سیاست و صداقت
بسم الله الرحمن الرحیم
سیاست و صداقت
برای یک سیاستمدار- در هر مرتبه از قدرت- سخن گفتن و حرف زدن از معمولترین ابزارهایی ست که از آن بهره می برد تا توجه اقشار مختلف جامعه را به سمت خود و اهدافش جلب نماید. از طرف دیگر، سخن گفتن و حرف زدن؛ آفات زیادی دارد بطوریکه همیشه وقتی گناهان را دسته بندی می کنند؛ دسته گناهانی که توسط زبان صورت می گیرد بیشتر است. در واقع آداب و اخلاق اسلامی در هنگام گفتار می بایست با دقّتی وسواس گونه مراعات شوند.
بنابراین کسی مانند یک سیاستمدار که کارش با سخن گفتن و حرف زدن است؛ بیشتر و شدیدتر در معرض آفات زبان قرار خواهد داشت.
یکی از آفات کار سیاسی؛ عدم صداقت است که اگر این امر در گفتار باشد آن را دروغ می نامند ولی اگر عدم صداقت در قالب کردار و یا کنش ها و واکنش های اجتماعی و سیاسی باشد؛ فریب و تزویر نام می گیرد.
اما بهتر است جزئی تر به این مسئله بپردازیم که چرا و چگونه یک آدم اهل سیاست که اتفاقاً اهل دینداری ست و اهداف مقدسی را نیز دنبال می کند؛ می لغزد و حدود الهی را در قول و عمل رعایت نمی کند و صادقانه در گفتار و کردار؛ اهداف سیاسی اش را به پیش نمی برد.
این دلایل عبارتند از :
1- گاهی توجیه اهل سیاست آن است که اگر حقیقت گفته شود، ضرر این صداقت برای جامعه و توده مردم بسیار بیشتر از دروغ خواهد بود. بنابراین ماهیت دروغ به دروغ مصلحتی تغییر پیدا می کند و این کار هم کار ناصوابی نخواهد بود.
به عنوان مثال اگر مردم بفهمند فلان تصمیم در فلان مقطع زمانی؛ اشتباه اتخاذ شده است به کلیه تصمیمات فعلی نیز به دیده تردید خواهند نگریست.
و یا اگر مردم بفهمند بعضی از کارگزاران نظام در قوای مختلف؛ خیانت در امانت می کنند این فکر برای مردم پیش خواهد آمد که همه مسئولان خائن است.
با چنین توجیهاتی ست که حقیقت به جامعه گفته نمی شود اما به نظر می رسد در انجام این نوع مصلحت اندیشی ها آنقدر افراط شده که اعتماد عمومی در برخی موارد سلب گشته و افکار عمومی همواره به دیده تردید به اخبار و وقایع نگاه می کنند.
گاهی وقت ها این مصلحت اندیشی ها ناشیانه تر و در نتیجه برای افکار عمومی غیر قابل قبولتر است. مثلاً کشور به واسطه تحریم؛ اوضاع اقتصادی نابسامانی پیدا می کند اما اهل سیاست با نگاه مصلحت اندیشانه، تأثیر تحریم ها را برای مردم ناچیز بیان می کنند حال آنکه مردم به صورت ملموس با حقیقت ماجرا درگیر هستند. و یا بر اثر سهل انگاری در انتخاب یکی از مهمترین مدیر عامل های بانک، فرد ناشایستی را انتخاب می کنند و بعداً که اختلاسی صورت گرفت مجدداً با نگاه مصلحت اندیشانه این سهل انگاری را کم اهمیّت جلوه می دهند و به راحتی از کنار آن عبور می کنند.
چنانچه که گفته شد این مصلحت اندیشی ها کاملاً مغایر با هدفشان جز سلب اعتماد افکار عمومی تأثیر مثبتی نمی گذارند.
2- خوش بینی و امیدواری به آینده؛ لازمه دوام یک جامعه پویاست اما اگر بواسطه طرح ها و برنامه هایی که با هزار اما و اگر قابل تحقق اند بخواهند به دیگران امیدواری دهند، قطعاً به خطا رفته اند.
یک آدم سیاسی از جزئی ترین سمت مانند عضو شورای شهر تا بالاترین آن که ریاست جمهوری ست، لازم است برنامه هایی را برای مردم بیان کند که طی آن برنامه ها؛ مثلاً رفاه عمومی افزایش یابد. حال اگر این برنامه ها واقع بینانه تدوین نشده باشند، بصورت یک دسته از وعده های پوچ و توخالی در می آیند که نه تنها امید بخش نیستند بلکه به علت عدم تحقق اثر معکوس دارند. دادن وعده ای که امکان تحقق آن قطعی نیست و به شرایط مختلف اجتماعی و اقتصادی وابسته است از اقسام دروغ در دین ما محسوب می شود.
3- کتمان حقیقت به خاطر گریز از فشارهای رسانه ای از دیگر مواردی ست که اهل سیاست را گرفتار عدم صداقت می کند ! رسانه ها، درست یا نادرست- حق یا ناحق با اهل سیاست تعاملات زیادی دارند و ممکن است به دلایل مختلف آنها را مورد تمجید بیش از حد و یا توبیخ بیش از حد قرار دهند. حال اگر رسانه ها به هر دلیل به یکی از اهل سیاست بتازند و او را به دلیل مشخصی مورد هجمه تبلیغاتی خود قرار دهند، اهل سیاست با گفته ای نادرست و یا گاهی با گفتاری بی ربط رسانه های منتقد را به گمراهی می اندازند و به اصطلاح عامیانه؛ آنها را می پیچانند!!
به عنوان مثال خبرنگاری سوالی را پیرامون موضوعی می پرسد و سیاستمداری پاسخ او را کاملاً بی ربط با پاسخ یک پرسش جدی را با شوخی می دهد تا حقیقت فاش نشود.
در این شیوه از جواب دادن طفره می روند و سعی می کنند موضوعی را کم اهمیّت کنند یا کتمان نمایند تا پاسخ صادقانه به یک مسئله مکتوم باقی بماند.
4- گاهی بعضی از سیاستمداران که شاید بیشتر از مدیران اجرایی باشند به صراحت اذعان به دروغ گفتن می کنند و حتی شاید این کارشان را نیز نشانه صداقت مضاعف و یا شجاعت و صراحتشان بدانند. این دسته از افراد معتقدند وقتی درگیر کار اجرایی شوید؛ یکی از لازمه های رفع مشکلات و پیشبرد سریع کارها و طرحها؛ متأسفانه دروغ است.
در تنگناهای انجام پروژه ها مثلاً برای جذب اعتبارات و بودجه های بیشتر؛ چاره ای جز بزرگ نایی دروغین موفقیت های بدست آمده و یا حتی بدست نیامده نیست و لاجرم دروغ یکی از ابزارهاست. چه بسا این افراد چون هدفشان را مقدس می دانند هر نوع وسیله و حتی دروغ را نیز مجاز و شاید ثواب بشمارند و بقصد قربت هم دروغ بگویند!
5- فضاسازی و غوغاسالاری و همچنین سوء استفاده از عواطف و احساسات عمومی یکی دیگر از روش های ناصحیح اهل سیاست است.
به عنوان مثال بعد از شکست انتخاباتی از رقیب سیاسی، به رصد خطاها و اشتباهاتش می- پردازند و با بزرگ نمایی اشتباهات و خطاها، دستاوردها و پیشرفت های رقیب سیاسی را کم رنگ می کنند.
در واقع دروغ در این شیوه مبتنی بر حرف یا خبر نادرست نیست بلکه مبتنی بر مچ گیری و بزرگ نمایی آن است!. بنابراین فضای نادرستی را از رقیب سیاسی برای جامعه ترسیم می کنیم تا افکار عمومی از سمت موفقیت ها به سمت ناکامی های رقیب سوق داده شود.
گاه نیز مظلوم نمایی چاشنی کار می شود بدین صورت که بعد از شکست از رقیب سیاسی، کلیه حرکت ها و فعالیت سیاسی رقیب پیروز را حمل برظلم مضاعف بر خود می کنند وبه غوغا سالاری می پردازند تا عواطف عمومی - خصوصاً هواداران- جریحه دار شود و نوعی فضای بدبینی مبتنی بر فریب بر علیه رقیب سیاسی ایجاد گردد.
مظلوم نمایی تاکتیکی است که به کرّات توسط افراد و گروه های مختلف بکار برده شده و متأسفانه جواب داده است.
6- یک شیوه برای گمراه ساختن افکار عمومی و رسیدن به مقاصد سیاسی آن است که به صورت گزینشی اهداف یا گفته های رقیب سیاسی را مطرح کنند تا اذهان برداشت خاصی از صحبت ها و یا آرمان های سیاسی فرد یا گروه مشخص پیدا کنند.
دروغ در این شیوه با تحریف معنوی حرفهای رقیب سیاسی صورت می گیرد که با چینش گزینشی و حذف توضیحات روشنی بخش صورت خواهد گرفت.
نوعاً زمانی هم که این شیطنت و دروغ پردازی با منتشر شدن سخنان کامل یک فرد آشکار می- شود برای توجیه به دروغ دیگری متوسل می شوند که سوء نیتی در کار نبوده بلکه خلاصه گویی از صحبت های یک فرد صورت گرفته است!
7- کسب قدرت سیاسی همواره نیازمند محبوبیت و حفظ آن است و اهالی سیاست همواره می بایست برای تثبیت جایگاه خود در سکان سیاسی جامعه، محبوبیت خود را حفظ و افزایش دهند. یکی از شگردها برای کسب محبوبیت؛ انتساب به چهره ها و افرادی ست که نوعاً به دلایل غیر سیاسی در میان مردم محبوبیت دارند.
هنرمندان، ورزشگاران و حتی در جامعه مذهبی ما؛ علما و روحانیت بین گروه های مختلف اجتماعی محبوبیت دارند و یک سیاستمدار با نزدیک شدن به این چهره ها بدنبال کسب یا حفظ محبوبیت خود است.
انتساب های دروغین شگرد سیاسی پیرامون همین مسئله است. بعنوان مثال همواره در تبلیغات انتخاباتی شاید عکس هایی هستیم که اهالی سیاست با افراد محبوب در جامعه گرفته اند و به گونه ای خودشان را به آن افراد نزدیک نشان می دهند تا محبوبیت عمومی را کسب کنند. یا مثلاً خود را شاگرد و یا مرید یک عالم دینی معرفی می کنند که برای تحقق اهداف او پای در یک رقابت سیاسی گذاشته اند.برخی اهالی سیاست همواره با این رفت و آمدها؛ انتساب های دروغینی به این و آن برای خود می تراشند تا در منظر عمومی همیشه محبوب باشند..
8- همیشه گام نهادن در وادی سیاست توجیهی مقدس گونه از هدف و نیتی را به دنبال دارد چرا که مردم هیچگاه نمی پذیرند کسی به قدرت برسد و بخواهد بر آنها حاکمیت داشته باشد ولی نیتش را ارضاء حس فزون طلبی و برتری طلبی معرفی نماید!
یک سیاستمدار همیشه نیتش را اداء دین به جامعه و یا در جامعه اسلامی ما انجام تکلیف الهی و شیفتگی برای خدمت و نه قدرت بیان می کند و حتی پادشاهان مستبد نیز انگیزه خود را برای حاکمیت بر مردم؛ خدمت به میهن ذکر می کنند.
حال اگر کسی حقیقتاً چنین نیات پاکی را داشته باشد و به صداقت قصد خدمت کردن به مردم و جلب خشنودی پروردگار را کند که هدفش مقدس و کلامش صداقت خواهد داشت اما هستند سیاستمدارانی که پشت این الفاظ زیبا مانند تکلیف و خدمت خود را مخفی می کنند و با گذشت زمان دروغ بودن این دعوی آشکار می شود که متأسفانه هدفشان ارضاء هوسهای جاه طلبانه بوده است.
9- یکی دیگر از دروغ های رایج در بین سیاستمداران؛ تکذیب رویداد یا یک خبر موثق و اثبات شده است. مثلاً از سیاستمداری یک عمل خلاف و یا یک حرف خلاف سر می زند و فیلمی هم از آن منتشر می شود اما آن سیاستمدار آن رویداد را به کلی تکذیب می کند!
متأسفانه اعتراف به خطا و قبول اشتباه در بین اهل سیاست خصوصاً سیاستمداران وطنی سخت و تلخ است و با تأسف بیشتر باید گفت بعضی از آنها حاضرند به دروغ متوسل شوند و خطای خود یا اطرافیانشان را کاملاً تکذیب کنند اما صادقانه به آن اهتراف نکنند و از افکار عمومی عذرخواهی ننمایند!
چنین اعمال و رفتار غیر مسئولانه ای می توانند مدت ها اذهان آحاد مردم جامعه را مخدوش کند و چهره اهل سیاست را حتی منفور نماید!
جمع بندی:
در پایان این گفتار کلام مولا علی علیه السلام در خطبه 84 نهج البلاغه را ذکر می- کنیم که یکی از سیاستمداران منحرف زمان خویش را توصیف می کند.
مولا علی «علیه السلام» در توصیف این سیاستمدار نام آشنا یعنی عمرعاص، بزرگترین ویژگی منفی شخصیتی او را؛ دروغ معرفی می کند.
مولا علی «علیه السلام» می فرمایند:
« شگفتا از عمرعاص که در بین شامیان مرا به خوش گذرانی و شوخی متهم می کند که عمرم را به بطالت گذرانده ام! و این حرف ها را بین مردم شام انتشار می دهد.
ای مردم! بدانید بدترین کلام؛ دروغ است که عمرعاص در جهت نیل به اهدافش از آن استفاده می کند.
عمرعاص سخنی می گوید اما بعد تکذیب می کند! وعده می دهد اما خلف وعده می کند! درخواست می کند اما بخل می ورزد! عهد می بندد ولی آن را می شکند! »
در واقع کلام مولا علی «علیه السلام» ناظر به آن است که هر کس در وادی سیاست گام نهد و دروغ را در قول و عمل بکار برد؛ طریقه انسانی چون عمرعاص را می پیماید که شاید برخی آن را نشانه زیرکی بنامند اما زیرکی ست از نوع منفور آن! این زیرکی در حقیقت یک سیاستمدار با داعیه مسلمانی را به مسیر فریب و نفاق می کشاند و خسران اخروی و حسرت دنیوی را بدنبال دارد.
والسلام