه نزدیکی؛ من دورم… کاش می*شد بهت نزدیک شم

گفتی: و اذکر ربک فی نفسک تضرعا و خیفة و دون الجهر من القول بالغدو و الأصال

هر صبح و عصر، پروردگارت رو پیش خودت، با خوف و تضرع، و با صدای آهسته یاد کن .اعراف/۲۰۵

گفتم: این هم توفیق می*خواهد

گفتی: ألا تحبون ان یغفرالله لکم

دوست ندارید خدا ببخشدتون؟! نور/۲۲

گفتم: معلومه که دوست دارم منو ببخشی

گفتی: و استغفروا ربکم ثم توبوا الیه

پس از خدا بخواید ببخشدتون و بعد توبه کنید .هود/۹۰

گفتم: با این همه گناه… آخه چیکار می*تونم بکنم؟

گفتی: الم یعلموا ان الله هو یقبل التوبة عن عباده

مگه نمی*دونید خداست که توبه رو از بنده*هاش قبول می*کنه؟! توبه/۱۰۴

گفتم: دیگه روی توبه ندارم

گفتی: الله العزیز العلیم غافر الذنب و قابل التوب

ولی) خدا عزیزه و دانا، او آمرزنده*ی گناه هست و پذیرنده*ی توبه .غافر/۲-۳)

گفتم: با این همه گناه، برای کدوم گناهم توبه کنم؟

گفتی: ان الله یغفر الذنوب جمیعا

خدا همه*ی گناه*ها رو می*بخشه .زمر/۵۳

گفتم: یعنی بازم بیام؟ بازم منو می*بخشی؟

گفتی: و من یغفر الذنوب الا الله

به جز خدا کیه که گناهان رو ببخشه؟ آل عمران/۱۳۵

ناخواسته گفتم: الهی و ربی من لی غیرک

گفتی: الیس الله بکاف عبده

خدا برای بنده*اش کافی نیست؟ زمر/۳۶

گفتم: در برابر این همه مهربونیت چیکار می*تونم بکنم؟

گفتی:

یا ایها الذین آمنوا اذکروا الله ذکرا کثیرا و سبحوه بکرة و اصیلا هو الذی یصلی علیکم و ملائکته لیخرجکم من الظلمت الی النور و کان بالمؤمنین رحیما

.::
ای مؤمنین! خدا رو زیاد یاد کنید و صبح و شب تسبیحش کنید. او کسی هست که خودش و فرشته*هاش بر شما درود و رحمت می*فرستن تا شما رو از تاریکی*ها به سوی روشنایی بیرون بیارن. خدا نسبت به مؤمنین مهربونه احزاب/۴۱-۴۳

الهی!

من نه انم كه زفيض نگهت چشم بپوشم نه تو اني كه گدا را ننوازي به نگاهي !
در اگر باز نگردد نروم باز به جايي پشت ديوار نشينم چو گدا بر سر راهي!

كس به غير تو نخواهم چه بخواهي چه نخواهي!!!!!

 نظر دهید »

خانه تکانی دل

17 اسفند 1392 توسط aran

Normal 0 false false false EN-US X-NONE AR-SA :LatentStyles DefLockedState="false” DefUnhideWhenUsed="true” DefSemiHidden="true” DefQFormat="false” DefPriority="99″ LatentStyleCount="267″> henUsed="false” QFormat="true” Name="heading 1″ />

span style="font-size: large;">حیف نیست که ” سال ” نو شود ، ولی “حال” ما عوض نشود ؟!

چه خوب است که با کنار گذاشتن تقویم کهنه ، رفتار ناپسند را هم کنار بگذاریم و خودمان هم “نو” شویم .

آلودگی تنها رد لباس و فرش و پنجره و لوازم زندگی نیست .

دل هم گاهی آلوده می شود ، خود زندگی هم گاهی احتیاچ به تمیز کردن دارد.

سال نو که می رسد معمولا خانه تکانی می کنیم .

بیایید دل راهم خانه تکانی کنیم گرد و غبار گناه و هوس و غفلت از خدا را از آن بزداییم . وثتی در بهار ، همه چیز نو می شود ، ما چرا “نو” نشویم ؟!

تذکر لسانی وظیفه همگانی

درجامعه اسلامی ، تکلیف عامه مردم امر به معروف نهی از منکر با لسان است … چیزی که جامعه را اصلاح می کند ، همین نهی از منکر زبانی است .

اگر مردم به آدم بدکار، خلافکار کسی اشاعه ی فحشا می کند و می خواهد قبح گناه را از جامعه ببرد، بگویند ده ، صد یا هزار نفر و بطور کلی افکار عمومی جامعه روی وجود و ذهن او سنگینی کند این برای او شکننده ترین چیزهاست.

من می گویم : مردم باید این روحیه را پیدا کنند مردم همانطور که نماز را واجت می دانند باید امر به معروف را واجب بدانند فریضه امر به معروف و نهی از منکر در مرحله زبانی، آن وظیفه عموم مسلمین است و اختصاص به گروه و سازمان خاص ندارد .

مقام معظم رهبری

شما به غیر از زبان هیچ تکلیف دیگری ندارید نهی از منکر برای مردم فقط زبانی است .


 نظر دهید »

برگزاری مراسم جشن سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی

18 بهمن 1392 توسط aran

cument> Normal 0 false false false EN-US X-NONE AR-SA yles DefLockedState="false” DefUnhideWhenUsed="true” DefSemiHidden="true” DefQFormat="false” DefPriority="99″ LatentStyleCount="267″> alse” UnhideWhenUsed="false” QFormat="true” Name="heading 1″ />

style="font-family: times new roman,times;">به مناسبت سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی مراسم جشنی با حضور آقای هیزمی در مورخه (14/11/1392)در مدرسه علمیه حضرت زینب (س) برگزار گردید.

در ابتدای این مراسم جناب آقای هیزمی خود را از جا ماندگان قافله شهداء معرفی کردندوسالگرد پیروزی انقلاب اسلامی وایام الله دهه فجر را به طلاب تبریک گفتند.

ایشان اظهار داشتند که در هر مقطع زمانی هر فردی باید از  حال وگذشته  جامعه خود با خبربا شد ،والان این انقلابی که در ایران شکل گرفته است  در هیچ جامعه ای ودر هیچ کشوری رخ نداده است،اگر هم رخ داده باشد در همان ابتدا در نطفه خاموش شده است .

ویژگی خاص انقلاب ما این است که توسط یک روحانی شکل گرفته است وهمین روحانی؛ حضرت ایت الله خمینی(قدس سره) در لحظه ورود خود فرمودند من باید در کنار ملت باشم اگر در لحظه نهایی انها را تنها بگذارم موجب نا امیدی انها خواهم شدوبدون هیچ ترسی می گوید این انقلاب هیچ احتیاجی به دو حکومت ندارد.

وبه اولین مکانی که می رود بهشت زهراست و می خواهد پیروزی انقلاب اسلامی را در کنار قبور شهدا اعلام کند ومی فرماید :من امده ام آقایی را به شما برگردانم استقلال وازادی و جمهوری اسلامی را به شما بدهم ،چیزی که جایش تا الان در بین شما خالی بود.

امام با وجود حکومت نظامی وارد ایران شد و خواستار لغو حکومت نظامی شد، در این هنگام بود که ایت الله مطهری وبهشتی با ایت الله طالقانی تماس گرفتند واز او خواستند که با امام صحبت کند تا با حکومت نظامی کاری نداشته باشد اما ایشان فرمودند که امام خواستار ان است که حتما باید حکومت نظامی شکسته شود وفرمودندکه امام گفتند از کجا معلوم که این دستور،دستور  من نباشد !

ایشان در ادامه افزودند این تنها انقلابی است که بعد  از امامان معصوم به صورت اسلامی تشکیل شده وتا الان باقی مانده است.انقلاب ما معجزه است و مکمل واقعه ی غدیر وکربلاست،انقلاب ما ادامه دهنده راه شهداست وحکومت اسلامی به معنای قرانی در ایران پیاده شده است وهیچ امتی  در صدر اسلام مانند امت ایران نبوده که بتواند در تمام مسائل روی پای خودش بایستد.در خاورمیانه ما رتبه اول علمی را داریم ودر تحریم ها هر چقدر عرصه را بر ما تنگ کردند ما تلاشمان بیشتر شد وخودمان شدیم تولید کننده.

ایشان در پایان افزودند که شعار امام نه شرقی نه غربی است این یعنی هیهات مناالذله.ما در  بدست اوردن این انقلاب جوانانمان را از دست دادیم اگر الان از انرژی هسته ای دست بر داریم و این پیشرفت را ادامه ندهیم این همان توهین به مقام شهداء وخانواده ها ی شهداست وانشاءاله روزی برسد که ایران ابر قدرت جهان بشود .وانتظار ما به پایان برسد واین انقلاب اسلامی رابه صاحب اصلی اش امام زمان(عج الله تعالی ) بسپاریم.


 نظر دهید »

در دستانم دو جعبه دارم که خدا به من داده است .

11 دی 1392 توسط aran

Normal 0 false false false EN-US X-NONE AR-SA MicrosoftInternetExplorer4 :LatentStyles DefLockedState="false” DefUnhideWhenUsed="true” DefSemiHidden="true” DefQFormat="false” DefPriority="99″ LatentStyleCount="267″> ideWhenUsed="false” QFormat="true” Name="heading 1″ />


در دستانم دو جعبه دارم که خدا به من داده است . خدا به من گفت:
“غصه هایت را درون جعبه سیاه بگذار . شادی هایت را درون جعبه طلایی”
به حرف خدا گوش کردم.
شادی ها و غصه هایم را درون جعبه ها می گذاشتم .
جعبه طلایی روز به روز سنگین تر می شد و جعبه سیاه رنگ روز به روز سبک تر .
روزی از روی کنجکاوی جعبه سیاه را باز کردم تا علت را بفهمم. در کمال ناباوری دیدم که ته جعبه سوراخ است و غصه هایم از آن بیرون می ریزد.
با تعجب رو به خدا کردم و گفتم:
“خدایا، چرا این جعبه ها را به من دادی؟ و چرا ته جعبه سیاه سوراخ است؟”
و خدا با لبخند دلنشینی جواب داد: ” ای بنده ی من، جعبه طلایی را به تو دادم تا لحظه های شاد زندگیت را بشماری و جعبه سیاه را دادم تا تلخی های زندگیت را دور بریزی و همیشه با شادی زندگی کنی.”

 نظر دهید »

خواب راستين سرگذشت شاعرى به نام حاجب

11 دی 1392 توسط aran

Normal 0 false false false EN-US X-NONE AR-SA MicrosoftInternetExplorer4 :LatentStyles DefLockedState="false” DefUnhideWhenUsed="true” DefSemiHidden="true” DefQFormat="false” DefPriority="99″ LatentStyleCount="267″> ideWhenUsed="false” QFormat="true” Name="heading 1″ />


خواب راستين سرگذشت شاعرى به نام حاجب

وى از افرادى بود كه تصور مى كرد شفاعت پيامبران و امامان عليهم السلام در هر حالى و به هر كيفيتى شامل همه گنه كاران مى شود و باز چنين مى انديشيد كه، مسأله شفاعت، يك نوع پارتى بازى است و براى آن تشريح شده است كه افراد مجرم و گنه كار، در پرتو آن به هر جنايتى دست بزنند و هر چه بخواهند انجام دهند. از اين رو، در قصيده اى كه در وصف على) عليه السلام) سروده بود در آخرين بيت ـ كه تخلص شاعر نيز آمده ـ چنين گفته بود:

حاجب اگر معامله حشر با على است *** من ضامنم تو هر چه بخواهى گناه كن

شاعرياد شده پس از اتمام قصيده، همان شب در عالم رؤيا با صورت مثالى اميرمؤمنان رو به رو شد. امام (عليه السلام) ضمن پرسش از قصيده او، كه شنيده ام قصيده اى درباره من سروده اى، فرمود: آخرين بيت قصيده خود را براى من بخوان. وى همان بيت ياد شده را براى امام عليه السلام در عالم رؤيا قرائت كرد. امام عليه السلام پس از نكوهش او فرمود:شعر خود را چنين اصلاح كن:

حاجب اگر معامله حشر با على است *** شـرم از رخ على كـن و كمتر گناه كن

حاجب پس از بيدار شدن از انديشه بد خود پشمان شد و شعر خود را به همان صورت اصلاح كرد.

ممكن است برخى گمان كنند اين خواب به سان خواب هاى آشفته است و هيچ نوع حجيتى ندارد و تنها خواب انبيا و اوليا، مانند يوسف صديق عليه السلام و نبى اكرم( صلى الله عليه وآله وسلم) است كه حجت است. بله، اين مطلب را ما نيز قبول داريم، امّا گاهى خواب انسان هاى عادى هم، مى تواند واقع نما و روشنگر حقايق باشد; مانند خوابى كه هم بندى هاى حضرت يوسف عليه السلام ديدند و براى او تعريف كردند و آن حضرت نيز حقيقت خواب را بيان داشت. هيچ بعيد نيست خواب اين مرد شاعر نيز از همين رؤياها راست و صادق باشد.

 نظر دهید »

موضوع: کل یومٍ عاشورا وکل ارضٍ کربلا

07 دی 1392 توسط aran

Normal 0 false false false EN-US X-NONE AR-SA MicrosoftInternetExplorer4 :LatentStyles DefLockedState="false” DefUnhideWhenUsed="true” DefSemiHidden="true” DefQFormat="false” DefPriority="99″ LatentStyleCount="267″> ideWhenUsed="false” QFormat="true” Name="heading 1″ />

ge: FA;” lang="FA"> روز عاشورا،روز پیروزی خون بر شمشیر،روز بزرگ فدا شدن به عشق یار، روز قرمز تاریخ؛ وکربلا سرزمین بلا ،منزلگاه این روز بود*

در روز دهم محرم که مشهور به عاشورا است،کسانی که با بهترین خلق خدا عهد و پیمان بسته و به ظاهر مسلمان شده بودند،همانهایی که در رکاب مصطفی (رحمة للعالمین) شمشیرهایشان را همیشه آماده نگاه میداشتند، سبط کوچکش را از قفا سر بریدند، حسینش را،عزیزدلش،نور دیده وبصرش را تشنه لب شهید کردند* آنها امام زمانشان وجوانان بنی هاشم را بی آنکه دلی بلرزد، به باد شمشیر گرفته و اهل بیتش، که اهل بیت رسول خدا بودند را میهمان تازیانه کرده وبه اسارت بردند*


خدای من چه حکایت عجیبی ست، مگر میشود انسان روزی با خدا باشد وروز دیگر سوار بر مرکب شیطان شود؛کمی که تأمل می کنم،میبینم آری شدنی است، بد نیست کمی به خودمان بیاییم*به این فکر کنیم که اگر آنها با امام عصرشان چنین جفایی کردند،ما چگونه با امام زمانمان رفتار کردیم؟ آیا به یاری اش شتافتیم؟ آیا زمانی که ندا میدهد “هل من ناصراً ینصرنی” جان را آماده فداشدنش میکنیم؟


آه خدایا چقدر انسان فراموش کاراست “حسین حسین"میگوید،آنگاه مهدی حسین را فراموش کرده؛برای حسین گریه میکند ولی از گریه ی مهدی حسین شرمگین نمی شود! بد نیست بیاد بیاوریم “کل یوم ٍعاشورا وکل ارضٍ کربلا"*این جمله ی زیبا، مصداق امروزماست که مهدی فاطمه دربینمان غریب و تنها مانده ؛ همانگونه که حسین فاطمه در کربلا فریاد “یا قلة ناصرا” سرداد*


مهدی جان مارا ببخش که زرق و ورق دنیا هوش از سرمان برده وما را مست خود ساخته است که نمیتوانیم صدایت رابشنویم و به ندایت لبیک گوییم*ای مردم بیایید فراموش نکنیم که آن روز سپاهیان یزید شکمهایشان از حرام پر بود وصدای حق را نمی شنیدند،همانگونه که در این زمانه برخی حق را می بینند ومی شنوند ونادیده ونشنیده میگیرند*این افراد همچون سپاه یزید همسفره شیطان شده اند وحاکم بی چون وچرای مغزشان شیطان وهوسرانی آنهاست*


آیا دیگر وقت آن نشده که به پا خیزیم تا به گمراهی کشیده نشویم؟باید عقل و چشم دل خود را بیدار و باز نگاه داریم تا ناخواسته و ندانسته روزی همچون عاشورا و سرزمینی چون کربلا تکرار نشود*


یادمان نرود که غریبی مهدی از غریبی حسین هم بسی سخت تر و درد ناک تر است چرا که حسین همراه اهل بیتش بود ولی مهدی اش تنهاست تنهای تنها*



نویسنده : صباح بنی نعمه

طلبه: سال اول سطح 2

مدرسه علمیه : حضرت زینب (س) .

 نظر دهید »

قضاوت

05 آذر 1392 توسط aran

Normal 0 false false false EN-US X-NONE AR-SA MicrosoftInternetExplorer4 :LatentStyles DefLockedState="false” DefUnhideWhenUsed="true” DefSemiHidden="true” DefQFormat="false” DefPriority="99″ LatentStyleCount="267″> ideWhenUsed="false” QFormat="true” Name="heading 1″ />


در نزدیکی ده ملا مکان مرتفعی بود که شبها باد می آمد و فوق العاده سرد میشد.دوستان ملا گفتند:
ملا اگر بتوانی یک شب تا صبح بدون آنکه از آتشی استفاده کنی در آن تپه بمانی ,ما یک سور به تو می دهیم و گرنه توباید یک مهمانی مفصل به همه ما بدهی.
ملا قبول کرد,شب در آنجا رفت وتا صبح به خود پیچید و سرما را تحمل کرد و صبح که آمد گفت:
من برنده… شدم و باید به من سور دهید.گفتند:
ملا از هیچ آتشی استفاده نکردی؟ملا گفت:
نه ,فقط در یکی از دهات اطراف یک پنجره روشن بود و معلوم بود شمعی در آنجا روشن است.دوستان گفتند:
همان آتش تورا گرم کرده و بنابراین شرط را باختی و باید مهمانی بدهی.
ملا قبول کردو گفت:
فلان روز ناهار به منزل ما بیایید.دوستان یکی یکی آمدند,اما نشانی از ناهار نبود گفتند ملا ,انگار نهاری در کار نیست.ملا گفت:
چرا ولی هنوز آماده نشده,دو سه ساعت دیگه هم گذشت باز ناهار حاضر نبود.ملا گفت:آب هنوز جوش نیامده که برنج را درونش بریزم. دوستان به آشبزخانه رفتند ببیننند چگونه آب به جوش نمی آید.دیدند ملا یک دیگ بزرگ به طاق آویزان کرده دو متر پایین تر یک شمع کوچک زیر دیگ نهاده.گفتند:
ملا این شمع کوچک نمی تواند از فاصله دو متری دیگ به این بزرگی را گرم کند .ملا گقت:
چطور از فاصله چند کیلومتری می توانست مرا روی تپه گرم کند؟شما بنشینید تا آب جوش بیاید و غذا آماده شود.
نکته:با همان متری که دیگران را اندازه گیری میکنید اندازه گیری می شوید

 نظر دهید »

مسابقه کتابخوانی ویژه ماه محرم

20 آبان 1392 توسط aran


مسابقه کتابخوانی ویژه ماه محرم

1. بر پایه روایات وارد شده ، مفسران منظور از “شجره ملعونه ” راکه در قرآن بیان شده چه می دانند ؟(ص22)

2. مردم شام چگونه با اسلام و آموزه های اسلامی آشنا شدند ؟ (ص 24)

3. مهمترین ابزار معاویه برای تثبیت حکومتش چه بود ؟ (ص 27)

4. نام سه تن از یاران پیامبر (ص)و حضرت علی (ع) که به دستور معاویه به شهادت رسیدند را ذکر کنید؟ (ص34)

5. معاویه فدک را به چه کسی بخشید ؟ (ص 38)

6. پیامبر اسلام (ص) در حالی که خود را فرستاده ی خدا و مهبط وحی معرفی می کند شعارش چیست و چه فرمانی به پیروانش می دهد؟ (ص41)

7. حضرت زینب ( س) بعد ار واقعه عاشورا و گریه ی احساسی مردم چه آرزویی کردند ؟ (ص 45)

8. عبیدالله بن زیاد در مجلسی که حضرت زینب (س) هم حضور داشتند ، برای توجیه اعمال خود پای چه چیزی را وسط کشیده و مسئولیت جنایات را از دوش خود بر می دارد ؟ (ص 57)

9. موضع گیری عبیدالله و حضرت زینب (س) در مورد امام حسین (ع) چه بود ؟ (ص61)

10. چرا اهل بیت امام حسین (ع) در مدینه نماندند ؟ (ص72)

11. زیبایی کربلا در چه بود که زینب (س) فرمود : “ما رایت الا جمیلا ” ؟ (ص74)

12. مراد از شفا بخشی تربت حسین (ع) چیست ؟ (ص 80)

13. مظلومیت امام حسین (ع) از چه بود و یاران او تاوان چه چیزی را دادند ؟ (ص 108)

14. عواملی که باعث بروز حادثه کربلا شد چه بود ؟ (ص 108)

15. یکی از مهمترین درسهای عاشورا چیست ؟ (ص 129)

16. اولین کتابی که در مرثیه به زبان فارسی نوشته شده است چیست ؟ (ص 142)

17. دو مسئولیت مهمی که مردم هنگام شرکت در مراسم عزای امام حسین (ع) برعهده دارند چیست ؟ (ص 147)

منبع: کتاب ” چرا عاشورا ” ؛ از دکتر حمیدرضا فهیمی تبار

 نظر دهید »

طوری زندگی کنی که زندگیت ارزش نجات دادن را داشته باشد

11 آبان 1392 توسط aran

Normal 0 false false false EN-US X-NONE AR-SA MicrosoftInternetExplorer4 :LatentStyles DefLockedState="false” DefUnhideWhenUsed="true” DefSemiHidden="true” DefQFormat="false” DefPriority="99″ LatentStyleCount="267″> ideWhenUsed="false” QFormat="true” Name="heading 1″ />

 نظر دهید »

من مسافرم

28 مهر 1392 توسط aran

Normal 0 false false false EN-US X-NONE AR-SA MicrosoftInternetExplorer4 :LatentStyles DefLockedState="false” DefUnhideWhenUsed="true” DefSemiHidden="true” DefQFormat="false” DefPriority="99″ LatentStyleCount="267″> ideWhenUsed="false” QFormat="true” Name="heading 1″ />

s="MsoNormal” style="margin-bottom: .0001pt; text-align: justify; line-height: normal; direction: rtl; unicode-bidi: embed;">

جهانگردی به دهکده ای رفت تا زاهد معروفی را زیارت کند و دید که زاهد در اتاقی ساده زندگی می کند. اتاق پر از کتاب بود و غیر از آن فقط میز و نیمکتی دیده می شد .

جهانگرد پرسید: لوازم منزلتان کجاست؟…

زاهد گفت: مال تو کجاست؟

جهانگرد گفت:من اینجا مسافرم.

زاهد گفت: من هم.

طوری زندگی کنی که زندگیت ارزش نجات دادن را داشته باشد

روزی مردی جان خود را به خطر انداخت تا جان پسر بچه ای را که در دریا در حال غرق شدن بود نجات دهد. اوضاع آنقدر خطرناک بود که همه فکر می کردند هر دوی آنها غرق می شوند. و اگر غرق نشوند حتما در بین صخره ها تکه تکه خواهند شد. ولی آن مرد با تلاش فراوان پسر بچه را نجات داد.آن مرد خسته و زخمی پسرک را…

به نزدیک ترین صخره رساند. و خود هم از آن بالا رفت. بعد از مدتی که هر دو آرامتر شدند. پسر بچه رو به مرد کرد و گفت: «از اینکه به خاطر نجات من جان خودت را به خطر انداختی متشکرم» مرد در جواب گفت: احتیاجی به تشکر نیست. فقط سعی کن طوری زندگی کنی که زندگیت ارزش نجات دادن را داشته باشد!


 

 نظر دهید »

طوری زندگی کنی که زندگیت ارزش نجات دادن را داشته باشد

27 مهر 1392 توسط aran

Normal 0 false false false EN-US X-NONE AR-SA MicrosoftInternetExplorer4 rgin-top-alt: auto; mso-margin-bottom-alt: auto; text-align: justify; line-height: normal; direction: rtl; unicode-bidi: embed;">sans-serif"; mso-fareast-font-family: "Times New Roman";” lang="AR-SA">روزی مردی جان خود را به خطر انداخت تا جان پسر بچه ای را که در دریا در حال غرق شدن بود نجات دهد. اوضاع آنقدر خطرناک بود که همه فکر می کردند هر دوی آنها غرق می شوند. و اگر غرق نشوند حتما در بین صخره ها تکه تکه خواهند شد. ولی آن مرد با تلاش فراوان پسر بچه را نجات داد.آن مرد خسته و زخمی پسرک را…

به نزدیک ترین صخره رساند. و خود هم از آن بالا رفت. بعد از مدتی که هر دو آرامتر شدند. پسر بچه رو به مرد کرد و گفت: «از اینکه به خاطر نجات من جان خودت را به خطر انداختی متشکرم» مرد در جواب گفت: احتیاجی به تشکر نیست. فقط سعی کن طوری زندگی کنی که زندگیت ارزش نجات دادن را داشته باشد!



Normal 0 false false false EN-US X-NONE AR-SA MicrosoftInternetExplorer4 rgin-top-alt: auto; mso-margin-bottom-alt: auto; text-align: justify; line-height: normal; direction: rtl; unicode-bidi: embed;">sans-serif"; mso-fareast-font-family: "Times New Roman";” lang="AR-SA">روزی مردی جان خود را به خطر انداخت تا جان پسر بچه ای را که در دریا در حال غرق شدن بود نجات دهد. اوضاع آنقدر خطرناک بود که همه فکر می کردند هر دوی آنها غرق می شوند. و اگر غرق نشوند حتما در بین صخره ها تکه تکه خواهند شد. ولی آن مرد با تلاش فراوان پسر بچه را نجات داد.آن مرد خسته و زخمی پسرک را…

به نزدیک ترین صخره رساند. و خود هم از آن بالا رفت. بعد از مدتی که هر دو آرامتر شدند. پسر بچه رو به مرد کرد و گفت: «از اینکه به خاطر نجات من جان خودت را به خطر انداختی متشکرم» مرد در جواب گفت: احتیاجی به تشکر نیست. فقط سعی کن طوری زندگی کنی که زندگیت ارزش نجات دادن را داشته باشد!

Normal 0 false false false EN-US X-NONE AR-SA MicrosoftInternetExplorer4 :LatentStyles DefLockedState="false” DefUnhideWhenUsed="true” DefSemiHidden="true” DefQFormat="false” DefPriority="99″ LatentStyleCount="267″> ideWhenUsed="false” QFormat="true” Name="heading 1″ />

 نظر دهید »

داستانی شنیدنی

22 مهر 1392 توسط aran
داستان و حکایات دینی
مرحوم حضرت آیت الله شیخ حسنعلی نخودکی اصفهانی حدیثی را از حضرت مولا
بدینگونه نقل می فرمودند که :
حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام در اوصاف ” سگ” می فرمایند:
طوبی لمن عیشه کعیش الکلب، ففیه عشرة خصال فینبغی ان یکون کلها للمؤمن
خوشا بحال کسی که زندگیش چون زندگی سگ باشد. در این حیوان ده خصلت است که
مومن به داشتن آنها سزاوار است
الاول: لیس له مقدار بین الخلق و هو حال المساکین
اول: آنکه سگ را در میان مردمان قدری نیست و این حال مسکینان است
الثانی: ان یکون فقیرا لیس له مال و لا ملک و هو صفة المجردین
دوم: آنکه مالی و ملکی ندارد و این همان صفت مجردین است - مجردین یعنی
کسانی که به مقام تجرد نائل شده اند و از همه چیز و همه کس حتی خود فارغ
شده اند
الثالث: لیس له مأوی معلوم و الارض کلها له بساط و هو من علامات المتوکلین
سوم: آنکه او را خانه و لانه ای معین نیست و همه زمین بساط اوست و این
علامت متوکلان است.
الرابع: ان یکون اکثر اوقاته جائعا و هم من دأب الصالحین
چهارم: آنکه اغلب اوقات گرسنه است و این عادت صالحان است
الخامس: إن ضربه صاحبه مأة جلدة لا یترک بابه و هو من علامات المریدین
پنجم: آنکه اگر صد تازیانه از صاحب خود بخورد در خانه او را رها نمی کند
و این صفت مریدان است.
السادس: لا ینام من الیل الا الیسیر و ذلک من اوصاف المحبین
ششم: آنکه شب هنگام بجز اندکی نمی خوابد و این از اوصاف محبین است
السابع: انه یطرد و یجفی فیجیب و لا یحقد و ذلک من علامات الخاشعین
هفتم: آنکه رانده می شود و جفا می بیند لکن چون بخوانندش بدون دلگیری باز
می گردد و این از علامات خاشعین است
الثامن: رضی بما یدفع صاحبه من الاطعمة و هو حال القانعین
هشتم: آنکه به اضافه طعام صاحبش راضی است و این حال قانعین است
التاسع: اکثر عمله السکوت و ذلک من علامات الخائفین
نهم: آنکه بیشتر اوقاتش خاموش است و این از علامات خائفین است
العاشر: اذا مات لم یبق منه المیراث و هو حال الزاهدین
دهم: آنکه چون بمیرد میراثی بجای نگذارد و این حال زاهدان است
منبع: نشان از بی نشانها، چاپ
هجدهم، ج اول، ص 310
 نظر دهید »

ویژگی های یک دختر

16 مهر 1392 توسط aran

دین اسلام توجه ویژه‌ای به دختران دارد و به پدران و مادران همواره توصیه

کرده است که در احترام‌گذاری به دختران در مقایسه با پسران تقدم به خرج

دهند.

دختر

گفته می‌شود دختر، رحمت است و پسر، نعمت. به رحمت … و از نعمت سوال

می‌کنند که از آن‌ چگونه استفاده کردی؟

اما اینکه میگویند: «دختر رحمت است و پسر نعمت» به استناد آیه 64 سوره

بقره که میفرماید: «فَلَوْلا فَضْلُ اللَّهِ عَلَیکُمْ وَ رَحْمَتُهُ

لَکُنْتُمْ مِنَ الْخَاسِرِینَ»: اگر فضل و رحمت الهی نبود یقیناً شما از

زیانکاران میبودید، معنی این جمله اینگونه است که پسر نعمتی است که به ما

داده می شود و از آن حساب هم می کشند، اما دختر رحمتی است که بر ما

ارزانی میشود و صرف داشتن آن حسنة و ثواب است ضمن آنکه میتواند منافع

بیشماری برای ما در پی داشته باشد.

دین اسلام توجه ویژه‌ای به دختران دارد و به پدران و مادران همواره توصیه

کرده است که در احترام‌گذاری به دختران در مقایسه با پسران تقدم به خرج

دهند.

به‌عنوان نمونه سفارش شده تا در خرید و اهدای هدیه یا سوغات، نخست دختر

خانواده مخاطب و منتخب والدین قرار گیرد. از این دست سفارشات را بازهم

می‌توان در جاجای دستورات دین، سخنان پیامبر اعظم(ص) و امامان(ع) یافت.

به‌طور قطع خانواده‌ها با چنین رفتارها و آدابی آشنا هستند و قصد نگارنده

هم پرداختن به آن‌ها نیست.

آن‌چه بنا هست در این مقال مورد توجه قرار گیرد، جامعه دختران کشور است.

جامعه‌ای که جمعیت آن براساس گزارش مرکز آمار ایران در گروه سنی 24- 15

سال 20.1 درصد و در گروه سنی 29- 15 سال، 31.7 درصد از کل جمعیت کشور را

در برمی‌گیرد. جمعیت زنان کشور طبق آخرین سرشماری عمومی نفوس و مسکن سال

1390 بالغ بر 37 میلیون و 244 هزار نفر است که 49.6 درصد از جمعیت کشور

را تشکیل می‌دهد. متوسط سنی افراد این جمعیت 30.03 سال است که نشان از

جوانی جمعیت دارد.

این جامعه قرار است در آینده دور و نزدیک، جامعه زنان و در ادامه جامعه

مادران ایرانی را به وجود آورد؛ پس اهمیت موضوع از همین ابتدا روشن است.

این‌که درباره قشری صحبت می‌کنیم که نسل‌های آینده ایران زمین، زاده و

پرورش یافته آن‌‌هاست.

چنین جامعه‌ای باید سالم و شاد رشد کند. دختران ایرانی، که مادران هزاره

سوم خواهند بود نباید از آموختن فاصله بگیرند و این آموختن، صرف حضور در

دانشگاه و تحصیلات آکادمیک نیست. مادران یکی دو نسل قبل این کشور شاید به

دانشگاه نرفته‌اند اما مادری به تمام معنا و مدیری تمام قد هستند.

فرزندانی که زیر دست این مادران تربیت شده و به جامعه ورود کرده‌اند

،بهترین شاهد می باشد.

در چرخه آموزش و یادگیری، جنسیت مطرح نیست، مهم بهره‌گیری مناسب و موثر

از فرصت‌ها است.

شادبودن، سالم ماندن، ورزش کردن، مطالعه، یادگیری امور خانه و همسرداری،

تمرین برای مادری جامع‌الشرایط شدن، گرفتن فرصت از کسانی‌که در پی آسیب

زدن به روحیات و روان انسان‌ها هستند، حفظ غرور، دوراندیشی و خودباوری و

داشتن اعتماد به‌نفس(حتما آن را تقویت کنید) از مهم‌ترین کارهایی است که

هر دختری باید سرلوحه خود قرار دهد

در همه جوامع و از جمله ایران آن‌چه در نگاه عموم، نمود ویژه‌ای دارد

رفتار یکایک انسان‌ها در برخوردهای اجتماعی به‌طور خاص و عام است. منظور

تمام رفتارها و حرکاتی است که ما انسان‌‌ها در محیط بیرون خانه از خود

بروز می‌دهیم و از آن‌جا که این نوع رفتارها در منظر مردم است بالتبع

مورد قضاوت و انتقاد قرار می‌گیرد. به‌تعبیری همه رفتارهای یکدیگر را

مورد قضاوت قرار می‌دهند چون آن را می‌بینند. اما در این میان رفتارها و

حرکات دختران از حساسیت بیشتری برخوردار است. نمی‌توان این واقعیت را

انکار کرد که درباره نوع رفتارهای این بخش از جامعه هم مردان و هم

همنوعان نسوان نظر می‌دهند. درواقع شاید این شیوه رفتاری را کمتر در میان

مردان دید که نسبت به رفتارهای یکدیگر، زمانی را به گفت‌وگو بگذرانند.

البته نمی‌گویم که چنین نیست بل در مقایسه به زنان و دختران کمتر است.

پرواضح است که وقتی نوع منش و روش رفتاری دختران در جامعه‌ای مورد توجه

بیشتر است، اهمیت نهادن به آن از سوی صاحبان این رفتار نیز باید رعایت

شود.

دختران و در مجموع جامعه زنان به وقار و حجب و حیا شناخته شده‌اند و از

دیدگاه نگارنده این شاخصه‌ها مشمول مرور زمان نخواهد شد. به‌تعبیری

نمی‌توان گفت که چون در هزاره سوم میلادی و یا در قرن 14 شمسی قرار داریم

این‌گونه رفتارها، نخ‌نما و رنگ پریده شده است. همان‌گونه که شما

نمی‌توانید زلالی و پاکی را از آب بگیرید آن سه ویژگی را هم نباید از

نسوان جدا ساخت.

دیگر این‌که شیوه بیان و سخن گفتن دختران باید آن 3 شاخصه بالا را به

خوبی نمایندگی کند؛ نمی‌توان در برخوردها و گفت‌وگوها به‌گونه‌ای سخن گفت

که زمینه‌ساز افول آن ویژگی‌ها شود و از سوی دیگر انتظار داشت که

کوچکترین برخورد بدی از سوی افراد جامعه صورت نگیرد. در وهله اول این

انسان‌ها اعم از زن و مرد هستند که موجبات احترام‌خواهی و احترام‌گذاری

دیگران را فراهم می‌کنند و در ادامه چنین خواسته‌ای صورت عملی به خود

می‌گیرد.

دختر

و در این مسیر حضور موثر در فعالیت‌های اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی هیچ

منافاتی با آن‌چه گفته شد، ندارد. اجازه بدهید این نکته را با توضیح

بیشتری، شرح کنم. پر واضح است که ورود یک زن به انواع فعالیت‌های جامعه

فقط از زمانی نیست که به‌صورت مستقل در تولید یا خدمات مشارکت می‌کند.

بلکه هرکس با نوع مصرف و کمک به چرخه اقتصادی خانواده، می‌تواند به

پویایی اقتصاد کشور کمک‌کند. حتی نحوه استفاده از امکانات هم می‌تواند

سودآوری باشد. چنان‌چه تفکیک جنسیتی روی اشتغال نگذاریم، علاقه، توانایی

و ایده‌آل هر شخص و پذیرش هر جامعه می‌تواند راه‌هایی برای شروع یک کسب و

کار برای هر مدیری باشد.

به‌طور قطع امری که از نظر شرعی و عرفی محدودیت داشته باشد، ورود آن برای

زن مجاز نیست. پس در این دوره زمانی که حضور زنان در جامعه گسترش‌ یافته

و باتوجه به این‌که درصد بالایی از فارغ‌التحصیلان کشور را دختران و زنان

تشکیل می‌دهند درنتیجه ورود این عزیزان به چرخه کار ضروری است.

شادبودن، سالم ماندن، ورزش کردن، مطالعه، یادگیری امور خانه و همسرداری،

تمرین برای مادری جامع‌الشرایط شدن، گرفتن فرصت از کسانی‌که در پی آسیب

زدن به روحیات و روان انسان‌ها هستند، حفظ غرور، دوراندیشی و خودباوری و

داشتن اعتماد به‌نفس(حتما آن را تقویت کنید) از مهم‌ترین کارهایی است که

هر دختری باید سرلوحه خود قرار دهد. اطمینان داشته باشید تمرین کردن برای

داشتن یا اجرای هریک از موارد بالا، شما را توانمند می‌سازد و توانا شدن

شما یعنی این‌که در برخوردها و انتخاب‌هایتان به رعایت و حفظ احساسات که

جزء لاینفک وجود هر خانمی است، بهترین رفتار و برترین تصمیم را خواهید

گرفت. اجازه ندهید ناآگاهی شما را به تزلزل و ناپایداری بکشاند.
 نظر دهید »

تنها میخواهم یک انسان باشم

30 مرداد 1392 توسط aran

 

نمی خواهم چیزی بشوم تنها می خواهم یک انسان باشم …

دوست من باور کن …

مشکل است که آدم یک “انسان” بشود

 نظر دهید »

نکات مهم در ارتباط برقرار کردن با دیگران

21 مرداد 1392 توسط aran


در سلام کردن و ایجاد ارتباط دوستانه پیشقدم باشید.

آرام و شمرده صحبت کنید.

با اولین برخورد، در مورد کسی قضاوت نکنید.
اعجاز عبارات تأکیدی و مثبت را نادیده نگیرید .

برای گیراتر شدن سخنان خود، همیشه چند عبارت کلیدی از بزرگان و افراد برجسته در ذهن داشته باشید و در موقع لزوم آنها را به کار ببرید.

در انجام کارها به سه نکته بیش از بقیه نکات توجه کنید: اعتماد به نفس، اعتماد به نفس، اعتماد به نفس.
انتقاد پذیر باشید .

همیشه به خاطر داشته باشید تواضع و متانت بر شکوه شما می‌افزاید.

اگر قاطعیت با مهربانی توأم باشد، تأثیر شگفت‌انگیزی بر اطرافیان خواهد داشت و فرمانبری یا ترس جای خود را به انجام وظیفه با حس مسئولیت‌پذیری می‌دهد.

صبر و حوصله را از مهمترین ارکان موفقیت تلقی کنید.

در مورد چیزی که نمی‌دانید، به کسی اطلاعات اشتباه ندهید و از گفتن نمی‌دانم، هراسی نداشته باشید.

تفکر و تعمق قبل از پاسخگویی راحت‌تر از پیدا کردن چاره‌ای برای تغییر آنچه عنوان شده می‌باشد.

موقع حرف زدن با اعتماد به نفس به چشمان افراد نگاه کنید و همیشه متبسم باشید.
همواره به خاطر داشته باشید به کار بردن الفاظ مؤدبانه از اقتدار شما نمی‌کاهد.

توجه داشته باشید دانش و تجربه، هیچ کدام به تنهایی رهگشا نیستند، مثل اکسیژن و هیدروژن که از ترکیب معینی از آنها هوای تنفس ما تأمین می‌شود، می‌توان با آمیختن دانش و تجربه، راهکارهای حیاتی و استثنایی خلق کرد.

طوری رفتار کنید که دیگران شما را به عنوان الگو انتخاب کنند و آینده کاری دلخواه خود را در قالب شخصیت شما مجسم کنند.

با عبارات کنایه‌آمیز و نیشدار به دیگران درس عبرت ندهید.
با آرامش و خونسردی به حرفهای دیگران گوش کنید و برای صرفه‌جویی در زمان مرتباً حرف آنان را قطع نکنید.

نکات جالب و پندآموز کتابهایی را که می‌خوانید، در دفتری یادداشت کنید و در موارد مناسب آنها را به کار ببرید.
برای حرف زدن زیباترین و خوش‌آهنگ ‌ترین الفاظ را انتخاب کنید.

 نظر دهید »

اوج مظلومیت علی علیه السلام

07 مرداد 1392 توسط aran


اوج مظلوميت حضرت علي (عليه السلام)

خود اميرالمومنين (عليه السلام) در نهج البلاغه، خطبه3 صراحت دارد:

صبرت و في العين غذي و في الحلق شجي أري تراثي نهبا

من (در طول خلافت خلفاء) صبر پيشه کردم در حاليکه خار در چشمم و استخوان در گلويم مانده بود.

و در نهج البلاغه، خطبه 217 می فرماید:

اللهم إني أستعديك على قريش، فإنهم قد قطعوا رحمي و أكفأوا إنائي و أجمعوا على منازعتي حقا كنت أولى به من غيري و قالوا: ألا إن في الحق أن تأخذه و في الحق أن تمنعه، فاصبر مغموما أو مت متأسفا

خدايا! مرا در برابر توطئۀ قريش ياري فرما، رَحِم مرا قطع کردند. اينها اجماع کردند که با من بجنگند… ، گفتند: بعضي از حقوق است که بايد انسان بگيرد و بعضي از حقوق است که بايد صرف نظر کند. سپس به من گفتند: يا بصورت غمناک صبر کن يا از غصه بمير.

اميرالمومنين (عليه السلام) در کنار جنازه حضرت صديقه طاهره (سلام الله عليها) عرضه مي دارد که:

قل يا رسول الله عن صفيتک صبري و رق عنها تجلدي و اما حزني فسرمد و اما ليلي فمسهد

در فراق حضرت فاطمه زهرا (سلام الله عليها)، صبر و بردباري من کم شده است و توان خويشتنداري از دست رفته است. حزن من جاودانه است و شب هاي من با شب زنده داري به سر مي شود.

نهج البلاغه، خطبه202

اين اوج مظلوميت امير المومنين (عليه السلام) است که مي‌فرمايد:

من حاضرم 20 نفر از ياران خودم را بدهم و يکي از ياران معاويه را بگيرم.


امير المومنين (عليه السلام) در روزهاي آخر مي‌فرمايد:

در سراسر جهان، معمولا شهروندان از ظلم حاکمان مي‌ترسند و وحشت دارند، ولي من از ظلم شهروندان و مردم مي‌ترسم و وحشت دارم.

اين نهايت مظلوميت حضرت علي (عليه السلام) و ضعف کساني است که در اطراف امير المومنين (عليه السلام) جمع شده‌اند.

اوج مظلوميت حضرت علي (عليه السلام) در اين است که مردم حضرت علي (عليه السلام) را نشناختند و ناشناخته ماند؛ نه دوستانش او را شناختند و نه دشمنانش. و پس از گذشتن 1400 سال، واقعيت هايي که در ابعاد وجودي آقا اميرالمومنين (عليه السلام) بوده است، براي ما ناشناخته مانده است.

 نظر دهید »

پیامک تبریک تولد امام حسن

31 تیر 1392 توسط aran

 

پیامک تبریک تولد امام حسن

دوش برگوشم رسيد اين مژده ازجان آفرينم
کايد  از ره  آن  نگار  دلنواز  و  نازنينم
گفتم اي مه از کدامين آسمان باشي؟ بگفتا
شمس ايوان ولايت، عُروَة الوثقاي دينم
من همان ماه تمامم، جلوه ي ماه صيامم
شاهد صلح و قيامم، وجه رب العالمينم

ولادت باسعادت کريم اهل بيت، امام حسن مجتبي(علیه السلام) مبارک

 نظر دهید »

فرمایش رسول خدا (صلی الله علیه و آله وسلم) به حضرت امیر المومنین (علیه السلام)

29 تیر 1392 توسط aran

رسول الله به حضرت علی فرمودند شش هزار جمله را برایت در شش جمله خلاصه میکنم و آن اینست:

1.وقتی مردم به مستحبات مشغولند تو واجباتت را تکمیل کن

2.هرگاه مردم به دنیا مشغولند تو به عمل آخرت بپرداز

3.هنگامیکه مردم مشغول عیبگویی هستند تو دنبال عیب خودت باش

4.هنگامیکه دیدی مردم به زینت دنیا مشغولند تو مشغول به زینت آخرت باش

5.وقتی مردم به زیادی اعمال مشغولند تو به خوبی و کیفیت اعمال بپرداز

6.هرگاه دیدی مردم به مخلوق متوسل شدند تو به خداوند متوسل شو.

 نظر دهید »

چرا با توجه به وجود فطرت در انسان، انسان ها باز هم گناه می کنند؟

29 تیر 1392 توسط aran


چرا با توجه به وجود فطرت در انسان، انسان ها باز هم گناه می کنند؟


پاسخ


آنچه که در باره این مسئله باید مورد توجه قرار گیرد؛ ساختار وجود انسان است. وجود انسان، معجونی است از فطرت الاهی و طبیعت حیوانی که هر کدام خواسته های ویژه خود را دارد. انسان بر اساس فطرت الاهی اش موجودی است خداشناس، خداجوی، دین طلب، عدالت خواه، ظلم ستیز و… ولی بر اساس طبیعت حیوانی اش موجودی است؛ شهوت پرست، خودخواه، و… .

باید به یاد داشته باشیم که اصل وجود این دو جنبه، بدون اختیار، در هستی ما، قرار داده شده است. امّا نقش آن ها در مقام عمل چگونه است؟ این سؤال مهمی است که پاسخ به آن، روشنگر مشکل ناسازگاری فطرت و گناه است.

اگر بگوییم انسان در مقابل فطرت از خود هیچ نقشی ندارد و باید بر اساس خداجویی که در سرشت او نهاده شده است، عمل نماید؛ در این صورت ارتکاب گناه از وی توجیه ناپذیر است و اگر بگوییم انسان در مقابل غرایز و طبیعت حیوانی خود، اختیاری ندارد؛ در آن صورت فطرت الاهی بی فایده و اساساً بی معنا و عبث است. ولی خوشبختانه، نه این است و نه آن. بلکه انسان در مقام عمل، کاملاً مختار است. نه تحت مجبور فطرت الاهی است و نه مجبور طبیعت حیوانی. خداوند می فرماید: «و هدیناه النجدین؛ ما راه حق و باطل و خیر و شر را به انسان نشان دادیم»(بلد، 10) حال این که کدام راه را انتخاب نماید، آزاد است.

«از آن جا که انسان دارای دو جنبه آسمانی و حیوانی است که هر یک او را به سوی خواسته های خود می کشاند. در قرآن شریف دو دسته آیات وجود دارد: آیاتی که انسان را نکوهش می کنند که در واقع هشداری است به انسان تا خواسته های طبیعی خود را تعدیل کند و آیاتی که انسان را تکریم می کند».(جوادی آملی ،فطرت در قرآن ، ص 182)

بنابراین فطرت الاهی هرگز تغییر پذیر نیست و بر اساس آفرینش اولی خود کاملاً شفاف می باشد. امّا پیروی از خواسته های نفسانی این چراغ پر فروغ را کم نور و ضعیف می کند و پیامبران الاهی برای زدودن گرد و غبار و بیدار کردن فطرت الاهی برانگیخته می شوند.(نهج البلاغه ، خطبه 1)

امّا منشأ گناهان، آن جنبۀ حیوانی است که در وجود انسان نهفته شده است و در عین حال خداوند راه های اشباع درست آن را بیان فرموده است تا انسان آن را اصلاح نموده و از افراط و تفریط در آن خودداری نماید. گمان نشود که وجود غرایز و طبیعت حیوانی، انسان را اجباراً وادار به گناه می کند. بلکه انسان کاملاً اختیار دارد. همان گونه که در مقابل پیروی از فطرت یا مخالفت با آن اختیار داشت. پس فطرت الاهی تبدیل پذیر نیست؛ هر چند بر اثر گناهان تضعیف می شوند.

 نظر دهید »

حدیث عنوان بصری (دربردارنده نکاتی نغز و بدیع در تهذیب نفس)

22 تیر 1392 توسط aran

حدیث امام صادق(ع) در توصیه به عنوان بصری روایت عنوان بصری یکی از دستورالعمل های بسیار مهم وجود مقدس امام صادق (ع ) است که در بردارنده نکاتی نغز و بدیع در تهذیب نفس است . وبسیاری از عرفا ، علما و بزرگان اخلاق اهتمام خاصی به این روایت شریف داشته اند، از جمله مرحوم آیه الله العظمی سید میرزا علی قاضی طباطبایی به ارادتمندان و شاگردان خود دستور می دادند که آن را بنویسند و عمل کنند و کرارا می فرمودند: » باید آن را در جیب خود داشته باشید و هفته دوبار آن را مطالعه کنید . » ترجمه این روایت شریف برای بهره مندی تمامی مشتاقان سلوک الی الله چنین ذکر شده ، مرحوم علامه مجلسی در بحارالانوار می فرماید:

من‌ به‌ خطّ شیخ‌ ما بهاء الدّین‌ عامِلی‌ قَدَّس‌ الله‌ روحَه‌ چیزی‌ را بدین‌ عبارت‌ یافتم‌:

شیخ‌ شمس‌ الدّین‌ محمّد بن‌ مکّیّ (شهید اوّل‌) گفت‌: من‌ نقل‌ میکنم‌ از خطّ شیخ‌ احمد فراهانی‌ رحمه‌ الله‌ از عُنوان‌ بصری‌؛ و وی‌ پیرمردی‌ فرتوت‌ بود که‌ از عمرش‌ نود و چهار سال‌ سپری‌ می‌گشت‌.

او گفت‌: حال‌ من‌ اینطور بود که‌ به‌ نزد مالک‌ بن‌ أنس‌ رفت‌ و آمد داشتم‌. چون‌ جعفر صادق‌ علیه‌ السّلام‌ به‌ مدینه‌ آمد، من‌ به‌ نزد او رفت‌ و آمد کردم‌، و دوست‌ داشتم‌ همانطوریکه‌ از مالک‌ تحصیل‌ علم‌ کرده‌ام‌، از او نیز تحصیل‌ علم‌ نمایم‌.

پس‌ روزی‌ آنحضرت‌ به‌ من‌ گفت‌: من‌ مردی‌ هستم‌ مورد طلب‌ دستگاه‌ حکومتی‌ (آزاد نیستم‌ و وقتم‌ در اختیار خودم‌ نیست‌، و جاسوسان‌ و مفتّشان‌ مرا مورد نظر و تحت‌ مراقبه‌ دارند.) و علاوه‌ بر این‌، من‌ در هر ساعت‌ از ساعات‌ شبانه‌ روز، أوراد و اذکاری‌ دارم‌ که‌ بدانها مشغولم‌. تو مرا از وِردم‌ و ذِکرم‌ باز مدار! و علومت‌ را که‌ میخواهی‌، از مالک‌ بگیر و در نزد او رفت‌ و آمد داشته‌ باش‌، همچنانکه‌ سابقاً حالت‌ اینطور بود که‌ به‌ سوی‌ وی‌ رفت‌ و آمد داشتی‌.

پس‌ من‌ از این‌ جریان‌ غمگین‌ گشتم‌ و از نزد وی‌ بیرون‌ شدم‌، و با خود گفتم‌: اگر حضرت‌ در من‌ مقدار خیری‌ جزئی‌ را هم‌ تفرّس‌ می‌نمود، هر آینه‌ مرا از رفت‌ و آمد به‌ سوی‌ خودش‌، و تحصیل‌ علم‌ از محضرش‌ منع‌ و طرد نمی‌کرد.

پس‌ داخل‌ مسجد رسول‌ الله‌ صلّی‌ الله‌ علیه‌ و ا´له‌ شدم‌ و بر آنحضرت‌ سلام‌ کردم‌. سپس‌ فردای‌ آن‌ روز به‌ سوی‌ روضه‌ برگشتم‌ و در آنجا دو رکعت‌ نماز گزاردم‌ و عرض‌ کردم‌: ای‌ خدا! ای‌ خدا! من‌ از تو میخواهم‌ تا قلب‌ جعفر را به‌ من‌ متمایل‌ فرمائی‌، و از علمش‌ به‌ مقداری‌ روزی‌ من‌ نمائی‌ تا بتوانم‌ بدان‌، به‌ سوی‌ راه‌ مستقیم‌ و استوارت‌ راه‌ یابم‌!و با حال‌ اندوه‌ و غصّه‌ به‌ خانه‌ام‌ باز گشتم‌؛ و بجهت‌ آنکه‌ دلم‌ از محبّت‌ جعفر اشراب‌ گردیده‌ بود، دیگر نزد مالک‌ بن‌ أنس‌ نرفتم‌. بنابراین‌ از منزلم‌ خارج‌ نشدم‌ مگر برای‌ نماز واجب‌ (که‌ باید در مسجد با امام‌ جماعت‌ بجای‌ آورم‌) تا به‌ جائیکه‌ صبرم‌ تمام‌ شد.

در اینحال‌ که‌ سینه‌ام‌ گرفته‌ بود و حوصله‌ام‌ به‌ پایان‌ رسیده‌ بود نعلَین‌ خود را پوشیدم‌ و ردای‌ خود را بر دوش‌ افکندم‌ و قصد زیارت‌ و دیدار جعفر را کردم‌؛ و این‌ هنگامی‌ بود که‌ نماز عصر را بجا آورده‌ بودم‌

پس‌ چون‌ به‌ درِ خانة‌ حضرت‌ رسیدم‌، اذن‌ دخول‌ خواستم‌ برای‌ زیارت‌ و دیدار حضرت‌. در اینحال‌ خادمی‌ از حضرت‌ بیرون‌ آمد و گفت‌: چه‌ حاجت‌ داری‌؟! گفتم‌: سلام‌ کنم‌ بر شریف‌.

خادم‌ گفت‌: او در محلّ نماز خویش‌ به‌ نماز ایستاده‌ است‌. پس‌ من‌ مقابل‌ درِ منزل‌ حضرت‌ نشستم‌. در اینحال‌ فقط‌ به‌ مقدار مختصری‌ درنگ‌ نمودم‌ که‌ خادمی‌ آمد و گفت‌: به‌ درون‌ بیا تو بر برکت‌ خداوندی‌ (که‌ به‌ تو عنایت‌ کند). من‌ داخل‌ شدم‌ و بر حضرت‌ سلام‌ نمودم‌. حضرت‌ سلام‌ مرا پاسخ‌ گفتند و فرمودند: بنشین‌! خداوندت‌ بیامرزد! پس‌ من‌ نشستم‌، و حضرت‌ قدری‌ به‌ حال‌ تفکّر سر به‌ زیر انداختند و سپس‌ سر خود را بلند نمودند و گفتند: کنیه‌ات‌ چیست‌؟!   گفتم‌: أبوعبدالله‌ (پدر بندة‌ خدا)!

حضرت‌ گفتند: خداوند کنیه‌ات‌ را ثابت‌ گرداند و تو را موفّق‌ بدارد ای‌ أبوعبدالله‌! حاجتت‌ چیست‌؟!

من‌ در این‌ لحظه‌ با خود گفتم‌: اگر برای‌ من‌ از این‌ دیدار و سلامی‌ که‌ بر حضرت‌ کردم‌ غیر از همین‌ دعای‌ حضرت‌ هیچ‌ چیز دگری‌ نباشد، هرآینه‌ بسیار است‌.     سپس‌ حضرت‌ سر خود را بلند نمود و گفت‌: چه‌ میخواهی‌؟! عرض‌ کردم‌: از خداوند مسألت‌ نمودم‌ تا دلت‌ را بر من‌ منعطف‌ فرماید، و از علمت‌ به‌ من‌ روزی‌ کند. و از خداوند امید دارم‌ که‌ آنچه‌ را که‌ دربارة‌ حضرت‌ شریف‌ تو درخواست‌ نموده‌ام‌ به‌ من‌ عنایت‌ نماید.  حضرت‌ فرمود: ای‌ أبا عبدالله‌! علم‌ به‌ آموختن‌ نیست‌. علم‌ فقط‌ نوری‌ است‌ که‌ در دل‌ کسی‌ که‌ خداوند تبارک‌ و تعالی‌ ارادة‌ هدایت‌ او را نموده‌ است‌ واقع‌ میشود. پس‌ اگر علم‌ میخواهی‌، باید در اوّلین‌ مرحله‌ در نزد خودت‌ حقیقت‌ عبودیّت‌ را بطلبی‌؛ و بواسطة‌ عمل‌ کردن‌ به‌ علم‌، طالب‌ علم‌ باشی‌؛ و از خداوند بپرسی‌ و استفهام‌ نمائی‌ تا خدایت‌ ترا جواب‌ دهد و بفهماند. گفتم‌: ای‌ شریف‌! گفت‌: بگو: ای‌ پدر بندة‌ خدا ( أبا عبدالله‌ )!   گفتم‌: ای‌ أبا عبدالله‌! حقیقت‌ عبودیّت‌ کدام‌ است‌؟  گفت‌: سه‌ چیز است‌:

1-اینکه‌ بندة‌ خدا برای‌ خودش‌ دربارة‌ آنچه‌ را که‌ خدا به‌ وی‌ سپرده‌ است‌ مِلکیّتی‌ نبیند؛ چرا که‌ بندگان‌ دارای‌ مِلک‌ نمی‌باشند، همة‌ اموال‌ را مال‌ خدا می‌بینند، و در آنجائیکه‌ خداوند ایشان‌ را امر نموده‌ است‌ که‌ بنهند، میگذارند؛

2- و اینکه‌ بندة‌ خدا برای‌ خودش‌ مصلحت‌ اندیشی‌ و تدبیر نکند؛

3-و تمام‌ مشغولیّاتش‌ در آن‌ منحصر شود که‌ خداوند او را بدان‌ امر نموده‌ است‌ و یا از آن‌ نهی‌ فرموده‌ است‌.

بنابراین‌، اگر بندة‌ خدا برای‌ خودش‌ مِلکیّتی‌ را در آنچه‌ که‌ خدا به‌ او سپرده‌ است‌ نبیند، انفاق‌ نمودن‌ در آنچه‌ خداوند تعالی‌ بدان‌ امر کرده‌ است‌ بر او آسان‌ می‌شود. و چون‌ بندة‌ خدا تدبیر امور خود را به‌ مُدبّرش‌ بسپارد، مصائب‌ و مشکلات‌ دنیا بر وی‌ آسان‌ میگردد. و زمانی‌ که‌ اشتغال‌ ورزد به‌ آنچه‌ را که‌ خداوند به‌ وی‌ امر کرده‌ و نهی‌ نموده‌ است‌، دیگر فراغتی‌ از آن‌ دو امر نمی‌یابد تا مجال‌ و فرصتی‌ برای‌ خودنمائی‌ و فخریّه‌ نمودن‌ با مردم‌ پیدا نماید. پس‌ چون‌ خداوند، بندة‌ خود را به‌ این‌ سه‌ چیز گرامی‌ بدارد، دنیا و ابلیس‌ و خلائق‌ بر وی‌ سهل‌ و آسان‌ میگردد؛ و دنبال‌ دنیا به‌ جهت‌ زیاده‌اندوزی‌ و فخریّه‌ و مباهات‌ با مردم‌ نمیرود، و آنچه‌ را که‌ از جاه‌ و جلال‌ و منصب‌ و مال‌ در دست‌ مردم‌ می‌نگرد، آنها را به‌ جهت‌ عزّت‌ و علوّ درجة‌ خویشتن‌ طلب‌ نمی‌نماید، و روزهای‌ خود را به‌ بطالت‌ و بیهوده‌ رها نمی‌کند.

و اینست‌ اوّلین‌ پلّه‌ از نردبان‌ تقوی‌. خداوند تبارک‌ و تعالی‌ میفرماید:

آن‌ سرای‌ آخرت‌ را ما قرار میدهیم‌ برای‌ کسانیکه‌ در زمین‌ ارادة‌ بلندمنشی‌ ندارند، و دنبال‌ فَساد نمی‌گردند؛ و تمام‌ مراتبِ پیروزی‌ و سعادت‌ در پایان‌ کار، انحصاراً برای‌ مردمان‌ با تقوی‌ است‌.

گفتم‌: ای‌ أباعبدالله‌! به‌ من‌ سفارش‌ و توصیه‌ای‌ فرما!

گفت‌: من‌ تو را به‌ نُه‌ چیز وصیّت‌ و سفارش‌ می‌نمایم‌؛ زیرا که‌ آنها سفارش‌ و وصیّت‌ من‌ است‌ به‌ اراده‌ کنندگان‌ و پویندگان‌ راه‌ خداوند تعالی‌. و از خداوند مسألت‌ می‌نمایم‌ تا ترا در عمل‌ به‌ آنها توفیق‌ مرحمت‌ فرماید.

سه‌ تا از آن‌ نُه‌ امر دربارة‌ تربیت‌ و تأدیب‌ نفس‌ است‌، و سه‌ تا از آنها در بارة‌ حلم‌ و بردباری‌ است‌، و سه‌ تا از آنها دربارة‌ علم‌ و دانش‌ است‌.

پس‌ ای‌ عنوان‌ آنها را به‌ خاطرت‌ بسپار، و مبادا در عمل‌ به‌ آنها از تو سستی‌ و تکاهل‌ سر زند! عنوان‌ گفت‌: من‌ دلم‌ و اندیشه‌ام‌ را فارغ‌ و خالی‌ نمودم‌ تا آنچه‌ را که‌ حضرت‌ میفرماید بگیرم‌ و اخذ کنم‌ و بدان‌ عمل‌ نمایم‌.   پس‌ حضرت‌ فرمود:

>امّا آن‌ چیزهائی‌ که‌ راجع‌ به‌ تأدیب‌ نفس‌ است‌ آنکه‌:

1) مبادا چیزی‌ را بخوری‌ که‌ بدان‌ اشتها نداری‌، چرا که‌ در انسان‌ ایجاد حماقت‌ و نادانی‌ میکند؛

2) و چیزی‌ مخور مگر آنگاه‌ که‌ گرسنه‌ باشی‌؛ و چون‌ خواستی‌ چیزی‌ بخوری‌ از حلال‌ بخور و نام‌ خدا را ببر و به‌ خاطر آور حدیث‌ رسول‌ اکرم‌ صلّی‌ الله‌ علیه‌ و آله‌ را که‌ فرمود: هیچوقت‌ آدمی‌ ظرفی‌ را بدتر از شکمش‌ پر نکرده‌ است‌. بناءً علیهذا اگر بقدری‌ گرسنه‌ شد که‌ ناچار از تناول‌ غذا گردید،

3) پس‌ به‌ مقدار ثُلث‌ شکم‌ خود را برای‌ طعامش‌ بگذارد، و ثلث‌ آنرا برای‌ آبش‌، و ثلث‌ آنرا برای‌ نفَسش‌

>و امّا آن‌ سه‌ چیزی‌ که‌ راجع‌ به‌ بردباری‌ و صبر است‌:

1) پس‌ کسیکه‌ به‌ تو بگوید: اگر یک‌ کلمه‌ بگوئی‌ ده‌ تا می‌شنوی‌ به‌ او بگو: اگر ده‌ کلمه‌ بگوئی‌ یکی‌ هم‌ نمی‌شنوی‌!

2) و کسیکه‌ ترا شتم‌ و سبّ کند و ناسزا گوید، به‌ وی‌ بگو: اگر در آنچه‌ میگوئی‌ راست‌ میگوئی‌، من‌ از خدا میخواهم‌ تا از من‌ درگذرد؛ و اگر در آنچه‌ میگوئی‌ دروغ‌ میگوئی‌، پس‌ من‌ از خدا میخواهم‌ تا از تو درگذرد.

3) و اگر کسی‌ تو را بیم‌ دهد که‌ به‌ تو فحش‌ خواهم‌ داد و ناسزا خواهم‌ گفت‌، تو او را مژده‌ بده‌ که‌ من‌ دربارة‌ تو خیرخواه‌ می‌باشم‌ و مراعات‌ تو را می‌نمایم

>و امّا آن‌ سه‌ چیزی‌ که‌ راجع‌ به‌ علم‌ است‌:

1)پس‌، از علماء بپرس‌ آنچه‌ را که‌ نمیدانی‌؛

2) و مبادا چیزی‌ را از آنها بپرسی‌ تا ایشان‌ را به‌ لغزش‌ افکنی‌ و برای‌ آزمایش‌ و امتحان‌ بپرسی‌.

3) و مبادا که‌ از روی‌ رأی‌ خودت‌ به‌ کاری‌ دست‌ زنی‌؛ و در جمیع‌ اموری‌ که‌ راهی‌ به‌ احتیاط‌ و محافظت‌ از وقوع‌ در خلافِ امر داری‌ احتیاط‌ را پیشة‌ خود ساز. و از فتوی‌ دادن‌ بپرهیز همانطور که‌ از شیر درنده‌ فرار میکنی‌؛ و گردن‌ خود را جِسر و پل‌ عبور برای‌ مردم‌ قرار نده‌.

ای‌ پدر بنده‌ خدا (أبا عبدالله‌) دیگر برخیز از نزد من‌! چرا که‌ تحقیقاً برای‌ تو خیر خواهی‌ کردم‌؛ و ذِکر و وِرد مرا بر من‌ فاسد مکن‌، زیرا که‌ من‌ مردی‌ هستم‌ که‌ روی‌ گذشت‌ عمر و ساعات‌ زندگی‌ حساب‌ دارم‌، و نگرانم‌ از آنکه‌ مقداری‌ از آن‌ بیهوده‌ تلف‌ شود. و تمام‌ مراتب‌ سلام‌ و سلامت‌ خداوند برای‌ آن‌ کسی‌ باد که‌ از هدایت‌ پیروی‌ میکند، و متابعت‌ از پیمودن‌ طریق‌ مستقیم‌ می‌نماید

منبع : بحار الأنوار - العلامة المجلسی ج 1   ص 224



 نظر دهید »

حلول ماه مبارک رمضان

15 تیر 1392 توسط aran

کوله بارت بربند    
شاید این چند سحر فرصت آخر باشد  
که به مقصد برسیم
بشناسیم خدا
و بفهمیم که یک عمر چه غافل بودیم 
می شود آسان رفت 
می شود کاری کرد که رضا باشد او 
ای سبکبال 
در این راه شگرف 
در دعای سحرت 
در مناجات خدایی شدنت 
هرگز از یاد مبر من جا مانده بسی محتاجم 

 نظر دهید »

داستان کوتاه

15 تیر 1392 توسط aran

علم یا عمل؟

 

روزی مردی داخل چاهی افتاد و بسیار دردش آمد

یک روحانی او را دید و گفت :حتما گناهی انجام داده ای

یک دانشمند عمق چاه و رطوبت خاک آن را اندازه گرفت

یک روزنامه نگار در مورد دردهایش با او مصاحبه کرد

یک یوگیست به او گفت : این چاله و همچنین دردت فقط در ذهن تو هستند در واقعیت وجود ندارند

یک پزشک برای او دو قرص آسپرین پایین انداخت

یک پرستار کنار چاه ایستاد و با او گریه کرد

یک  روانشناس او را تحریک کرد تا دلایلی را که پدر و مادرش او را آماده افتادن به داخل چاه کرده بودند پیدا کند

یک تقویت کننده  فکراو را نصیحت کرد که : خواستن توانستن است

یک فرد خوشبین به او گفت : ممکن بود یکی از پاهات رو بشکنی

سپس فرد بیسوادی گذشت و دست او را گرفت و او را از چاه بیرون آورد.

 1 نظر

پدر ، داستان کوتاه

15 تیر 1392 توسط aran

روزی پدری دست خود را روی شانه پسر خود گذاشت و گفت من قویترم یا تو؟ پسر گفت من.

پدر جا خورده و دوباره پرسید من قویترم یا تو؟ پسر گفت من. 

پدر بغض کرد ودوباره پرسید من قویترم یا تو؟ پسر گفت من .

پدر ازجابلند شد چند قدم باناراحتی و اشک از پسرش دور شد و دوباره پرسید من قویترم یا تو؟ پسر گفت تو … 

پدر گفت چون من ناراحت شدم گفتی من قویترم ؟ 

پسر گفت نه آن سه باری که گفتم من از تو قویترم چون دستت روی شانه ام بود پشتم به کوهی مثل تو گرم بود اما وقتی دستت را برداشتی دیدم بی تو چیزی نیستم . . .

 نظر دهید »

احادیث در مورد ماه رمضان از ائمه معصوم

15 تیر 1392 توسط aran

احادیث در مورد ماه رمضان از ائمه معصوم


رسول خدا(ص): اگر بنده ارزش ماه رمضان را بداند، آرزو می کند که سراسر سال، رمضان باشد.

رسول خدا(ص): چون حلال ماه رمضان پدید آید، درهای دوزخ بسته گردد و درهای بهشت گشوده شود و شیاطین به زنجیر کشیده شوند.

امام علی(ع):  روزی رسول خدا(ص) برای ما خطبه ای ایراد کرد و فرمود: ای مردم! همانا ماه با برکت و رحمت و آمرزش به شما روی آورده است. این ماه نزد خدا برترین ماه است و روزهایش برترین روزها و شبهایش برترین شبها و ساعتهایش برترین ساعات. در این ماه شما به میهمانی خدا دعوت شده اید و در زمره بهرمندان از کرامات خداوند قرار گرفته اید. در این ماه نفس های شما تسبیح خداست و خواب شما عبادت است و اعمال شما پذیرفته و دعایتان به اجابت می رسد… من برخاستم و عرض کردم: ای رسول خدا! برترین کارها در این ما چیست؟ پیامبر فرمود: ای اباالحسن! برترین کارها در این ماه خویشتنداری از حرامهای خداوند است.

رسول خدا(ص): هر که ماه رمضان را دریابد و آمرزیده نشود، خداوند او را(از رحمت خود) دور گرداند.

رسول خدا(ص): در خطبه اش به هنگام فرارسیدن ماه رمضان -: بدبخت کسی است، در این ماه بزرگ از آمرزش خداوند محروم ماند.

رسول خدا(ص):  کسی که در ماه رمضان آمرزیده نشود، در کدام ماه آمرزیده شد؟

امام صادق (ع):  کسی که در ماه رمضان آمرزیده نشود، تا ما رمضان آینده آمرزیده نگردد مگر آن که در عرفات حاضر شود.

 نظر دهید »

خدا همین جاست ؛ نیازی به سفر نیست

31 اردیبهشت 1392 توسط aran

خدا همین جاست ؛ نیازی به سفر نیست

خدا همان گنجشکی است که صبح برای تو می خواند …

خدا در دستان مردی است که نابینایی را از خیابان رد می کند

خدا در اتومبیل پسری است که مادر پیرش را هر هفته برای درمان به بیمارستان می برد

خدا در جمله ی ” عجب شانسی آوردم ” است

خدا خیلی وقت است که اسباب کشی کرده و آمده نزدیک من و تو . . .

خدایا دوستت دارم…

 نظر دهید »

استفتاپیرامون احکام اعتکاف ( آیه الله مکارم شرازی )

31 اردیبهشت 1392 توسط aran

محرمات اعتکاف [مبطلات اعتكاف]

 كدام يك از محرّمات اعتكاف، باعث بطلان اعتكاف مى شود؟ و در چه مواردى كفّاره واجب مى شود؟
 پنج چيز بر معتكف حرام است:
1ـ تمتّع از همسر، خواه جماع باشد، يا لمس و بوسيدن، بنابر احتياط.
2ـ استمناء بنابر احتياط; هر چند از طريق حلال باشد، مانند ملاعبه با همسر.
3ـ بوييدن عطريّات و بوهاى خوش; هر چند به قصد لذّت نباشد.
4ـ خريد و فروش، بلكه مطلق تجارت با نبودن ضرورت بنابر احتياط; ولى پرداختن به امور مباح دنيوى مانند خيّاطى و امثال آن اشكال ندارد.
5ـ جدال بر سر مسائل دينى يا دنيوى به قصد غلبه كردن برطرف مقابل و اظهار فضيلت، و در اين امور فرقى ميان شب و روز نيست و هر يك از امور فوق اعتكاف را باطل مى كند.

  نگاه شهوت آلود در حال اعتکاف [مبطلات اعتكاف]

 آيا نگاه شهوت انگيز موجب بطلان اعتكاف و وجوب كفّاره مى شود؟
 موجب بطلان اعتكاف نمى شود.

اعتکاف اشخاصی که روزه برایشان ضرر دارد [مبطلات اعتكاف]

 اگر روزه براى كسى ضرر داشته باشد، چه حكمى دارد؟
 اعتكاف اشخاصى كه روزه براى آنها ضرر دارد باطل است.

دیدار معتکف با اعضای خانواده [احكام اعتكاف]

 ملاقات و گفتگوى اعتكاف كننده با اعضاى خانواده اش (همسر، خواهر، مادر) در طول اعتكاف چه حكمى دارد؟
 اشكالى ندارد.

استحمام جهت انجام مستحبات اعتکاف [مبطلات اعتكاف]

 آيا رفتن به حمّام نزديك محلّه، جهت انجام مستحبّات اعتكاف، خروج از اعتكاف محسوب، و موجب ابطال آن مى شود؟ رفتن به منزل نزديك مسجد جهت حمّام استحبابى چطور؟
 هر دو اشكال دارد.

  عدم جواز شرکت معتکفین در کلاس درس [مبطلات اعتكاف]

 آیا در ايام اعتكاف در مسجد دانشگاه رفتن به كلاس و شركت در درس ها جايز است؟ 2. گفتگو با تلفن همراه در مسجد در موارد غير ضروري و مكرر چه صورت دارد؟ (در ايام اعتكاف(
 جايز نيست. 2- در صورتي كه ضرري به اعمال اعتكاف نزند مانعي ندارد ولي بهتر ترك آن در غير موارد ضرورت است.

حکم معامله در حال اعتکاف [كارهايى كه بر معتكف حرام است]

 اگر در حال اعتکاف معامله ای انجام دهد آیا معامله نیز باطل می شود؟
 معامله باطل نیست.




شرکت معتکف در راهپیمایی  آيا شركت در مراسم و راهپيمايى هاى مهم مانند روز قدس، 22 بهمن، و مانند آن، جزء مصاديق ضرورت عرفى، يا شرعى محسوب مى شود؟  احتياط آن است كه معتكف در اين امور شركت نكند.
  خروج از مسجد برای تهیه غذا در اعتکاف
 كسانى كه مشكل خاصّى از نظر تغذيه دارند، آيا مى توانند جهت آوردن غذا از محلّ اعتكاف خارج شوند، و مجدّداً باز گردند؟  در صورت ضرورت مانعى ندارد.
  راه رفتن در سایه برای معتکفی که از مسجد خارج شده  هرگاه معتكف براى كار ضرورى از مسجد خارج شود، حكم ايستادن و راه رفتن در سايه چيست؟  اشكالى ندارد.
  جاری کردن صیغه عقد در حال اعتکاف  آيا در حال اعتكاف مى توان صيغه عقد خواند؟
 اشكالى ندارد.
  گرفتن طلب در حال اعتکاف  معتكف از كسى طلبكار است، آيا مى تواند طلب خويش را بازستاند؟
 مانعى ندارد.
  دیدار معتکف با اعضای خانواده  ملاقات و گفتگوى اعتكاف كننده با اعضاى خانواده اش (همسر، خواهر، مادر) در طول اعتكاف چه حكمى دارد؟  اشكالى ندارد.
  سرودن شعر در اعتکاف  گفتن شعر در اعتكاف نهى شده است; اگر در اعتكاف اشعارى در مدح اهل بيت(عليهم السلام) بيان شود، آيا خللى در اعتكاف ايجاد مى كند؟  خللى وارد نمى كند.
  شرط رجوع در نیت اعتکاف  اگر كسى در نيّت خود شرط رجوع كند، آيا بدون بروز مانع مى تواند اعتكاف را در روز سوّم بهم بزند؟  اشكال دارد.

  گرفتن طلب در حال اعتکاف [احكام اعتكاف]

 معتكف از كسى طلبكار است، آيا مى تواند طلب خويش را بازستاند؟
 مانعى ندارد.

اعتکاف کودک نابالغ [شرايط اعتكاف]

 حكم اعتكاف كودك نابالغ، خصوصاً بعد از ورود به روز سوّم اعتكاف، چيست؟
 در صورتى كه مميّز باشد، و شرايط اعتكاف را انجام دهد، اشكالى ندارد.

اعتکاف کودک نابالغ [شرايط اعتكاف]

 حكم اعتكاف كودك نابالغ، خصوصاً بعد از ورود به روز سوّم اعتكاف، چيست؟
 در صورتى كه مميّز باشد، و شرايط اعتكاف را انجام دهد، اشكالى ندارد.

اهمیت اعتکاف [اعتكاف]

 اهميّت اعتكاف را براى همه مخصوصاً نسل جوان، بيان فرماييد:
 در دنياى پر غوغاى مادّى، كه جاذبه ها به سوى مادّيّت است، بر قلب و روح انسان زنگار مى نشيند. زنگارى از غفلت و دورى از خدا، كه اگر با نيايش و عبادت برطرف نگردد، ممكن است روحانيّت و معنويّت را از وجود انسان برچيند. و اين كه در روايات اسلامى نماز تشبيه به نهر آب پاكيزه اى شده كه انسان در هر شبانه روز پنج بار خود را در آن شستشو مى دهد، اشاره به همين نكته است. در ميان عبادات «اعتكاف» ويژگى خاصّى دارد، و از جهاتى شبيه به مراسم حج و احرام است، كه انسان را به جهانى مملوّ از روحانيّت و معنويّت سوق مى دهد. در محيط يك مسجد جامع سه روز ماندن، روزه گرفتن، و به عبادت پرداختن، و در خودسازى كوشيدن، و به غير خدا نينديشيدن، تحوّل عظيمى در روح انسان پديد مى آورد، كه صفا و نورانيّت آن بى نظير است. به حمد اللّه در سالهاى اخير اعتكاف از سوى قشر جوان، و مخصوصاً دانشجويان عزيز، مورد استقبال واقع شده، و لذّت و آثار اين عبادت روحانى را دريافته اند، و ما اين استقبال عظيم را به آنها تبريك مى گوييم. اميدواريم جوانان عزيز ما، مخصوصاً دانشجويان در اين امر، كه وسيله موثّرى براى قرب پروردگار است، نيز نسبت به ديگران پيشگام باشند، و از نتايج معنوى آن كاملا بهره مند شوند.

خروج از مسجد برای تهیه غذا در اعتکاف [احكام اعتكاف]

 كسانى كه مشكل خاصّى از نظر تغذيه دارند، آيا مى توانند جهت آوردن غذا از محلّ اعتكاف خارج شوند، و مجدّداً باز گردند؟
 در صورت ضرورت مانعى ندارد.

  جاری کردن صیغه عقد در حال اعتکاف [احكام اعتكاف]

 آيا در حال اعتكاف مى توان صيغه عقد خواند؟
 اشكالى ندارد.

  پشیمانی شوهر از ادامه اعتکاف همسر [شرايط اعتكاف]

 اگر مردى به همسرش اجازه اعتكاف بدهد، ولى در روز سوّم پيشيمان شود، تكليف زن چيست؟ اگر كفّاره واجب شود بر عهده كيست؟
 زن اعتكاف را تا آخر ادامه مى دهد.

مسجد جامع [مسجد]

 منظور از مسجد جامع كه مي شود در آن اعتكاف كرد چيست؟ آيا حتماً بايد داراي اين نام باشد؟ و يا مسجدي كه همه‌ي اقشار در آن حضور مي‌يابند هر چند به نام ديگري مانند مسجد النبي باشد نيز مسجد جامع است؟
 اسم مسجد جامع شرط نيست منظور مسجدي است كه از تمام نقاط شهر در آن حضور مي يابند به خلاف مسجد محله و بازار كه مخصوص عده خاصي است.

  اعتکاف در غیر مسجد [مكان اعتكاف]

 با توجه به استقبال زیاد مشتاقین به اعتکاف و عدم ظرفیت مساجد جامع برای انجام این امر نظر حضرت عالی در مورد اعتکاف در سایر مساجد چیست؟
 در تمام مساجد معروف شهر که مرتباً در آن اقامه جماعت می شود اعتکاف جایز است.

اعتکاف در غیر مسجد [مكان اعتكاف]

 با توجه به استقبال زیاد مشتاقین به اعتکاف و عدم ظرفیت مساجد جامع برای انجام این امر نظر حضرت عالی در مورد اعتکاف در سایر مساجد چیست؟
 در تمام مساجد معروف شهر که مرتباً در آن اقامه جماعت می شود اعتکاف جایز است.

  روزه مستحبی برای کسی که احتمالاً روزه قضا دارد [احكام روزه قضا]

 آيا شخصى كه احتمال مى دهد روزه قضا دارد مى تواند روزه مستحبى بگيرد و اگر براى روزه مستحبى مانند اعتكاف نذر كند چطور؟
 اشكالى ندارد.
 نظر دهید »

سخن دل پیرامون(اعتکاف)

31 اردیبهشت 1392 توسط aran

 


 

اعتکاف همنشيني با قدسيان و فرشته خويان است.

 

اعتکاف سنت اسلام است، سنت اسلام ناب محمدي.

 

معتکف روزه اش، نمازش، حضورش در مسجد و ديگر اعمالش مايه تقرب است.

 

اعتکاف عهد مودّت و ميثاق مجدد با پروردگار است.

 

اعتکاف تمرين انقطاع از غير  اِلهي هَب لِي کَمالَ الاِنقِطاعَ اِلَيکَ

 

اعتکاف فرصتی برای پیرایش دل از زنگار گناه است.

 

اعتكاف ، همراه با مراعات آداب و شرايط آن، در حقيقت ورود به عرصه ي « جهاد اكبر » و مبارزه با نفس است.

 

متن اعتکاف را سکوت و صوم و بيداري و خلوت و ذکر و راز و نياز مداوم، تشکيل مي دهد.

 

اعتکاف در حقيقت، در خانه ولايت وقوف پيدا کردن و در خانه دل و نهانخانه با حق، سخن گفتن و از غير، لب فرو بستن و به خدا پيوستن است.

 

اعتکاف، پشت پا زدن به تعلقات نفس است. معتکف مي کوشد تا از فرش زمين نفس، به عرش آسمان دل، پرواز کند و در آشيانه دوست، منزل گزيند.

 

اعتکاف، عاشقان را به طواف حرم امن الهي يعني دل مي برد “القلب حرم الله” و نفس را با اسم “حافظ حق” نگهبان دل قرار مي دهد “وَ لا تُسکِنْ حَرَمَ الله غَيرَ الله”

 

 اعتکاف انسان در پيشگاه حق را زمان خاص و وقت خاص نيست؛ زيرا که عارف را حضور دائم يابد که حضور دايمش، اعتکاف اوست و انقطاع الي الله به طور مداوم، زبان حال و قال اوست؛ اين اعتکاف چند روز در مسجد جامع هر شهري، ظل و آيت و علامتي از براي آن اعتکاف حقيقي انسان است؛ تا کدامين صاحبدلي بدين بارگاه قدس الهي بار يابد.

 

 معتکفان دائمي را که زبان “هو، هو” دارند، از آن عالم، خبري است و آن را که خبر شد، خبري باز نيامد. چه اينکه حقايق ملکوتي خوش نشين اند و تا قلب را آرام و دل را خالي از غير نبينند فرو نمي آيند و از عالم بالا تنزل نمي کنند.

 

معتکف شدن در مسجدي براي چند روزي براي همگان ميسر است؛ ولي معتکف در خانه حق شدن و دل را به صاحبدل دادن و استقامت در طي مسير داشتن کاري است بس دشوار. راه دشوار است و تن از کار ترسان است ياران دل خريدار است کاين ره، راه جانان است، ياران

 

 اعتکاف به دفتر دل رسيدن و طلسم را گشودن و از اسرار غيب آگاه شدن و به قيام قيامت جان رسيدن است. اعتکاف به حساب خود رسيدن است قبل از آنکه به حسابش برسند “حاسَبُوا قَبلَ اَن تُحاسَبُوا".

 

 اعتکاف صاحبدل، رحلِ اقامت افکندن و وصف دل را تا قيامت جان شنيدن است و در دل شب نيز از نواي سينه و ناي گلو، هاي و هوي برآوردن است.

 

 اعتکاف، روزه گرفتن، سکوت کردن و از غير و نامحرم دور شدن و از معاشرت پرهيز کردن و از حرف و کلام غير، تبري جستن و با همنوعان خويش که همدل اند، انس داشتن و از لذايذ مادي، دوري گزيدن و از زندان نفس آزاد شدن و با غسل و نيت، جان را تطهير کردن و با عمل ام داوود، دستور العمل از کاملان گرفتن است. خود را يافتن و دل بدان کامل واصل سپردن و در نهايت، قرآني شدن است؛ که “لا يمَسُّهُ اِلّا المُطَهّرونَ؛ جز پاکان نبايد آن را مس کنند.”

 

 براي نيل به هدف بزرگ تزکيه و تهذيب نفس و سر و سلوک، آدمي را اعتکاف بايد؛ اعتکاف در محيطي خلوت و ملکوتي، به دور از هياهوي زندگي؛ اعتکاف در حقيقت راز و نياز با خالق و فارغ از خويشتن شدن و توجهي خاص به مبدأ آفرينش و مرکز قدرت و عزت و سعادت يافتن

 

ماه رجب ارزشمند است، ماه سلوک و زدودن زنگارهاي شيطاني از آيينه دل است؛ ماه ولايت و برافروختن چراغ معرفت در شبستان وجود است؛ ماه رجب گاهِ اعتکاف است.

 

 

 نظر دهید »

داستانهای خواندنی زیبا و عبرت انگیز حتما بخوانید :

31 اردیبهشت 1392 توسط aran

فداکاری مادر کلاغ ها:

زمستانی سرد بود و کلاغ غذایی نداشت تا جوجه‌هایش را سیر کند؛ گوشت بدنش را می‌کند و می‌داد به جوجه‌ها تا بخورند.
زمستان تمام شد و کلاغ مرد! اما جوجه‌ها نجات پیدا کردند و گفتند:
«آخی خوب شد راحت شدیم از غذای تکراری…

دو برادر مهربان:
دو برادر با هم در مزرعه خانوادگی کار می کردند که یکی از آنها ازدواج کرده بود و خانواده بزرگی داشت و دیگری مجرد بود .
شب که می شد دو برادر همه چیز از جمله محصول و سود را با هم نصف می کردند . یک روز برادر مجرد با خودش فکر کرد و گفت:‌
درست نیست که ما همه چیز را نصف کنیم . من مجرد هستم و خرجی ندارم ولی او خانواده بزرگی را اداره می کند.
بنابراین شب که شد یک کیسه پر از گندم را برداشت و مخفیانه به انبار برادر برد و روی محصول او ریخت.
در همین حال برادری که ازدواج کرده بود با خودش فکر کرد و گفت :‌ درست نیست که ما همه چیز را نصف کنیم. من سر و سامان گرفته ام ولی او هنوز ازدواج نکرده و باید آینده اش تأمین شود.
بنابراین شب که شد یک کیسه پر از گندم را برداشت و مخفیانه به انبار برادر برد و روی محصول او ریخت.
سال ها گذشت و هر دو برادر متحیر بودند که چرا ذخیره گندمشان همیشه با یکدیگرمساوی است. تا آن که در یک شب تاریک دو برادر در راه انبارها به یکدیگر برخوردند. آن ها مدتی به هم خیره شدند و سپس بی آن که سخنی بر لب بیاورند کیسه هایشان را زمین گذاشتند و یکدیگر را در آغوش گرفتند.

دعا کن گندمت آرد شود:
زاهدی کیسه ای گندم نزد آسیابان برد. آسیابان گندم او را در کنار سایر کیسه ها گذاشت تا به نوبت آرد کند.
زاهد گفت: «اگر گندم مرا زودتر آرد نکنی دعا می کنم خرت سنگ بشود».
آسیابان گفت: «تو که چنین مستجاب الدعوه هستی دعا کن گندمت آرد بشود.»

انسان خسیس با خوک چه تشابهی دارد:
مرد ثروتمندی به کشیشی می گوید:
نمی دانم چرا مردم مرا خسیس می پندارند.
کشیش گفت:
بگذار حکایت کوتاهی از یک گاو و یک خوک برایت نقل کنم.
خوک روزی به گاو گفت: مردم از طبیعت آرام و چشمان حزن انگیز تو به نیکی سخن می گویند و تصور می کنند تو خیلی بخشنده هستی. زیرا هر روز برایشان شیر و سرشیر می دهی.
اما در مورد من چی؟…
من همه چیز خودم را به آنها می دهم از گوشت ران گرفته تا سینه ام را. حتی از موی بدن من برس کفش و ماهوت پاک کن درست می کنند. با وجود این کسی از من خوشش نمی آید. علتش چیست؟
می دانی جواب گاو چه بود؟
جوابش این بود:
شاید علتش این باشد که “هر چه من می دهم در زمان حیاتم می دهم”

تعریف جدیدی از عقل:
حکیمی در گذرگاه خود مردی را دید که در کنار جوی آب روی زمین دراز کشیده و سر را در جوی خوابانده و مشغول نوشیدن آب است.
حکیم گفت: «ای برادر، با این ترتیب آب خوردن عقل کم می شود.»
آن مرد پرسید: «عقل چیست؟»
حکیم که چنین دید گفت: «عقل یعنی ادامه بده تا سیراب شوی.»

مادر و تولد پسر:
ساعت ۳ شب بود که صدای تلفن پسری را از خواب بیدار کرد.
پشت خط مادرش بود .پسر با عصبانیت گفت: چرا این وقت شب مرا از خواب بیدار کردی؟
مادر گفت : ۲۵ سال قبل در همین موقع شب تو مرا از خواب بیدار کردی
فقط خواستم بگویم تولدت مبارک.
پسر از اینکه دل مادرش را شکسته بود تا صبح خوابش نبرد.
صبح سراغ مادرش رفت . وقتی داخل خانه شد مادرش را پشت میز تلفن با شمع نیمه سوخته یافت… ولی مادر دیگر در این دنیا نبود…

 

 نظر دهید »

چند حدیث زیبا از امام جواد علیه السلام به مناسبت تولد ایشان

29 اردیبهشت 1392 توسط aran

 

 

امام جواد - علیه السلام

- فرمود: هر كه به خواستگاری دختر شما آید و به تقوا و تدیّن و امانتداری او مطمئن می باشید با او موافقت كنید وگرنه شما سبب فتنه و فساد بزرگی در روی زمین خواهید شد.

«تهذیب الأحكام، ج 7، ص 396، ح 9»

 

امام محمد تقی جواد الائمه - علیه السلام - فرمود: مؤمن در هر حال نیازمند به سه خصلت است: توفیق از طرف خداوند متعال، واعظی از درون خود، قبول و پذیرش نصیحت كسی كه او را نصیحت نماید.

«بحارالأنوار، ج 72، ص 65، ح 3»

 

امام جواد - علیه السلام - فرمود: ملاقات و دیدار با دوستان و برادران - خوب -، موجب صفای دل و نورانیّت آن می گردد و سبب شكوفائی عقل و درایت خواهد گشت، گرچه در مدّت زمانی كوتاه انجام پذیرد.

«امالی شیخ مفید، ص 328، ح 13»

سفارش امام جواد علیه السلام

جواد الائمه امام محمد تقی علیه السلام فرمودند:

 

تو را به پنج چیز سفارش می کنم :

 

اگر مورد ستم واقع شدی ستم مکن

اگر به تو خیانت کردند خیانت مکن

اگر تکذیبت کردند خشمگین مشو

اگر مدحت کنند شاد مشو 

و اگر نکوهشت کنند، بیتابی مکن.

 

بحارالانوار ، دار احیاء الترا العربی ، ج 75، ص (167) به نقل از سایت شهید آوینی


 نظر دهید »

آیا حوزة امروز می‌تواند شخصیت‌هایی مثل آیت‌الله بهجت پرورش دهد؟پاسخ از علی بهجت

29 اردیبهشت 1392 توسط aran

آیا حوزة امروز می‌تواند شخصیت‌هایی مثل آیت‌الله بهجت پرورش دهد؟پاسخ از علی بهجت

 

اولاً هیچ حوزه‌ای چنین افرادی را تربیت نکرده است. در حوزه ممکن است کسانی باشند، ولی حوزه کسی را تربیت نکرده است. هر کسی در طول تاریخ آمده و ممتاز شده، جز به همت خودش نبوده است. هیچ‌کسی نبوده که خودش خود به خود حوزه بیاید، این کلاس دبیرستان نیست که از آن طرف فارغ التحصیل شود؛ یعنی اینجا سی تا محصل و دانشجو دارد، حالا دو نفر هم مشکل پیدا کنند، 28 نفر دیپلم بگیرند و همین‌طور که دیپلم می‌گیرند از این 28 تا 25 نفر هم عارف شوند! چنین چیزی نیست. ملا شدن چه آسان، آدم شدن یا محال است یا چه مشکل، حقیقت قضیه این است. ما در هیچ‌کدام از کتب حوزه علمیه نداریم که چطور خدایی شویم. کدام کتابی در حوزه علمیه به ما نشان دادند و بعد هم امتحان کردند و دیدند آری ما از این کلاس گذشتیم و دیگر از مرحله خودبینی درآمدیم. در این مرحله صفات رذیله دیگر از ما خارج شد، این کجا هست؟ هیچ حوزه‌ای این کار را نمی‌کند.

 

 نظر دهید »

شهادت امام هادی علیه السلام تسلیت باد

24 اردیبهشت 1392 توسط aran

امام علی النقی علیه السلام : همانا ولایت ما اهل بیت براى شیعیان و دوستانمان پناهگاه أمنى مى باشد كه چنانچه در همه امور به آن تمسّك جویند، بر تمام مشكلات فایق آیند. (بحارالانوار،50/215)

 نظر دهید »

«هدیه به بی بی فاطمه زهراء سلام الله علیها »

20 فروردین 1392 توسط aran

 

چرا فاطمه فاطمه نامیده شد ؟

شیخ صدوق در امالی  و علل الشرایع و خصال ، از امام ششم حضرت صادق علیه السلام روایت می کند که: «برای فاطمه نزد خداوند عزوجل نه اسم است: فاطمه، صدیقه، مبارکه، طاهره و زکیه و راضیه و مرضیه و محدثه  و زهراء … » و در خاتمه حدیث فرمود: «اگر امیرالمومنین او را تزویج نکرده بود ، برای او همتایی تا روز قیامت بر روی زمین نبود، آدم و هر که بعد از آدم باشد» . [1]

اسمایی که نام گذارنده آن اسماء خداوند عزوجل است.

 از امام ششم علیه السلام در تفسیرسوره قدر روایت شده است که:« لیله القدر فاطمه است و هر کس فاطمه را آنچنان که سزاوار معرفت او است بشناسد، شب قدر را درک کرده است و فاطمه، فاطمه نامیده شد به این جهت که خلق از عرفت او منقطع شدند.» [2]

صدوق در علل الشرایع و معانی الاخبار از عماره روایت می کند که گفت:«از ابی عبدالله سوال کردم چرا فاطمه، زهرا نامیده شد؟ فرمودند :« به این جهت که هرگاه در محراب می ایستاد، نور او برای اهل آسمان آنچنان می تابید که نورکواکب برای اهل زمین.»[3] و در حدیث دیگر از آن حضرت سوال شد ، چرا فاطمه، زهرا نامیده شد ؟ فرمودند: « چون برای او در بهشت قبه ای است از یاقوت سرخ ، ارتفاع آن قبه سیر یک سال است ، و به قدرت جبارمعلق است ، نه علاقه ( و ارتباطی) برای آن قبه از بالای آن است که آن رانگهدارد و نه استوانه ای ( ستونی ) تکیه گاه آن قبه است ، برای آن قبه هزار در است ، بر هر دری هزار ملک است ، و اهل بهشت آن قبه را می بینند چنانکه شما کوکب دری ( ستاره درخشنده ) را در افق آسمان می بینید» . [4]

                                           «هدیه به بی بی فاطمه زهراء سلام الله علیها »

 


[1] . امالی شیخ صدوق ، ص 688، الخصال ، ص 414، علل الشائع ، ج 1 ، ص 178.

[2] . تفسیر فرات الکوفی ، ص 581.

[3] . معانی الاخبار ، ص 64.

[4] . مناقب آل ابی طالب ، ج 3 ، ص 111

 

 نظر دهید »

خداوند سريع الحساب است و در يك لحظه به حساب خلق رسيدگی می كند پس چه لزومی دارد كه يك روز از قيامت طبق آيه 3 سوره معارج معادل با 50000 سال دنيا باشد؟

17 فروردین 1392 توسط aran

خداوند سريع الحساب است و در يك لحظه به حساب خلق رسيدگی می كند پس چه لزومی دارد كه يك روز از قيامت طبق آيه 3 سوره معارج معادل با 50000 سال دنيا باشد؟

 از نظر حساب در روز جزا مردم بر چهار گروهند : عده ای بدون حساب وارد بهشت می شوند و اینها دوستان اهل بیتند که حرامی از آنها سر نزده و یا اینکه با توبه از دنیا رفته اند .

گروه دوم بر عکس اینها هستند که بدون حساب وارد جهنم می شوند . گروه سوم کسانی هستند که کارهایشان حساب دارد و در موقف قیامت معطل می شوند اما درعاقبت چون حسناتشان غالب است اهل نجاتند . باید توجه داشت که معطلی در حساب به مقدار گناه است . در روایت آمده است که شخص برای یک گناه صد سال معطل می شود . گروه چهارم کسانی هستند که سیئات آنها از حسناتشان بیشتر است و اگر شفاعت و فضل الهی شامل حالشان شود اهل نجات و بهشتند و الا محکوم به عذاب و آتشند تا هنگامی که از گناهان پاک شوند نجات یابند و به بهشت وارد شوند .

در حدیثى از ابو سعید خدرى آمده است كه بعد از نزول این آیه كسى عرض كرد اى رسول خدا چقدر آن
روز طولانى است؟ فرمود:
و الذى نفس محمد بیده انه لیخف على المؤمن حتى یكون أخف علیه من صلاة مكتوبة یصلیها فى الدنیا:
قسم به كسى كه جان محمد به دست او است آن روز براى مؤمن سبك و آسان مى‏شود آسانتر از یك نماز واجب كه در دنیا مى‏خواند .
( معاد ، شهید دستغیب ، ص 107 و نیز ر. ک : بحار الانوار ج 7 ، ص 250 و 260 )

 نظر دهید »

آيا دعايی وجود دارد كه انسان با خواندن آن زيبا و جذاب شود؟

17 فروردین 1392 توسط aran

آيا دعايی وجود دارد كه انسان با خواندن آن زيبا و جذاب شود؟

بر حسب بعضی نقل ها ،خواندن این دعا [اللهم حسّن خلقی و خلقی] که از پیامبر اسلام (ص) نقل شده مفید است.

بر اساس آنچه در روایتی امده است زیاد خواندن سوره نجم موجب می شود فرد نزد مردم محبوب واقع شود.{ثواب الاعمال 116} .
از نطر قرآن ایمان و عمل صالح انسان را در نزد دیگران عزیز و محبوب می سازد : {اَلَّذِینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا اَلصَّالِحاتِ سَیَجْعَلُ لَهُمُ اَلرَّحْمنُ وُدًّا{كسانى كه ایمان آورده و اعمال صالح انجام دهند خداوند براى آنان محبتى در دل‏ها قرار خواهد }، {(مریم، آیه 96)

از روایات به دست مى‏آید كه رعایت امورى چند موجب جلب محبت دیگران است از جمله: 1- دین‏دارى، 2- افتادگى و تواضع، 3- بخشندگى، 4- خوشخویى (چهره شاد و روى باز)، 5- مهربانى و اظهار دوستى به دیگران، 6- دل بركندن از آن چه مردم دارند (طماع نبودن)، 7- رعایت انصاف در معاشرت با دیگران، 8- كمك مالى به دیگران در سختى و خوشى (مانند قرض‏دادن)، 9- وفادارى. براى آگاهى بیشتر ر.ك: میزان الحكمه، ج 1، احادیث 3045 - 3060 .

و نیز امور ذیل در کسب عزت موثرند :

1- خارج شدن از ذلت معصیت خداوند به سود اطاعت او
2-داشتن تقوای الهی
3- یاس از مردم و ناامیدی از آنها
4- انصاف دادن در برخورد با مردم
5- گذشت از خطاکار و ظلم ظالم
6- عطا کردن به کسی که ما را محروم کرده است .
7- ایجاد پیوند با کسی که از انسان بریده است .
8-حفظ کردن زبان
9- داشتن توکل
10- داشتن تواضع
11- صبر بر مصیبت
12- شجاع بودن
13- جهاد در راه خدا
14- داشتن قناعت
15- فرو بردن خشم


ر. ک : میزان الحکمه ، باب العزه ، شماره 350

 نظر دهید »

حضرت زینب را در 14 جمله بشناسیم

26 اسفند 1391 توسط aran

حضرت زینب را در ۱۴ جمله بشناسیم

 

نام نهادن زینب علیها السلام

چشم اهل مدینه، روزی به جمال زینب کبری روشن شد که پیامبر گرامی اسلام صلی الله علیه و آله در سفر بودند. فاطمه زهرا علیها السلام به امیر مؤمنان علیه السلام عرض کردند: چون پدرم در مسافرت هستند، نامی برای این دختر برگزین. علی علیه السلام فرمودند: من بر پدرت پیشی نمی ‌گیرم. صبر می‌کنیم تا رسول خدا صلی الله علیه و آله از سفر باز گردند.

پس از بازگشت رسول خدا صلی الله علیه و آله از ایشان خواستند تا نامی برای نو رسیده انتخاب کنند. پیامبر فرمودند: فرزندان فاطمه اگرچه اولاد من هستند، ولی امر آنها با خدا است و من منتظر دستور الهی می‌مانم. جبرئیل نازل شد و عرض کرد: خداوند می‌فرماید: نام این دختر را زینب بگذارید، چرا که این نام را در لوح محفوظ نوشته‌ایم.

القاب زینب علیها السلام

حضرت زینب را «عقیله بنی هاشم» نام نهاده اند و عقیله، به زنی بزرگ منش گویند که در بین بستگان، عزیز و محترم و در خاندانِ خود، ارجمند باشد.

دیگر لقب ایشان صدیقه صغری است. به زن بسیار راستگو، صدیقه گویند، و چون فاطمه زهرا را صدیقه کبری می‌خواندند و علی علیه السلام را صدیق اکبر، زینب را صدیقه صغری نامیده‌اند.

لقب دیگر آن بانوی بزرگوار، «عصمت صغری» است، چرا که ملکه۱ پاک دامنی و دوری از گناه را خداوند به او عطا فرموده بود. این بانوی امین و بزرگوار القاب دیگری نیز داشته‌اند که از آن جمله است: «ولیّةُ الله» و «اَمینةُ الله».

کمالات حضرت زینب

زینب کبری را کمالاتِ بسیار بود: در جمال و سکینه و وقار، همانند خدیجه کبری بود و در عصمت و حیا، به فاطمه زهرا می‌مانست. در فصاحت و بلاغت، هم چون علی مرتضی بود و در حلم و بردباری، همسان امام مجتبی و در شجاعت و قوت قلب، بسان حضرت سید الشهدا.

تربیت حضرت زینب

زینب کبری در حصنِ حصینِ نبوت و خاندان والا مقامِ ولایت و امامت تربیت یافت. از لبان آموزگار وحی، دانش اندوخت و در دامان کرامت، پرورش یافت و از تربیت خمسه طیبه، ادب آموخت.

یگانه پرستی زینب علیها السلام

حضرت زینب در دوران طفولیت در دامان پدر می نشست و حضرت علی علیه السلام با لطف و مهربانی، به او سخن گفتن می‌آموخت. روزی امام به دختر عزیزش فرمود: بگو «یک». گفت: یک. فرمود: بگو «دو» زینب ساکت ماند. فرمود: نور دیده من! بگو دو. ناگهان زینب زبان گشود و عرض کرد: پدر جان! زبانی که به گفتنِ یک باز شد، چگونه می تواند «دو» بگوید؟! امام که می‌دانست مراد فرزندش اذعان به توحید و یگانگی خدا است، او را به سینه چسباند و بوسید.

حضرت زینب را «عقیله بنی هاشم» نام نهاده اند و عقیله، به زنی بزرگ منش گویند که در بین بستگان، عزیز و محترم و در خاندانِ خود، ارجمند باشد.

زین اب

بعضی معتقدند: زینب، نام درختی زیبا و خوشبو است، و برخی گفته‌اند: زینب در اصل، مرکب از دو کلمه «زین» و«اب» است و زینب را از آن رو زینب گویند، که زینت و افتخار پدر است و بدین سان، آن بزرگوار را «زین ابیها» نامند؛ هم چون مادرش که«ام ابیها» است.

بندگی خدا

شهامت، شجاعت و قوت قلب زینب، از ارتباط و اتکای او به خدا سرچشمه می‌گیرد. سخنان کوبنده‌اش در کاخ یزید، نهی از منکر در آن فضای مسموم، حمایت و پاسداری از حیا و عفت در همه مراحل سفر، و عمل به وظیفه در همه جا، جلوه‌هایی از بندگی حضرت زینب علیها السلام است.

دوستی زینب و حسین علیهما السلام

علاقه و محبت امام حسین و زینب علیهما السلام به یکدیگر در تمام مراحل زندگیشان جلوه گر است: در طفولیت، زینب جز در آغوش حسین آرام نمی‌گرفت و همواره به او چشم می‌دوخت. گویند: موقع ازدواج، زینب کبری با شویش، عبد اللّه شرط کرد که همه روزه به او اجازه دهد تا حسین علیه السلام را زیارت کند و کمتر روزی بود که زینب حسین را نبیند.

هم سفر حسین علیه السلام

بعضی از سیره نویسان گفته‌اند: در هنگام ازدواجِ زینب کبری، علی علیه السلام با عبد اللّه شرط کرد که هر گاه حسین به سفر رفت، زینب هم اجازه داشته باشد با او مسافرت کند. عبد اللّه شرط را پذیرفت و به پیمان خود همواره پایبند بود.

دانش زینب علیها السلام

حضرت زینب از نظر دانش در آن مرتبه بود که بسیاری از زنان مدینه نزد ایشان می‌آمدند و از درس تفسیر او بهره می‌بردند. البته دانش او برگرفته از مدرسه و مکتب نبود، بلکه ـ چنان که امام سجاد علیه السلام در مسجد کوفه بعد از ایراد خطبه معروف حضرت زینب فرمودند ـ او دانشمندی الهی است و خداوند چشمه‌های زلال معرفت را بر قلب مبارکش جاری ساخته است.

عبادت زینب کبری علیها السلام

زینب علیها السلام در خشوع و خضوع و عبادت و بندگی مانند پدر و مادر بزرگوارش بود: شبها را به تهجد صبح می‌کرد و مدام قرآن تلاوت می‌فرمود. آن بانوی بزرگ اسلام در میدان دشوار کربلا و از آن جا تا شام، در مشکل‌ترین حالات، نماز شب و عبادتِ خدا را ترک نگفت.

فصاحت و بلاغت

ابن عباس، پسر عموی پیامبر صلی الله علیه و آله درباره زینب کبری چنین گوید: «عقیله ما زینب، دختر علی علیه السلام در فصاحت و بلاغت و شجاعت ادبی، بی نظیر بود. هنگامی که سخن می‌گفت، می‌پنداشتی علی علیه السلام سخن می‌گوید.» گواه این مطلب سخنرانی او در مجلس یزید است. این سخنان در حدّ اعلای فصاحت و در اوج شیوایی و رسایی قرار دارد.

بصیرت در امور سیاسی

محمد غالب شافعی از علمای اهل سنت می گوید: زینب علیها السلام دختر علی بن ابی‌طالب در بهترین مکتب اخلاقی پرورش یافت و از سرچشمه آیات الهی سیراب گشت؛ در حلم و کرم و بصیرت در امور سیاسی بین خاندان بنی هاشم مشهور شد و جمال و جلال، سیرت و صورت و اخلاق و فضیلت را به هم آمیخت. او شبها در عبادت بود و روزها در روزه.

صبر و شکیبایی

مرحوم سپهر، سیره نویس معروف می‌گوید: در مراتب فضل زینب کبری علیها السلام سخن بسیار است، به فصاحت و بلاغت او، همگان معترفند؛ هر گاه لب به سخن می‌گشود، گویی علی بن ابی‌طالب سخن می‌گفت. عفت و عصمت، و درآیت و دانش آن بانوی بزرگ فراتر از آن است که به قلم در آید و در وصف بگنجد. در صبر و شکیبایی چنان بود که همگان را متحیر می‌ساخت. اگر اندکی از سنگینیِ مصایب او، بر دوش کوه‌ها و آسمان و زمین قرار گیرد، آنها را متلاشی می‌کند. به راستی از آغاز آفرینش انسان تا کنون زنی به بردباری، ایثار و شجاعت او دیده نشده است.

 نظر دهید »

حدیث با تصویر

20 اسفند 1391 توسط aran

حدیث با تصویر

 نظر دهید »

برای رفع گرفتاریها چه کنیم ؟پاسخ از آیه الله بهجت

20 اسفند 1391 توسط aran

چند سال است که در کارهایم دچار مشکل می شوم که راهها به رویم بسته می شود، از جمله در زمینه اشتغال و ازدواج، و هر چه از خدا طلب یاری می کنم، راه مساعدی گشوده نمیشود؟
ج: بسمه تعالی
 زیاد از روی اعتقاد کامل بگویید: «أستغفر الله»، هیچ چیز شما را منصرف نکند غیر از ضروریات و واجبات تا کلیه ابتلائات رفع شود، بلکه بعد از رفع آنها هم بگویید، برای اینکه امثال آنها پیش نیاید؛ و اگر دیدید رفع نشد، بدانید یا ادامه نداده اید، یا آنکه با اعتقاد کامل نگفته اید. والله العالم.

 نظر دهید »

آیه الله بهجت و گریه بر امام حسین علیه السلام

17 اسفند 1391 توسط aran

گريه بر امام حسين عليه السلام از نماز شب بالاتر است:

حجت الاسلام علي بهجت مدظله: امام حسين عليه السلام شخصيت بي‌نظيري است که خداوند در عالم وجود فقط همين يکي را آفريده است.کار عظيم امام حسين عليه السلام در عالم، يگانه است. حالا ما براي چنين شخصيت عظيمي گريه مي‌کنيم. گاهي اين گريه مرتبه‌اي از ناراحتي است و گاهي مرتبه‌اي از محبت است و اشک از شدت شوق و علاقه است؛ انسان نمي‌تواند تحمل کند و اشک مي‌ريزد.

پدرم (آيت الله بهجت قدس سره)مي‌گفت: اين حرف چيست که مي‌گويند گريه يعني چه؟ خيلي از انبيا از خوف خدا بکا داشته‌اند. آيا از شوق لقاء خدا بکا نداشتند؟ گريه از شوق رسيدن به معشوق حقيقي عالم داشته‌اند. علاوه بر آن داريم که خود انبيا عليه السلام براي امام حسين عليه السلام گريه مي‌کردند. آن‌ها وقتي عظمت کار امام حسين عليه السلام را درک کردند، اشکشان جاري شد و توسل پيدا کردند. اين مسأله، تک بودن و عظمت کار امام حسين عليه السلام را نشان مي‌دهد

 گريه، اذن دخول و محرم شدن انسان است:

حجت الاسلام علي بهجت مدظله: پدرم (آيت الله بهجت قدس سره)مي‌گفت: گريه، رابطه انسان با آن طرف عالم است. گريه، واسطه و رابطه است. وقتي که مي‌خواهيد وارد حرمي شويد و پا به حريمي بگذاريد، طلب اجازه مي‌کنيد و اذن دخول مي‌گيريد. در روايت است که اگر براي اذن دخول زيارت امام حسين عليه السلام اشک از چشمت جاري شد، بدان اجازه داده شده است. پس اين اشک، رابطه انسان با ماوراء است. اين اشک يک نشانه و رمز است. پدرم تأکيد داشت خود گريه، يک اذن و اجازه است. مثل چراغي است که روشن مي‌شود و براي تو نشانه است. اگر اشکي آمد، علامت اين است که به تو اذن داده‌اند. اين عين عبارت آقاست.

گريه بر سيدالشهدا عليه السلام ، بالاتر از نماز شب:

حجت الاسلام علي بهجت مدظله: پدرم (آيت الله بهجت قدس سره)مي‌گفت: گريه بر سيدالشهدا عليه السلام از همه مستحبات بالاتر است حتي از نماز شب! چون نماز شب حالتي جسمي دارد ولي گريه بر سيدالشهدا عليه السلام رقّت روحي است و عامل آن، آن را در درون انسان به وجود آورده است.

آيت الله بهجت، 50 سال هر هفته مراسم داشتند و خودشان جلوي در مي‌نشستند:

حجت الاسلام علي بهجت مدظله: مسأله روضه اباعبدالله عليه السلام اين‌قدر براي آيت‌الله بهجت قدس سره مهم بود که حدود 50 سال هر هفته مجلس داشتند و ايشان حاضر نبود به اين سادگي اين کار را ترک کند. حتي در حال مريضي اصرار داشت که اين مجلس بايد برقرار شود و اصرار داشت که خودش بايد حضور داشته باشد. خيلي برايش مهم بود که از اول مجلس حضور داشته باشد. سال‌ها اين مجلس روضه در منزل ايشان بود و پدرم درها را باز مي‌کرد و خودش دم در مي‌نشست و براي هرکسي که وارد مي‌شد، احترام مي‌کرد. هيچ وقت اين گونه نبود که فقط براي شخصيت خاصي بلند شود و براي همه اين احترام را قائل مي‌شد.

استاد آيت‌الله بهجت پاي سماور مي‌نشست و در روضه سيدالشهدا عليه السلام چاي مي‌داد:

حجت الاسلام علي بهجت مدظله: پدرم(آيت الله بهجت قدس سره) مي‌گفت: استاد بزرگ ما، مرحوم غروي کمپاني که از لحاظ علمي در سطح بالايي بود، در مجالس روضه ابا عبدا… عليه السلام پاي سماور مي‌نشست و چاي مي‌داد. مطلب ديگري که پدرم در اين روضه‌ها بر آن اصرار داشت اين بود که مجلس به مناسبت هر امامي که برگزار شده بود، بايد آخرش به امام حسين عليه السلام ختم مي‌شد. ايشان تأکيد مي‌کرد امام حسين عليه السلام منشأ همه اين هاست و اين قدر بزرگ است که همه اين‌ها به او متوسل مي‌شدند. نه تنها امامان، بلکه قبل‌تر از آن پيامبران نيز به ايشان متوسل مي‌شدند.

خواندن زيارت عاشورا هر روز با صد لعن و صد سلام:

حجت الاسلام علي بهجت مدظله: مرحوم آيت‌الله بهجت هر روز زيارت عاشورا را با صد لعن و صد سلام مي‌خواند و بارها مي‌گفت: آقايي از خدا خواسته بود تا زيارت عاشورايش هيچ روزي ترک نشود حتي در روز مرگش. ايشان نمي‌گفت که اين درخواست خود من است. در حالي‌که ما مي‌ديديم خودش هر روز اين کار را مي‌کرد. ايشان روز يکشنبه رحلت کرد.

روز قبلش که شنبه بود، ديدم ايشان مشغول خواندن زيارت عاشورا شده بود و هنگامي که براي رفتن به درس جلوي در ايستاده بود، صد لعن و صد سلام را با تسبيح مي‌شمرد. آن روز از همه روزها سرحال‌تر بود. ايشان هر روز که به درس مي‌رفت، شايد با تأخير مي‌رسيد. به هرحال سن ايشان بالا بود و کمي کارها با تأخير انجام مي‌شد. خودشان مي‌گفت کاري مانند لباس پوشيدن که در گذشته در عرض پنج دقيقه انجام مي‌دادم، شايد الآن بيست دقيقه از من وقت مي‌گيرد. ايشان هميشه تا آماده مي‌شدند، چند دقيقه‌اي از وقت گذشته بود که به دم در مي‌رسيدند. ولي آن روز آخر، نيم ساعت زودتر جلوي در نشسته بودند و صد لعن و صد سلام را با تسبيح مي‌گفتند که پس از آن عارضه‌اي به ايشان دست داد که گفت من امروز به درس نمي‌روم.

مرحوم آيت‌الله بهجت تا لحظات آخر به خواندن زيارت عاشورا آن هم با صد لعن و صد سلام و حضور در مجلس سيدالشهدا عليه السلام التزام داشت. حتي در حالت مريضي مي‌گفت من را به مجلس ببريد که مي‌خواهم طلب شفا در مجلس امام حسين عليه السلام کنم.

پس از من، از ثلث مانده‌هايم، مجلس عزا و روضه سيد‌الشهدا عليه السلام را اقامه کنيد:

حجت الاسلام علي بهجت مدظله: سفارش پدرم (آيت الله بهجت قدس سره) هميشه اين بود که خدا مي‌داند اين توسلات براي انسان چه مي‌کند. اين توسل براي انسان يک ارتباط است. چطور وقتي يک لامپ را به الکتريسيته متصل مي‌کنيم، نور مي‌دهد. انسان اگر به اين‌ها متوسل شود، اسباب وصل مي‌شود. اين توسل، ياد معشوقِ معشوق افتادن است. چون اين بزرگواران عاشق خداوند بودند و خدا نيز عاشق آن‌ها بود. انسان وقتي به آن‌ها متصل شود، انگار به خدا متصل شده است. اين توسلات انسان را خدايي مي‌کند. نظر ايشان اين بود که انسان هرچه مي‌تواند در اين زمينه کم نگذارد. لذا خود ايشان با آخرين توانش مي‌آمد. ايشان در وصيت‌نامه خود ذکر کردند که بعد از من از ثلث مانده‌هايم، مجلس عزا و روضه سيد‌الشهدا عليه السلام را اقامه کنيد.

ايشان مي‌گفت اگر من در عمرم 50 سال مراسم گرفتم، کم است و بعد از من شما باز هم برايم مراسم روضه اباعبدلله عليه السلام را بگيريد. ايشان روي اين مسائل خيلي توصيه و تأکيد داشت.

شرکت در مجالس روضه سيدالشهدا عليه السلام تعظيم شعائر است:

حجت الاسلام علي بهجت مدظله: يکي از کارهاي پدرم(آيت الله بهجت قدس سره) اين بود که در مراسم مختلفي که براي اباعبدلله عليه السلام گرفته مي‌شد، به اندازه توانشان شرکت مي‌کردند. از زمان قديم که من بچه بودم، ايشان به شرکت در اين مجالس التزام داشت. شرکت در مجالس اين بزرگواران را عظمت بخشيدن به ياد و نام آن‌ها مي‌دانست. لذا مي‌گفت شرکت در اين مجالس تعظيم شعائر است. ما بايد به شعائر خود عظمت بخشيده و عزيز نگه داريم و برايمان مهم باشد و به آن‌ها اعتنا کنيم و برايشان وقت بگذاريم و عمر عزيز خود را صرف آن کنيم.

خواندن زيارت عاشورا را بخصوص در تاسوعا و عاشورا با احوالات بيش‌تري انجام مي‌داد. به ما توصيه مي‌کرد در اين روزها(ايام محرم) اين زيارت را بخوانيد. مطلب ديگر اين‌که خنده ايشان اصولا صدا نداشت و هميشه در حد يک لبخند بود. اما در اين روزها ايشان اصلا همان لبخند را هم نداشت و پيوسته گرفته بود و به ياد امام حسين عليه السلام در حزن بود و مي‌گفت: همين به ياد آن‌ها بودن را فقط خدا مي‌داند چقدر اجر دارد.

ايشان اصرار داشت وقتي مجلس مي‌گيريد، برتري‌ها و امتيازات اهل بيت عليه السلام را بگوييد. فضائل و مناقب اين حضرات را بگوييد و نسبت به اين قضيه ابراز احساسات کنيد. حتي اگر گريه و اشک شما نمي‌آيد، حالت گريه به خود بگيريد و در حال حزن باشيد. تباکي کنيد.

هفته نامه پرتو سخن، شماره 655


  نسخه مناسب چاپ | خروجی word | خروجی pdf | ایمیل | 

 نظر دهید »

خواب راستین

15 اسفند 1391 توسط aran

 

سرگذشت شاعرى به نام حاجب

وى از افرادى بود كه تصور مى كرد شفاعت پيامبران و امامان عليهم السلام در هر حالى و به هر كيفيتى شامل همه گنه كاران مى شود و باز چنين مى انديشيد كه، مسأله شفاعت، يك نوع پارتى بازى است و براى آن تشريح شده است كه افراد مجرم و گنه كار، در پرتو آن به هر جنايتى دست بزنند و هر چه بخواهند انجام دهند. از اين رو، در قصيده اى كه در وصف على) عليه السلام) سروده بود در آخرين بيت ـ كه تخلص شاعر نيز آمده ـ چنين گفته بود:

حاجب اگر معامله حشر با على است *** من ضامنم تو هر چه بخواهى گناه كن

شاعرياد شده پس از اتمام قصيده، همان شب در عالم رؤيا با صورت مثالى اميرمؤمنان رو به رو شد. امام (عليه السلام) ضمن پرسش از قصيده او، كه شنيده ام قصيده اى درباره من سروده اى، فرمود: آخرين بيت قصيده خود را براى من بخوان. وى همان بيت ياد شده را براى امام عليه السلام در عالم رؤيا قرائت كرد. امام عليه السلام پس از نكوهش او فرمود:شعر خود را چنين اصلاح كن:

حاجب اگر معامله حشر با على است *** شـرم از رخ على كـن و كمتر گناه كن

حاجب پس از بيدار شدن از انديشه بد خود پشمان شد و شعر خود را به همان صورت اصلاح كرد.

ممكن است برخى گمان كنند اين خواب به سان خواب هاى آشفته است و هيچ نوع حجيتى ندارد و تنها خواب انبيا و اوليا، مانند يوسف صديق عليه السلام و نبى اكرم( صلى الله عليه وآله وسلم) است كه حجت است. بله، اين مطلب را ما نيز قبول داريم، امّا گاهى خواب انسان هاى عادى هم، مى تواند واقع نما و روشنگر حقايق باشد; مانند خوابى كه هم بندى هاى حضرت يوسف عليه السلام ديدند و براى او تعريف كردند و آن حضرت نيز حقيقت خواب را بيان داشت. هيچ بعيد نيست خواب اين مرد شاعر نيز از همين رؤياها راست و صادق باشد.

 

 نظر دهید »

سفارشی از آیه الله بهجت

13 اسفند 1391 توسط aran

 چند سال پیش در پرواز مشهد اتفاقی فهمیدیم که آیت الله بهجت نیز همسفر ماست، خوشبختانه این توفیق حاصل شد که ما در صندلی پشتی ایشان قرار گرفتیم.

من همان جا فرصت را مغتنم شمردم و خصلت اصفهانی ام نیز گل کرد و به مرحوم آیت الله بهجت گفتم شما یک چیزی به ما یاد بدهید که در عین اینکه کم باشد، اما زیاد به درد ما بخورد و منفعت فراوانی داشته باشد و ایشان بر روی تکه کاغذی چیزی نوشته و آن را به آقازاده خویش دادند تا به ما بدهند، من هنوز هم آن کاغذ را با خود دارم.

ایشان نوشته بودند که :

«در هر حال زیاد صلوات بفرستید» .

 

 

 نظر دهید »

پیرامون عید نوروز

13 اسفند 1391 توسط aran

 

پیرامون عید نوروز

روایت خنیس به نقل از امام صادق (ع) در مفاتیح الجنان
فرمود: چون نوروز شود غسل كن و پاكیزه ترین جامه های خود را بپوش و به بهترین بوی های خوش خود را معطر گردان پس چون از نمازهای پیشین و پسین و نافله های آن فارغ شدی، چهار ركعت نماز بگذار یعنی هر ركعت به یك سلام و در ركعت اول بعد از حمد ده مرتبه اناانزلنا و در ركعت دوم بعد از حمد ده مرتبه سوره قل یا ایهاالكافرون و در ركعت سوم بعد از حمد ده مرتبه قل اعوذ برب الناس و قل اعوذ برب الفلق را بخوان و بعد از نماز به سجده شكر برو.

اما اعمال هر ماه نو:
چند عمل است: اوّل: خواندن دعاهاى نقل شده در وقت ديدن هلال، كه بهترين آنها دعاى چهل وسوّم صحيفه كامله است، كه همراه با اعمال اول ماه رمضان ذكر شد.

دوم: خواندن هفت مرتبه سوره حمد براى دفع درد چشم.
سوم: اندكى پنير خوردن، چه روايت شده: هركه خود را به خوردن آن در اول هر ماه مقيّد كند، اميد است در آن ماه حاجتش ردّ نشود.
چهارم: در شب اوّل دو ركعت نماز بجا آورد، در هر ركعت پس از سوره حمد سوره انعام را بخواند، و از خدا بخواهد او را از هر ترس و دردى ايمن گرداند، و در آن ماه حادثه‏اى را نبيند كه ناپسند او باشد.

پنجم: در روز اوّل دو ركعت نماز بجا آورد، در ركعت اول پس از سوره حمد سى‏مرتبه سوره توحيد، و در ركعت دوم‏ بعد از سوره حمد سى مرتبه سوره قدر بخواند و پس از نماز صدقه بدهد، چون چنين كند، سلامتى‏اش را در آن ماه از خدا خريده است.

و از بعضى روايات استفاده مى‏شود، كه پس از نماز بخواند:

به نام خدا كه رحمتش بسيار و مهربانى‏اش هميشگى است، هيچ جنبنده‏اى در زمين نيست، مگر اينكه روزى او بر خدا است و قرارگاه و امانگاهش را خدا مى‏داند، همه اينها در كتابى روشن است. به نام خدا كه رحمتش بسيار و مهربانى‏اش هميشگى است، اگر خدا به تو زيانى رساند، جز او كسى برطرف‏كننده آن نيست، و اگر خيرى را براى تو بخواهد، فضل او را بازگرداننده‏اى نيست، آن را به هركس از بندگانش بخواهد مى‏رساند، و او آمرزنده و مهربان است. به نام خدا كه رحمتش بسيار و مهربانى‏اش هميشگى است، خدا به زودى پس از دشوارى آسانى قرار مى‏دهد، آنچه خدا خواست همان شود، نيرويى نيست مگر به خدا، خدا ما را بس است و نيكو كارگشايى است، كارم را به خدا وامى‏گذارم كه خدا بيناى به بندگان است، معبودى جز تو نيست، من از ستمكاران بودم، پروردگارا من به آنچه از خير برايم فرود آرى نيازمندم، پروردگارا مرا تنها مگذار، كه تو بهترين وارثانى.

اما هفت سین سفره عید نوروز

قدری گلاب و مشک و زعفران رادرظرفی ریخته و «هفت آیه سلام » را  بنویسند:

سلام قولا من رب رحیم، (یس، 58)

سلام علی نوح فی العالمین، (صافات، 79)

سلام علی ابراهیم، (صافات،109)

سلام علی موسی و هارون، (صافات ،120)

سلام علی آل یسن،(صافات ،130)

سلام علیکم طبتم فادخلوها خالدین (زمر،73)

 سلام هی حتی مطلع الفجر(قدر،5)

آنگاه قدری آب داخل آن ظرف می ریزند و هریک، جرعه ای از آن بنوشند با این یقین که تا یک سال از بیماری محفوظ خواهند ماند.

 

 

 نظر دهید »

چه داستان زیبایی

09 اسفند 1391 توسط aran

  دو مرد كه هر دو به شدت بيمار بودند در يك اتاق دو تخته در بيمارستان بستري بودند يكي در اين سوي اتاق و ديگري در آن سو يكي از آنها اجازه داشت كه روزي يك ساعت بعد از ظهرها روي تخت به حالت نشسته در آيد تا به تخليه مايعي از ريه هايش كمك شود . تخت او در كنار تنها پنجره اتاق قرار داشت مرد ديگر بايد در تمام اوقات به حالت خوابيده به پشت قرار مي داشت .

 دو مرد هر روز ساعتها با همديگر صحبت مي كردند آنها درباره همسر، ‌خانواده،‌ خانه،‌ كار، ‌دوران خدمت سربازي و مسافرت هايشان هم صحبت مي كردند هر روز بعد از ظهر هنگامي كه مردي كه تختش كنار پنجره بود مي توانست روي تخت بنشيند، چيزهايي كه بيرون از پنجره مي ديد را براي هم اتاقيش تعريف مي كرد. آن مرد ديگر هر روز را تنها به عشق آن يك ساعت و شنيدن حرفهاي دوستش از جرياناتي كه بيرون پنجره مي گذشت سپري ميكرد پنجره اتاق مشرف به يك پارك با درياچه اي زيبا بود مرغابي ها  قوها در آب بازي مي كردند بچه ها روي درياچه قايق سواري مي كردند عشاق جوان در كنار گل هاي رنگارنگ كنار درياچه قدم مي زدند و با هم نجوا مي كرد،‌ منظره ساختمان هاي بلند شهر هم از دور پيدا بود . هنگامي كه مردي كه كنار پنجره بود تمام اين اتفاقات را با جزئيات تعريف مي كرد هم اتاقيش چشمانش را مي بست و آن مناظر را پيش خود مجسم مي كرد يك روز بعد از ظهر مردي كه كنار پنجره بود براي هم اتاقيش تعريف كرد كه يك ويولن زن در پارك نشسته و به زيبايي ساز ميزند . مرد ديگري با وجودي كه نتوانست صداي ويولن را بشنود؛ اما مي توانست آن منظره را پيش چشمش مجسم كند روزها و هفته ها و ماهها گذشتند. يك روز صبح وقتي پرستار براي دادن داروها وارد اتاق شد با جسم بيجان مردي كه كنار پنجره بود مواجه شد او در خواب به آرامي در گذشته بود پرستار بسيار ناراحت شد و فورا همكارانش را صدا كرد تا جنازه را از اتاق بيرون بردند پس از آنكه كارهاي مربوط به بيرون بردن آن مرد انجام شد، ‌مرد ديگر از پرستار در خواست كرد كه اگر امكان دارد او را به تختي كه كنار پنجره قرار دارد منتقل كنند . پرستار با خوشرويي پذيرفت و پس از جابجا كردن آن مرد از اتاق بيرون رفت . مرد با وجود درد زياد به آهستگي تنه اش را روي آرنجش بلند كرد تا نخستين نگاه را به دنياي واقعي بيرون از پنجره بياندازد؛ اما چيزي كه ديد تنها يك ديوار ساده بود .

 مرد پرستار را صدا كرد و از او پرسيد چه چيزي باعث شده است كه هم اتاقي مرحومش چنان تصاوير زيبايي را از دنياي بيرون پنجره براي او تعريف كند . پرستار گفت كه آن مرد نابينا بوده و حتي نمي توانسته آن ديوار را هم ببيند پرستار گفت كه شايد او فقط مي خواسته شما را دلگرم و اميدوار نگاه دارد .

 صرف نظر از شرايطي كه خودمان در آن بسر مي بريم شادي فوق العاده اي در شاد كردن ديگران وجود دارد

 هنگامي كه غم و اندوهمان را با ديگري قسمت مي كنيم نصف مي شود ؛ اما هنگامي كه شاديمان  را با ديگري به اشتراك مي گذاريم دو برابر مي گردد .  

 

 نظر دهید »

پسر عزیزم

06 اسفند 1391 توسط aran

پسر عزيزم:

روزي كه تو مرا در دوران پيري ببيني، سعي كن صبور باشي و مرا درك كني ….

اگر من در هنگام خوردن غذا خود را كثيف مي كنم، اگر نميتوانم خودم لباسهايم را بپوشم، صبور باش.

و زماني را به خاطر بياور كه من ساعتها از عمر خود را صرف آموزش همين موارد به تو كردم.

اگر در هنگام صحبت با تو، مطلبي را هزار بار تكرار مي كنم، حرفم را قطع نكن و به من گوش بده.

هنگامي كه تو خردسال بودي، من يك داستان را هزار بار براي تو مي خواندم تا تو به خواب بري.

هنگامي كه مايل به حمام رفتن نيستم، مرا خجالت نده و به من غر نزن.

زماني را به خاطر بياور كه من براي به حمام بردن تو به هزار كلك و ترفند متوسل مي شدم.

هنگامي كه ضعف مرا در استفاده از تكنولوژي جديد مي بيني، به من فرصت فراگيري آن را بده و با لبخند تمسخرآميز به من نگاه نكن …

من به تو چيزهاي زيادي آموختم… چگونه بخوري، چگونه لباس بپوشي … و چگونه با زندگي مواجه شوي

هنگامي كه در زمان صحبت، موضوع بحث را از ياد مي برم، به من فرصت كافي بده كه به ياد بياورم در چه مورد بحث ميكرديم و اگر نتوانستم به ياد بياورم، از من عصباني نشو.

مطمئن باش كه آنچه براي من مهم است با تو بودن و با تو سخن گفتن است نه موضوع بحث!

اگر مايل به غذا خوردن نبودم، مرا مجبور نكن. به خوبي مي دانم كه چه وقت بايد غذا بخورم .

هنگامي كه پاهاي خسته ام به من اجازه راه رفتن نمي دهند ….

دستانت را به من بده … همانگونه كه در كودكي اولين گامهايت را به كمك من برداشتي

و اگر روزي به تو گفتم كه نمي خواهم بيش از اين زنده باشم و دوست دارم بميرم … عصباني نشو. روزي خواهي فهميد كه من چه مي گويم.

تو نبايد از اينكه مرا در كنار خود مي بيني احساس غم، خشم و ناراحتي كني. تو بايد در كنار من باشي و مرا درك كني و مرا ياري دهي، همانگونه كه من تو را ياري كردم كه زندگي ات را آغاز كني

مرا ياري كن در راه رفتن. مرا با عشق و صبوري ياري ده كه راه زندگي ام را به پايان ببرم.

من نيز پاداش تو را با لبخندي و عشقي كه همواره به تو داشته ام خواهم داد.

دوستت دارم پسرم.

                                           پدر تو

 

 نظر دهید »

آیا شیطان وجود دارد ؟

05 اسفند 1391 توسط aran

آیا شیطان وجود دارد ؟

یک روز یک استاد دانشگاه تصمیم گرفت که شاگردانش را به مباحثه دعوت کند.

 آیا خدا هر چی را که وجود دارد آفریده است ؟

 یک دانشجو با جسارت  پاسخ داد : بله

 استاد پرسید : هر چیزی ؟

دانشجو : هر چیزی

 استاد گفت: با این وصف خدا شیطان را نیز آفریده است چون شیطان وجود دارد

 دانشجو حرفی برای گفتن نداشت و ساکت ماند

  معلم خوشحال بود از این بابت که یکبار دیگر ثابت کرد ؛ ایمان یک افسانه است . ناگهان دانشجویی دستش را بلند کرد و گفت : استاد میتونم از شما سوالی بپرسم ؟

 استاد جواب داد : بله

 آیا سرما وجود دارد ؟

استاد جواب داد البته : آیا شما تاکنون احساس سرما نکرده اید ؟

 دانشجو گفت : استاد در واقع سرما وجود ندارد بر اساس مطالعات فیزیک سرما  نتیجه عدم حضور گرماست .

 یک جسم موقعی می تواند مورد بررسی قرار بگیرد که انرژی داشته باشد و منتقل کند .

 بدون گرما اجسام بی حرکت هستند و عاجز از واکنش ولی سرماوجود ندارد ما کلمه سرما را برای تشریح عدم وجود گرما استفاده می کنیم

 دانشجو ادامه داد : و سیاهی ؟ استاد پاسخ داد : اون وجود دارد

 باز هم اشتباه کردید استاد ، سیاهی نتیجه عدم وجود نور است .

 شما می توانید نور و براقیت را مشاهده کنید ولی سیاهی را نه منشور نیکولز تنوع رنگهای مختلف را نشان می دهد که در آن نور براساس طول موجش تجزیه می شود .

سیاهی لغتی است که ما ساخته ایم برای شرح عدم حضور نور و بالاخره شیطان آیا وجود دارد ؟

 خدا شیطان را خلق نکرده است شیطان عدم حضور خدا در قلوب مردم است اون نتیجه عدم حضور عشق ، انسانیت و ایمان است عشق و ایمان شبیه گرما و نور هستند اونها وجود دارند ، عدم حضور آنها منجر به شیطان می شود .

 الان وقتش بود که استاد ساکت بماند

 اسم دانشجو بود : آلبرت انیشتین  

 1 نظر

شکر حقیقی خدا

05 اسفند 1391 توسط aran
شكر حقيقى كدام است و شكر نعمت چه آثارى در زندگى فردى و اجتماعى ما دارد؟

شكر حقيقى آن است كه انسان پس از شناخت ولى نعمت خود، با زبان و در عمل سپاس‏گزار او باشد؛ هم با زبان از او تشكر كند و هم در مرحله عمل سعى نمايد هر نعمتى را در راه صحيح به كار گيرد و چنان از آن بهره‏مند شود كه براى آن آفريده شده است.
امام صادق (ع) مى‏فرمايد: «شكر النعمة اجتناب المحارم؛(26) شكر نعمت آن است كه از گناهان پرهيز شود»؛ يعنى دست و زبان و چشم و گوش و عقل و هوش و امكانات خدادادى در راه غير خدا به كار برده نشود.
زبان آمد از بهر شكر و سپاس‏
به غيبت نگرداندش حق شناس‏
سپاس‏گزار بودن آثار فراوانى دارد كه به چند مورد اشاره مى‏كنيم:

1 - فزونى نعمت‏

در قرآن آمده است: «لئن شكرتم لازيدنكم و لئن كفرتم ان عذابى لشديد؛(27) اگر شكر نعمت‏هاى مرا به جا آورديد به طور قطع نعمت‏هاى شما را فزونى مى‏بخشم و اگر كفران كنيد عذاب و مجازات من شديد است.»
شكر الهى باعث بارش نعمت‏ها و بركات الهى بر انسان است. هنگامى كه انسان از نعمت‏هاى خداوند به خوبى استفاده كند و آنها را در همان راه‏ها و براى همان هدف‏هايى كه براى آن خلق شده‏اند به كار گرفت، عملاً ثابت كرده است كه لايق برخوردارى از چنين نعمت‏هايى مى‏باشد و همين نكته در جلب فيض و موهبت بيشتر خداوند به او تأثير مى‏گذارد. به قول سعدى:
شكر نعمت نعمتت افزون كند
كفر نعمت از كفت بيرون كند
حضرت على (ع) مى‏فرمايد: «هنگامى كه [بارش نعمت‏هاى الهى به سوى شما شروع شد و] مقدمات نعمت‏هاى الهى به شما رسيد، با شكرگزارى، بقيه آن را به سوى خود جلب كنيد و به آن تداوم بخشيد، نه آن‏كه با كاستن از شكرگزارى، آن را از خود دور سازيد.»(28)
توجه داشته باشيد كه دعوت خداوند به شكرگزار بودن نفعى براى او ندارد و اين براى بهره مندى هر چه بيشتر بندگان از نعمت‏ها و بركات الهى است.
پيامبر اكرم (ص) مى‏فرمايد: «ان الله تعالى اذا انعم على عبد نعمة يحب ان يرى اثر النعمة عليه؛(29) خداوند هنگامى كه نعمتى به بنده‏اى مى‏بخشد دوست دارد آثار نعمت را بر او ببيند.»

2 - شكوفايى روحيه ايثار

هنگامى كه انسان‏ها از خدا و خلق خدا شكرگزارى مى‏كنند، هم بيشتر از فيض خدا بهره‏مند مى‏شوند و هم از بذل و بخشش ديگران برخوردار مى‏گردند. در نتيجه، روحيه ايثار و فداكارى در جامعه تقويت و شكوفا مى‏گردد.
در اجتماعاتى كه از زحمات و خدمات نيكوكاران و ايثارگران قدردانى و شكرگزارى مى‏شود، علاقه به خدمت و ايثار بيشتر است. بر عكس، در جوامعى كه روح تشكر و قدردانى مرده است كمتر كسى علاقه به ايثار و فداكارى دارد.

3 - شناخت خداوند

هر چند شكر نعمت‏هاى الهى از آثار شناخت خدا به شمار مى‏رود اما از جهتى همين شكر الهى، راهى است براى شناخت هر چه بيشتر خداوند. كسى كه مى‏خواهد قدردان و سپاس‏گزار باشد، همواره در صدد است منشأ نعمت‏ها و خدماتى را كه به او مى‏رسد بشناسد و همين نكته او را هر چه بيشتر به خدا نزديك مى‏كند، زيرا چنين فردى هر چه بيشتر به اطراف خود مى‏نگرد و در جست و جوى منشأ نعمت‏ها و بركاتى بر مى‏آيد كه از آن بهره‏مند است، بيشتر به عظمت خداوند و لطف و كرم او به بندگان ايمان پيدا مى‏كند.
در پايان نكته‏اى را يادآور مى‏شويم و آن اين‏كه، شكرگزار بودن در برابر ديگران، مكمّل شكرگزارى از خداوند است. از اين رو كسى كه شكرگزار زحمات ديگر هم‏نوعان خود نيست شكرگزار خداوند شناخته نمى‏شود: «من لم يشكر المخلوق لم يشكر الخالق».
امام سجاد (ع) مى‏فرمايد: «خداوند در روز قيامت به بعضى از بندگان خود مى‏گويد: آيا فلان شخص را شكرگزارى كردى؟ مى‏گويد: پروردگارا! من شكر تو را به جا آوردم. مى‏فرمايد: چون شكر او را به جا نياوردى، شكر مرا نيز به جا نياورده‏اى! آن‏گاه فرمود: ‘’اشكركم لله اشكركم للناس‏'’؛(30) شكرگزارترين شما پيش خداوند كسى است كه از همه بيشتر شكر مردم را به جا مى‏آورد و قدردان آنان است.»

26) تفسير نورالثقلين، ج 2، ص 529.
27) ابراهيم (14) آيه 7.
28) نهج البلاغه، كلمات قصار، شماره 13.
29) نهج الفصاحه، ح 683.
30) اصول كافى، ج 2، ص 81، ح 30.

 نظر دهید »

استاد فلسفه

29 بهمن 1391 توسط aran

 

 

روزی استاد فلسفه وارد کلاس شد و به دانشجویان گفت امروز میخواهم امتحان بگیرم ، سپس یک صندلی وسط کلاس گذاشت و گفت ثابت کنید صندلی وجود ندارد ؟ همه بچه ها شروع به نوشتن کردند فقط یکی از بچه ها به سرعت برگه اش را داد و از کلاس بیرون رفت همه بچه ها با تعجب به او نگاه کردند جلسه بعد استاد برگه ها را تصحیح کرده سر کلاس آورد تنها دانشجویی که 20 گرفته بود همان دانشجو بود وقتی برگه اش را دیدند داخل برگه نوشته بود کدام صندلی ؟!

 

 

 1 نظر

خداوند علم را در گرسنگی قرار داده است !

29 بهمن 1391 توسط aran

علم در گرسنگی است :

حدیث قدسی:خداوند به حضرت موسی علیه السلام فرمودند: من شش چیز را در شش جا قرار دادم و مردم در جای دیگر طلب می کنند:  ، من آسایش را در بهشت قرار دادم و مردم در دنیا می جویند ؛ علم را در گرسنگی گذارده ام ، در سیری می طلبند ، عزت را در بیداری شب نهاده ام در دربار پادشاهان جستجو می کنند رفعت را در فروتنی گذاشته ام در تکبر می خواهند مستجاب شدن دعا را در غذای حلال مقرر کرده ام در سروصدا می جویند و بی نیازی را در قناعت قرار داده ام در زیادی مال طلب می کنند که هیچگاه نخواهند یافت . 

داستانی پیرامون شیخ انصاری

شیخ انصاری 4 سال در کاشان بودند .همدرسی ایشان می گوید : ایشان بیشتر علم خود را در این چهار سال بدست آوردند روزی همدرسی ایشان به شیخ عرض کردند مگر ما همش باهم درس نخواندیم اما تو به کجا رسیدی و من به کجا!

 شیخ فرمودند یادت هست یک شب هردوی ما گرسنه بودیم و فقط مقداری نان خشک باقی مانده بود و تو به من گفتی نان را نخور تا برم و از جایی چیزی نسیه کنم بیام با نان بخوریم ؛ من گفتم نه نرو از کجا فردا زنده باشیم حالا نان را بخور فردا خواهد رسید اگر فردا نرسد ، پس فردا خواهد رسید یا اصلا او نخواسته که روزی ما مجلل باشد اما تو گوش ندادی و رفتی و پنیر نسیه کردی و آمدی و هر چه به من اصرار کردی که من بخورم  من گفتم نه من نمی خورم.! (تو خود مفصل بخوان از این مجمل)    

 نظر دهید »

چگونه توبه کنیم؟

29 بهمن 1391 توسط aran

توبه را از حیوانات بیاموزیم :

شخصی می گوید : حجره ای داشتم که در این حجره گربه ای رفت و آمد می کرد و من  به او غذا می دادم؛ تا اینکه یک روز دیدم گربه ، در حجره ام کبوتری را گرفت و فرار کرد هرچه دنبالش کردم بگیرمش نتوانستم .

گربه رفت و تا مدتی پیدایش نشد تا اینکه بعداز چند روز دیدم آهسته دارد  وارد حجره می شود کمین کردم تا اینکه وارد شد ؛ در حجره را بستم گربه فهمید که گیر افتاده و دیکر راه چاره ای ندارد لذا با چوب به سراغش رفتم؛ ناگهان رفت کنار قرآن و پوزه اش را به قرآن کشید یعنی به قرآن متوسل شد؛ لذا او را بخشیدم. و گربه دیگر هیچ گاه سراغ کبوتر و ماهی داخل خانه ام نرفت .

این توبه حیوانات است توبه ما انسانها چگونه است؟!!!

 نظر دهید »

دوستس اهل بیت و شفاعت در قیامت

29 بهمن 1391 توسط aran

دوستی امیرالمؤنین و اهل بیت پیامبرو شفاعت روز قیامت :

درزمان مرحوم کاشف الغطاء یک عربی که آدم خوبی نبوده از دنیا رفت خواستند که از کاشف الغطاء در خواست نماز به این عرب را بکنند کاشف الغطاء قبل از اینکه بیایند دنبالش برای نماز بر این عرب ؛ به همسرش گفت من می روم کتابخانه بخوابم اگر بیایند دنبالم بگو خواب است ، رفت خوابید در عالم رؤیا دید که این عرب را در نجف حرم حضرت علی آوردند تا او را دفن کنند دو سه جا اورا خواستند دفن کنند اما نشد تا اینکه یک جا اورا از خاک بیرون آوردند آن عرب به حضرت امیر(علیه السلام) گفت شما حق دارید، و درست است که من آدم خوبی نبودم اما اگر مرا از اینجا بیرون کنید مرا پیش دشمنانتان خواهند برد و دشمنان تو به من خواهند گفت چقدرسنگ علی را به سینه می زدی چقدر علی ؛ علی می کردی حضرت علی (علیه السلام) وقتی این حرف را از او شنید به دو ملک فرمود: رهایش  کنید.

وقتی کاشف الغطاء بیدار شد رفت به حرم  و دیدند آنچه در خواب دیده  رؤیای صادقه بوده .

زمانیکه خواستند به او نماز بخوانند کاشف الغطاء خودشان رفتند جلو و گفتند من به او نماز می خوانم

در حدیثی از امام باقر (علیه السلام ) پرسیدند ، به نظر شما امیدوارکننده  ترین آیه در قرآن چیست ؟

 امام از خود آنها پرسیدند : اصحاب جواب دادند : این آیه : «..لاتقنطوا من رحمه الله ان الله یغفرالذنوب جمیعا » امام فرمودند اما ما اهل بیت این را نمی گوییم بلکه این آیه :«ولسوف یعطیک ربک فترضی » ای پیامبر آنقدر افراد را به تو می بخشیم تا تو راضی شوی سپس فرمودند :الشفاعه ».

 نظر دهید »

اثر رضا به قدر الهی

26 بهمن 1391 توسط aran

صبر و رضا رأس همه طاعات است و هر که صبر کند و راضی شوداز خدا در آنچه از برای او مقدر کند ؛ خدابرای او مقدر نمی کندمگر آن چه خیر اوست .

 نظر دهید »

پل صراط چیست و عبوراز آن چگونه است؟

14 اسفند 1390 توسط aran

جواب:

پل صراط تجسم حرکت در مسیر حق در همین دنیاست بلکه پل صراط از مو باریکتر است. حرکت در مسیر نیز همینگونه است. اگر کسی بخواهد در مسیر حق حرکت نماید اولا باید حق را دقیق بشناسد که خود عرصه ای مشکل و خطرناک است و ثانیا باید برطبق آن عمل نماید که بسی دشوارتر و صعب العبور تر است. پل صراط تجسم عینی حق و باطل است و عبور از آن همان حرکت در مسیر حق در دنیاست. روشن است که با اندکی غفلت آدمی از راه به در می رود و گرفتار بیغوله ها خواهد شد.در قیامت نیز کسانی به سلامت از پل صراط عبور می کنند که در دنیا آن مسیر رابه سلامت پیموده باشند و اگر در اینجا دچار لفزش شدند روی آن پل دچار لغزش می شوند و به جهنم سقوط خواهد کرد. (مگر آنکه لطف و عنایت و غفران پروردگار شامل می شود) بنابراین پل صراط تجسم همان میزان و حساب دقیق پروردگار است در قیامت که یا آدمی از آن عبور کرده  و وارد بهشت می شود و یا سقوط کرده و وارد جهنم می شود.

صراط در دنیا و آخرت، پلی فراهم آمده از فلز یا چوب نیست،بلکه در دنیا به صورت دین که مجموعه اعتقادی، اخلاق، عمل است و همچنین به صورت پیامبران و امامان که دین مجسمند ظهور می کند و در جهان آخرت نیز متناسب با حقایق آن نشئه به صورت پلی ظهور می کند که یک سمت ان موقف قیامت و پایانش بهشت زحمت است. ظهور صراط در قیامت به صورت پل، همانند تمثل علم، در رویا در چهره آب و حکمت به صورت شیر است.

صراط مستقیم در دنیا به صورت دین و اولیای آن یعنی امامان و پیامبران ظهور می کند و در آخرت به صورت پلی بر روی جهنم است.

منابع:

ـ  تسنیم قرآن کریم/ مولف جوادی آملی/ ج اول/ سوره حمد

ـ برگزیده تفسیر نمونه ج1/تنظیم و تحقیق احمدعلی بابائی/ زیرنظر ناصر مکارم شیرازی

 1 نظر

جستجو

موضوعات

  • همه
  • مشاور شما
  • خبر ما
  • دست نوشته
  • مناسبت ها
  • معرفی پایان نامه و مقالات
  • ادبی
  • علمی
  • اهلبیت
  • معرفی کتاب و نرم افزار
  • پند عارفان
  • اخلاقی
  • احکام
  • پزشکی
  • تفسیر قران
  • مسابقه
  • برداشت آزاد

نمایش بازدیدکنندگان

آمارگیر وبلاگ

مهر 1402
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
1 2 3 4 5 6 7
8 9 10 11 12 13 14
15 16 17 18 19 20 21
22 23 24 25 26 27 28
29 30          

کاربران تصادفی

آمار

  • امروز: 17
  • دیروز: 2
  • 7 روز قبل: 77
  • 1 ماه قبل: 437
  • کل بازدیدها: 72967
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس