توبه از صمیم قلب
در کتاب مصابیح القلوب سبزوارى است که چون آیۀ تحریم خمر فرود آمد، منادى رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله ندا داد: کسى نباید خمر خورد.
روزى اتفاق افتاد که رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله به کوچهاى مرور مىفرمود و مرد مسلمانى که شیشه شراب به دست داشت، وارد آن کوچه
شد. چون رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله را دید که مىآید، سخت ترسید، گفت: خدایا توبه کردم که دیگر خمر نخورم، مرا رسوا نکن. چون نزدیک
به آن حضرت شد، فرمود: در این شیشه چیست؟ گفت: سرکه است. آن حضرت دست پیش داشت فرمود: قدرى در دست من بریز. پس ریخت، دید
سرکه است. آن مرد
گریست و گفت: یا رسول اللّه، قسم به خدا که سرکه نبود بلکه خمر بود ولى توبه کردم و از خدا خواستم که مرا رسوا نکند، چنین شد. آن حضرت
فرمود: چنین است هرکه توبه کند، خداوند سیئات او را به حسنات مبدل مىفرماید «فَأُوْلٰئِکَ یُبَدِّلُ اَللّٰهُ سَیِّئٰاتِهِمْ حَسَنٰاتٍ»
داداش جون !!!این گونه اعمال که نتیجه ندارد!!!!!
آهای حسود دیگه نمی خام کور بشی گناه داری !!!!دعا میکنم خدا دوتا چشم اضافه تر بهت بده تا بیشتر دق کنی!!!!!!!!!!
حسادت به صورت خطورهای ذهنی هنگام دیدن و برخورد با نعمتی که کسی دارد،در نفس انسان ایجاد میشود که در این مرحله ، هنوز به صورت صفت مذموم نمی باشد ؛ بلکه اگر به این وسوسه ذهنی توجه و اعتنا کند تا به صورت فکر تبدیل شود(که شیطان نیز آن را تقویت می کند )صفت مذموم میشود .
این وسوسه ی ذهنی اولا :به جهت غفلت از مرتبه وجودی خویش به ذهن می رسد که اونیز توان داشتن آن نعمت را دارد،ثانیا :از ضعف ایمان او به خداوند یا بی ایمانی اش به او سرچشمه می گیرد.
منبع:شرح حدیث عنوان بصری:ص110
به کارگیری دانسته های اخلاقی به دو صورت انجام میشود:
به کارگیری دانسته های اخلاقی به دو صورت انجام میشود:
الف:تذکر و یاد آوری به خویشتن ؛زیرا قلب انسان دچار غفلت می شود و یاد آوری و تذکر امری مطلوب و شایسته است ؛ چنان که امام علی ع می فرمایند:دلت را با موعظه زنده کن(بهج البلاغه نامه 31)
ب)کسب فضایل اخلاقی و پرهیز از رذایل براساس روش ها و توصیه هایی که اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام وعلمای اخلاق بیان فرموده اند.
منبع :شرح حدیث بصری ص 100
خدایا چه چیزی تو را ناراحت می کند؟
پیوند: http://482482.blogfa.com/
حسرت میخورم که چرااا در دنیا فقط روزی یک مرتبه زیارت عاشورا را میخواندم!!!
ايت الله بهجت(ره):
استادم سيد علي قاضي را در خواب ديدم به او گفتم چه چيزي حسرت شما دردنياست که انجام نداده ايد
ايشان فرمودند:حسرت ميخورم که چرا در دنيا فقط روزي يک مرتبه زيارت عاشورا را ميخواندم
وحشتناک ترين لحظه ى زندگى، لحظه ايست که انسان رادر سرازيرى قبرميگذارند.
شخصى نزدامام صاددق(ع)رفت و گفت من از ان لحظه بسيارميترسم، چه کنم؟
امام صادق(ع)فرمودند:زيارت عاشورا را زياد بخوان.آن مرد گفت چگونه با خواندن زيارت عاشورا از خوف آن لحظه در امان باشم؟
امام صادق فرمود: مگر در پايان زيارت عاشورا نمى خوانيد اللهم ارزقنى شفاعة الحسين يوم الورود؟يعني خدايا شفاعت حسين(ع)را هنگام ورود به قبر روزى من کن.
زيارت عاشورا بخوانيد تا امام حسين(ع) در آن لحظه به فريادتان برسد.
باز باران
بازباران باترانه…
ميخوردبربام خانه
يادم آمدكربلارا،
دشت پرشوروبلارا…
گردش يك ظهرغمگين،
گرم وخونين،لرزش طفلان نالان،زيرتيغ ونيزهارا،باصداي گريه هاي كودكانه،وندرين صحراي سوزان،
ميدودطفلي سه ساله،
پرزناله،دلشكسته،پاي خسته.بازباران…قطره قطره،ميچكدازچوب محمل،
خاكهاي چادرزينب
به آرامي شودگل…
بازباران…
بله ؛گاهی.....
دیدگاه های مختلف در مورد حجاب
*«(( وَ قُل لِلمؤمناتِ یَغضُضنَ مِن أبصارِهِنّ و یَحفَظنَ فُروجَهُنَّ و لایُبدینَ زینَتَهُنَّ إلاّ ما ظَهَرَ مِنها وَلیَضرِبنَ بِخُمُرِهِنَّ عَلی جیُوبِهِنَّ و لایُبدینَ زینَتَهُنَّ إلاّ لِبُعولَتِهِنَّ … ))»*
ای پیامبر (ص) به زنان با ایمان بگو : چشم ها از نامحرمان فروهشته داشته و دامن خویش را پاک دارند و زینت های خویش را آشکار نسازند مگر آن مقداری که خود ظاهر می گردد و روسری های را تا گریبان بیندازند و زینت ها را آشکار نسازند مگر برای شوهران و … ( محارم خویش ) .
( نور/31 )
ــــــــــــــــــــــــ
* لَعَنَ اللهُ الرّجُلَ یَلبَسُ لَبسـۀ المَرأۀِ وَالمَرأۀَ تَلبَسُ لَبسَۀَ الرّجلِ .
خدا ، مردی را که چون زن ـ و زنی را که همانند مرد لباس پوشد لعنت کند .
(نهج الفصاحه/ص269 )
صفحات: 1· 2
گاه گاه که دلم می گیرد به خودم می گویم
ﮔﺎﻫﮕﺎﻫﯽ ﮐﻪ ﺩﻟﻢ ﻣﯿﮕﯿﺮﺩ به خودم میگویم :
در دیاری که پر از دیوار است
ﺑﻪ ﮐﺠﺎ ﺑﺎﯾﺪ ﺭﻓﺖ؟!
ﺑﻪ ﮐﻪ ﺑﺎﯾﺪ ﭘﯿﻮﺳﺖ؟!
ﺑﻪ ﮐﻪ ﺑﺎﯾﺪ ﺩﻝ ﺑﺴﺖ …
ﺣﺲ ﺗﻨﻬﺎﯼ ﺩﺭﻭﻧﻢ ﮔﻮﯾﺪ :
ﺑﺸﮑﻦ ﺩﯾﻮﺍﺭﯼ ، ﮐﻪ ﺩﺭﻭﻧﺖ ﺩﺍﺭﯼ !
ﭼﻪ ﺳﻮﺍﻟﯽ ﺩﺍﺭﯼ؟!
ﺗﻮ ” خدﺍ ” ﺭﺍ ﺩﺍﺭﯼ ﻭ ” ﺧﺪﺍ ” ﺍﻭﻝ ﻭ ﺁﺧﺮ ﺑﺎ ﺗﻮﺳﺖ
صفحات: 1· 2
ایرادی اگر هست در مسلمانی ماست ،نه دین اسلام و قرآن و احکام الهی.....!!!!
اگر تربیت “غلط” به تو آموخت غیرت داشتن دخالت کردن است و حیا را در صندوق کردن!
شهید مطهری گفت: غیرت، عشق مرد به ناموسش است؛
و حیا، احترام زن به خودش!
اگر تربیت “غلط” به تو آموخت که مرد می تواند زنش را بزند! اسلام من به من آموخت که زن ریحانه است
و مرد وظیفه دارد تمام اسباب راحتی و آسایشش را فراهم کند!
اگر تربیت “غلط” به تو آموخت که زن عقلش نصف مرد است و نمی تواند به تنهایی در دادگاه شهادت دهد…؛ شهید مطهری در کتاب حقوق زن گفت: که زن احساسات و عواطفش دو برابر مرد است و از این رو ممکن است در شهادت دادن دچار تزلزل شود!
اگر تربیت “غلط” به تو آموخت که دیه زن نصف دیه مرد است چون ارزشش کمتر از مرد است..؛شهید مطهری در کتاب حقوق زن گفت: اگر من کشته شوم برای اینکه مادرت در آسایش تو را بزرگ کند، دیه من بیشتر است!
ایرادی اگر هست در مسلمانی ماست،
نه دین اسلام و قرآن و احکام الهی . . . .!!!
شهیدی که همیشه قبرش بوی عطر می دهد!!!
شهیدی که قبرش همیشه بوی عطر میدهد!
او همیشه مشغول نظافت توالت های آن پایگاه بوده و همواره بوی بدی بدن او را فرا میگرفت. تا اینکه در یک حمله هوایی …
سید احمد پلارک شهیدی كه مزار پاكش بوی عطر میدهد.
مزار شهید سید احمد پلارک در میان سی هزار شهید آرمیده در گلزار شهدا از ویژگی بارزی برخوردار است که باعث ازدحام همیشگی زائران مشتاق بر گرد آن میشود. تربت پاک این بسیجی شهید همیشه معطر به رایحه مشک است و این عطر همواره از مرقد او به مشام میرسد. کم نیستند کسانی که تنها به نیت زیارت این شهید عزیز به بهشت زهرای تهران و قطعه 26 آن سر میزنند.
شهید سید احمد پلارک در زمان جنگ در یکی از پایگاه های پشت خط به عنوان یک سرباز معمولی کار میکرد. او همیشه مشغول نظافت توالت های آن پایگاه بوده و همواره بوی بدی بدن او را فرا میگرفت. تا اینکه در یک حمله هوایی هنگامیکه او در حال نظافت بوده، موشکی به آنجا برخورد میکند و او شهید و در زیر آوار مدفون میشود.
بعد از بمب باران، هنگامیکه امداد گران در حال جمع آوری زخمیها و شهیدان بودند، با تعجب متوجه میشوند که بوی گلاب از زیر آوار میآید. وقتی آوار را کنار میزدند با پیکر پاک این شهید روبرو میشوند که غرق در بوی گلاب بود.
هنگامیکه پیکر آن شهید را در بهشت زهرای تهران، در قطعه 26 به خاک میسپارند، همیشه بوی گلاب تا چند متر اطراف مزار این شهید احساس میشود و نیز سنگ قبر این شهید همیشه نمناک میباشد بطوری كه اگر سنگ قبر شهید پلارك رو خشك كنید، از طرف دیگر سنگ نمناك میشود.
میگویند شهید پلارك مثل یكی از سربازان پیامبر ( ص ) در صدر اسلام ، ” غسیل الملائكه ” بوده است . ” غسیل الملائكه ” به کسی میگویند كه ملائكه غسلش داده باشند . در تاریخ اسلام آمده كه حنظله غسیل الملائكه كه از یاران جوان پیامبر بود ، شب قبل از جنگ احد ازدواج میکند و در حجله میخوابد . فردا صبح ، زمانی كه لشكر اسلام به سمت احد حركت میكرد ، برای رسیدن به سپاه بسیار عجله كرد و بنابراین نرسید که غسل كند . او در این جنگ شهید شد و ملائكه از طرف خدا آمدند و او را با آب بهشتی غسل دادند . پیکر او بوی عطر گرفته بود که بعد پیامبر بالای پیکر او آمد و از این واقعه خبر داد . حالا گفته میشود شهید احمد پلارك عزیز هم اینچنین است و برای همین است كه همیشه قبر او خوشبو و عطرآگین است .
كسایی كه زیاد بهشت زهرا میروند به این شهید والا مقام میگویند شهید عطری.
خیلیها سر مزار شهید سید احمد پلارك نذر و نیاز میكنن و از خدای او حاجت و شفاعت میخوان.
او معجزه خداست
چگونه با امام غائب رابطه برقرار کنیم...
چگونه با امام غائب رابطه برقرار کنم…
.
یکی از صاحب نظران درباره رابطه با امام عصر(علیه السلام) عباراتی با این مضمون دارند:
.
آن چیزی که ما برایش بازخواست می شویم ارتباط ظاهری با حضرت نیست بلکه ارتباط معنوی است.
ارتباط معنوی بسیار بالاتر از ارتباط ظاهری است، ما مکلف به ارتباط ظاهری با حضرت نیستیم، تشرف به خدمت ایشان هدف نیست.
هر چند سعادت بزرگی است.
معرفت خدا و قرب خدا هم راهش همین مسئله معرفتی و ارتباط معنوی است. .
(برگرفته از سخنرانی حجت الاسلام عالی سایت موعود)
رابطه عاطفی، در کنار شناخت و معرفت امام است و این شناخت و معرفت از طریق اطاعت از ایشان به دست می آیدرابطه ما با امام باید رابطه علمی، عاطفی، عملی و رفتاری باشد.
یعنی باید با مغز و فکر امام را بشناسیم، با دل و عشق و عاطفه، مرید، مخلص، عاشق و مطیعش باشیم و در عمل هم گوش به حرف ایشان بدهیم.اگر بخواهیم با امام زمان(علیه السلام) رابطه داشته باشیم، باید بعد از شناخت، با ایشان رابطه عاطفی برقرار کنیم.
قرآن در آیه 86 سوره نساء می فرماید:
.
«اذَا حُیِّیتُم بِتَحِیَّةٍ فَحَیُّواْ بِأَحْسَنَ مِنهْا؛
.
اگر کسی به شما سلام کرد، شما جواب گرم تر بدهید.»
.
پس وقتی می گویید «السلام علیک یا صاحب الزمان» امام زمان سلام شما را می شنود و جواب گرم تری به شما می دهد.
(پرتویی از آیه های مهدوی، محسن قرائتی، به کوشش حسن ملائی، ص 82)برقراری رابطه عاطفی با حضرت مهدی(علیه السلام) می تواند از طریق همین سلام های روزانه به حضرت و صدقه دادن برای سلامتی ایشان و همچنین نجواهای صمیمانه باشد.
خواندن ادعیه و زیارات مرتبط با ایشان نیز از آن جمله است.
این نکته را هم در نظر بگیریم که رابطه عاطفی، در کنار شناخت و معرفت امام است و این شناخت و معرفت از طریق اطاعت میسر است
سایت شهوت در ساحت قلب؟!!!
حضرت آيت الله العظمي جوادي آملي خطر تسلط شهوت و غضب را بر نیروی های الهی درونی انسان خطری همیشگی برشمردند و متذکر شدند:
اين بيان نوراني حضرت امير(سلام الله عليه) است که فرمود: «کم من عقل اسير تحت هوي امير» هوا و هوس وقتي غالب شد اين عقلِ عدل محور را به بند ميکِشد آن وقت اين نفس به جاي اينکه امّاره بالعدل و امّاره بالحُسن باشد ميشود امّاره بالباطل و الکذب و الشرّ ، بنابراين ما هيچ عذري نزد خدا نداریم چرا که خداوند همه راه ها و امکانات هدایت را برای همه انسانها فراهم ساخته است
صدایی که می شنوید :زنگ خطر است....
آماده باش بشر !!!
دلیل اینکه می گویند خداوند را زیاد یاد کن این است که : دشمن هم دائماً دارد وسوسه ميکند مگر ابليس انسان راآرام ميگذارد؟! مگر ابليس شب و روز دارد؟! مگر ابليس خواب و بيداري دارد؟! در خواب هم مزاحم آدم است، گاهي انسان خوابهاي خوبي نصيبش ميشود همانجا ميبينيد حادثهاي پيش ميآيد که حواسش پرت ميشود چه کسي اين کار را کرده؟ او در خواب هم مزاحم آدم است. پس اصرار قرآن کريم بر اين است که دشمني داريد که هميشه درصدد وسوسه است وقتي دشمن شما هميشه درصدد وسوسه است شما هم هميشه آماده باشيد
آیت الله بهجت رحمه الله علیه
نگاه به حجاب
زن بی حجابی با طعنه گفت: بدبخت! زنش را گونیپیچ کرده. حجاب داشتن سخت است ! گفت: زن من جزء لوازم شخصی من است و ارزشمند،نه مثل وسیله نقلیه عمومی !!!
مرحوم فلسفی رو به زن گفت: چرا کسی روی اتوبوسهای کنار خیابان چادر نمیکشد؟
زن گفت: چون وسیله نقلیه عمومی هستند و ارزشی ندارند.باز پرسید:چرا همه روی خودروهای خودشان چادر میکشند؟
گفت:چون وسیله شخصی است و باارزش است.
مرحوم فلسفی بگذار من به تو حقیقت را بگویم :
اسلحه شیطان از منظر علامه جوادی آملی
از ابزارهای عملی شیطان بستن پای انسان برای فرار از دست اوست پای انسان عقل اوست شيطانِ در درون ما كه جنگ متوسط است تمام كوشش او اين است كه عقل عملي را فلج كند و دست و پاي آن را ببندد و اسير بگيرد
همانطوري ما كه چشم و گوش داريم و با چشم و گوش خطر را ميبينيم يا ميشنويم ولی با شنيدنِ خطر يا ديدن خطر نجات پيدا نميكنيم بلكه با دست و پا بايد خود را از خطر برهانيم لذا اگر كسي عقرب و مار را ديد ولي دست و پاي او فلج يا بسته بود اين حتماً مسموم ميشود و نبايد به او اعتراض كرد که مگر نديدي؟ چون چشم که فرار نميكند بلکه پا فرار ميكند كه آنهم بسته است.
نماز
بیانات آیة الله بهجت(ره) در باب نماز از سخنان ایشان جمع آوری شده و در این جا ارائه می گردد . امید که مورد استفاده قرار گیرد.
- نماز، بالاترین وقت ملاقات و استحضار و حضور در محضر خدا است… نماز برای خضوع و خشوع جعل(قرار داده) شده است با همه مراتب خضوع و خشوع.(۱)
- نماز، جامی است از اَلَذّ لذایذ [لذّت بخشترین لذتها] که چنین خمری خوشگوار در عالمِ وجود نیست!(۲)
- نماز، اعظم مظاهر عبودیّت است که در آن، توجه به حقّ میشود.(۳)
- تمام لذتها روحی است؛ و آنچه از لذات که در طیب [عطر] و یا از راه نساء به صورت حلال تکوینا ً مطلوب است، بیش از آن و به مراتب بالاتر، در نماز است.(۴)
- قُرب، مراتبی دارد و بالاترین آنها لقاء است. و هر مرتبه از مراتب قُرب را مقرّبی است که بالاترین آنها نماز است.(۵)
- نماز، عروج مؤمن است و عروج، مستلزم قرب و لقاء است… مؤمن بعد از لقای او، نه تنها به سراغ حبشیّه [زن زشت، کنایه از غیر خدا] نخواهد رفت، که خیال او را هم نخواهد کرد.(۶)
- ما عظمتی نداریم، همین اندازه عظمت داریم که میایستیم؛ بعد همین را در رکوع، نصفه میکنیم؛ و بعد به سجده و خاک برمیگردیم.(۷)
- شاید حکمت تکرار نماز – علاوه بر تثبیت – سیر باشد؛ به این نحو که هر نمازی از نماز قبلی بهتر، و نماز قبلی زمینهساز نماز بعدی باشد.(۸)
- قیام بنده در نماز، اظهار عبودیّت و سکون است، و این که هیچ حرکتی از خود ندارد؛ و سجود غایت خضوع است.(۹)
بهترین دوست هر کسی عقل اوست!!!
بهترین دوست هر کسی عقل اوست!!!
اين بيان نوراني رسول خدا(عليه و علي آله آلاف التحيّة و الثناء) است كه فرمود عقل را عقل ميگويند براي اينكه اين زانوبند است عقال ميكند. وجود مبارك امام رضا(سلام الله عليه) فرمود انسان يك دوست دارد اگر اين دو زانوبند را داشت معلوم ميشود دوستان خوبي دارد براي اينكه جلوي وهم و خيال را ميگيرد؛ او چرا به من احترام نكرده, چرا اسم مرا نبرده, چرا من جلو نيفتادم اين بازيها جز وهم و خيال چيز ديگر نيست و اگر انسان از اين حرفها و از اين اوهام و بازيها نجات پيدا كرد آنوقت معلوم ميشود حرف دوست خودش را گوش داده اين بيان نوراني امام رضا(عليه و علي آبائه و ابنائه آلاف التحيّة و الثناء) است كه فرمود: «صديق كلّ امريء عقله و عدوّه جهله» آنوقت اگر كسي عاقل بود با جامعه خوب رفتار ميكند ادب را رعايت ميكند حقوق مردم را اَدا ميكند با مردم خوب رفتار ميكند و اگر كسي ـ خداي ناكرده ـ دوست نداشت يعني عقل كه دوست او بود نداشت نه با خودش درست رفتار ميكند نه با خانوادهاش درست رفتار ميكند نه با جامعه درست رفتار ميكند.
همسر داری عرفا
همسر داری آیت الله بهجت
در هر صورت ناراحتی را با ناراحتی جواب نمی دادند و البته در اکثر مواقع پاسخی جز سکوت نداشتند ، گاهی هم که کار مثلا بالا می گرفت آقا در مرحله اول می گفتند :
«خب حالا غذایمان را بخوریم دیگر» و اگر این شیوه هم جواب نمی داد در مرحله شدیدتر تهدید می کردند و مثلا می فرمودند :« غذایم را به اتاق می برم و آن جا می خورم » .
امیرالمومنین و حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها تنها زوجی هستند که در کامل بودن و عاشق بودن ، کسی به آنها نخواهد رسید. ایشان، یگانه همسرانی هستند که از هر عیب و خطا به دور بودهاند.
دیگران چون معصوم نیستند از خطا و اشتباه هم در امان نخواهند بود. ما نیز از این مسأله بری نیستیم. اما کاستیها و ایرادات، نباید مشکلی در زندگی مشترک به وجود بیاورند. با مدارا کردن و انعطاف در برابر مشکلات، انسان میتواند بهترین لذت را از زندگی خود داشته باشد.
حضرت آیت الله العظمی بهجت به تمام همسران این گونه حکیمانه سفارش می کنند:« هماهنگی و موافقت بین زن و مرد در محیط خانواده از هر لحاظ و به صورت صد در صد برای غیر انبیاء و اولیا غیر ممکن است.
اگر بخواهیم محیط خانه،گرم و با صفا و صمیمی باشد،فقط باید صبر و استقامت و گذشت و چشم پوشی و رافت را پیشه خود کنیم تا محیط خانه گرم و نورانی باشد.اگر این ها نباشد اصطکاک و برخورد پیش خواهد آمد.و همه اختلافات خانوادگی از همین جا ناشی می شود.»
پیامبر صلی الله علیه و آله درباره اهمیت بالای مدارای با مردم این گونه می فرماید: امرنی ربی بمداراة الناس کما امرنی باداء الفرائض.پروردگارم ، همان گونه که مرا به انجام واجبات فرمان داده ، به مدارا کردن با مردم نیز فرمان داده است (میزان الحکمه/ج۴/ص۸/ح۵۷۱۱) .
هم چنین آن پیامبر مهر و دوستی که در مدارای با مردم شهره عالم است در این باره می فرماید: مداراة الناس نصف الایمان ، و الرفق بهم نصف العیش.مدارا کردن با مردم نصف ایمان است و نرمی و مهربانی کردن با آنان نصف زندگی است.(میزان الحکمه/ج۴/ص۸/ح ۵۷۱۲).
امیرالمومنین علی علیه السلام که هم چون پیامبر در مدارای با خلق خداوند شهره عالم بود در این راستا این گونه می فرماید: راس الحکمة مداراة الناس .مدارا کردن با مردم ، سرآمد حکمت است.(میزان الحکمه /ج۴/ص۸/ح۵۷۱۷).
زن و مرد باید مانند باغبان باشند. باغبان به گلهای خود عشق میورزد، با آنکه میداند که گلهایش خار هم دارند و چه بسا، دستانش به هنگام نوازش گلها، به خار زخمی شده باشد!زن و مرد باید به یاری هم عیوب و کاستیهای یکدیگر را برطرف نمایند.
انعطافپذیری، مدارا نمودن و کنار آمدن با کاستیهای همسر به این معنی نیست که آنها را بپذیریم، بلکه باید برای رفع آن عیوب و کاستیها به وی یاری رسانیم. البته بعضی شرایط را نمیتوان تغییر داد.
مثلاً نازیبایی صورت، نا متعادل بودن قد و قامت، اصل و نسب، بیماریهای لاعلاج و… که باید پیش از ازدواج با دقت به این موارد، چشمهای خود را بازکنیم! پس از ازدواج نیز به انتخاب خود احترام بگذاریم. عیب بستن به همسر، به معنای عیب خرد و انتخاب ماست!
در رویارویی با طوفانهای سهمگین، درختانی تاب ایستادگی دارند که انعطافپذیر باشند. درختانی که اهل انعطاف و سازگاری و نرمش و مدارا نباشند، درهم میشکنند.
ما هم اگر اهل مدارا و انعطاف نباشیم و نتوانیم خود را با شرایط خاص و ویژه همسر خود سازگار کنیم، به زودی دلشکسته میشویم و این مسأله باعث سرخوردگی و افسردگی در ما میشود.
باید پذیرفت که هیچ انسانی به طور مطلق کامل نیست و هر کسی دارای عیوبی است. ما و همسر ما نیز از این امر مستثنا نیستیم.
بنابراین به جای توهم و زندگی در رۆیا، عیوب یکدیگر را نادیده بنگاریم و در کنار هم کامل شویم که مدارا کردن، اساس دوستی است.
امیرامومنین آن امام همام نتیجه و سرانجام مدارای با مردم را این گونه بیان می فرمایند : دار الناس تستمع باخائهم.با مردم مدارا کن ، تا از دوستی آنان بهره مند شوی /(میزان الحکمه/ج۴۷/ص۱۱/ح۵۷۲۹)
عارف کامل و سالک الی الله حضرت آیت الله العظمی بهجت رحمة الله علیه در زندگی با همسرشان بسیار اهل مدارا بودند ، فرزند گرامی ایشان جناب حجة الاسلام و المسلمین حاج شیخ علی بهجت در این باره می فرماید :
ایشان (آیت الله بهجت) همواره مدارا را در مورد همسر خود در پیش می گرفتند ، در هر شرایطی صبر و تحمل ایشان بر هر چیز دیگری غلبه داشت ، حتی گاهی که مادر اظهار ناراحتی می کردند آقا اگر پاسخی هم داشتند نمی گفتند و در هر صورت ناراحتی را با ناراحتی جواب نمی دادند و البته در اکثر مواقع پاسخی جز سکوت نداشتند ، گاهی هم که کار مثلا بالا می گرفت آقا در مرحله اول می گفتند :
«خب حالا غذایمان را بخوریم دیگر» و اگر این شیوه هم جواب نمی داد در مرحله شدیدتر تهدید می کردند و مثلا می فرمودند :« غذایم را به اتاق می برم و آن جا می خورم » .
و نهایت امر این بود که در بالاترین حد ممکن غذا را در اتاق خود میل می کردند ،اگرچه همواره اصرار داشتند که با همسر خود بر سر سفره بنشینند.
فرزند آیت الله العظمی بهجت در ادامه درباره رفتار نیک و شایسته پدر بزرگوارشان با همسرشان این گونه می فرماید:
گاه که مثلا کدورتی کوچک پیش می آمد و آقا شب به اتاق خودشان می رفت وقتی صبح می شد و می آمد به مادر می گفتند :
خسته نباشید و از حال و احوال ایشان می پرسید! انگار نه انگار که اتفاقی افتاده گاهی فکر می کردم شاید ایشان فراموش می کردند که شب چه اتفاقی افتاده ولی وقتی از ۵۰ یا ۶۰ سال پیش سخن به میان می آمد کاملا جزء جزء آن را تعریف می کردند و این یعنی این که ایشان فراموشکار نیستند بلکه روح بلندشان اجازه نمی داد هیچ کدورتی را به دل بگیرند.
بسیار اتفاق می افتاد که مادر سخنانی به پدر می گفت که اشتباه بود ، ایشان آن قدر صبوری می کردند که ما ناراحت می شدیم ، یکبار به مادر گفتم شما مثلا در این مورد اشتباه کرده اید و دلایل آن را ذکر کردم وقتی خدمت آقا رسیدم ایشان فرمودند:
«که نباید می گفتید» یعنی حاضر نبودند کوچکترین اصطکاکی در روابط خانوادگی ایجاد شود ، گاه نیز برای ایشان وسائلی را می گرفتند و به عنوان هدیه می دادند ، به بچه ها هم سفارش می کردند که همواره با مادر باید مدارا کرد و نباید به هیچ وجه با تندی پاسخ شان را داد.
خدایا...
كس به غير تو نخواهم چه بخواهي چه نخواهي!!!!!
گفتی: فانی قریب
من که نزدیکم بقره/ ۱۸۶
گفتم: تو همیشه نزدیکی؛ من دورم… کاش می*شد بهت نزدیک شم
گفتی: و اذکر ربک فی نفسک تضرعا و خیفة و دون الجهر من القول بالغدو و الأصال
هر صبح و عصر، پروردگارت رو پیش خودت، با خوف و تضرع، و با صدای آهسته یاد کن .اعراف/۲۰۵
گفتم: این هم توفیق می*خواهد
گفتی: ألا تحبون ان یغفرالله لکم
دوست ندارید خدا ببخشدتون؟! نور/۲۲
گفتم: معلومه که دوست دارم منو ببخشی
گفتی: و استغفروا ربکم ثم توبوا الیه
پس از خدا بخواید ببخشدتون و بعد توبه کنید .هود/۹۰
گفتم: با این همه گناه… آخه چیکار می*تونم بکنم؟
گفتی: الم یعلموا ان الله هو یقبل التوبة عن عباده
مگه نمی*دونید خداست که توبه رو از بنده*هاش قبول می*کنه؟! توبه/۱۰۴
گفتم: دیگه روی توبه ندارم
گفتی: الله العزیز العلیم غافر الذنب و قابل التوب
ولی) خدا عزیزه و دانا، او آمرزنده*ی گناه هست و پذیرنده*ی توبه .غافر/۲-۳)
گفتم: با این همه گناه، برای کدوم گناهم توبه کنم؟
گفتی: ان الله یغفر الذنوب جمیعا
خدا همه*ی گناه*ها رو می*بخشه .زمر/۵۳
گفتم: یعنی بازم بیام؟ بازم منو می*بخشی؟
گفتی: و من یغفر الذنوب الا الله
به جز خدا کیه که گناهان رو ببخشه؟ آل عمران/۱۳۵
ناخواسته گفتم: الهی و ربی من لی غیرک
گفتی: الیس الله بکاف عبده
خدا برای بنده*اش کافی نیست؟ زمر/۳۶
گفتم: در برابر این همه مهربونیت چیکار می*تونم بکنم؟
گفتی:
یا ایها الذین آمنوا اذکروا الله ذکرا کثیرا و سبحوه بکرة و اصیلا هو الذی یصلی علیکم و ملائکته لیخرجکم من الظلمت الی النور و کان بالمؤمنین رحیما
.:: ای مؤمنین! خدا رو زیاد یاد کنید و صبح و شب تسبیحش کنید. او کسی هست که خودش و فرشته*هاش بر شما درود و رحمت می*فرستن تا شما رو از تاریکی*ها به سوی روشنایی بیرون بیارن. خدا نسبت به مؤمنین مهربونه احزاب/۴۱-۴۳
الهی!
من نه انم كه زفيض نگهت چشم بپوشم نه تو اني كه گدا را ننوازي به نگاهي !
در اگر باز نگردد نروم باز به جايي پشت ديوار نشينم چو گدا بر سر راهي!
كس به غير تو نخواهم چه بخواهي چه نخواهي!!!!!
خانه تکانی دل
span style="font-size: large;">حیف نیست که ” سال ” نو شود ، ولی “حال” ما عوض نشود ؟!
چه خوب است که با کنار گذاشتن تقویم کهنه ، رفتار ناپسند را هم کنار بگذاریم و خودمان هم “نو” شویم .
آلودگی تنها رد لباس و فرش و پنجره و لوازم زندگی نیست .
دل هم گاهی آلوده می شود ، خود زندگی هم گاهی احتیاچ به تمیز کردن دارد.
سال نو که می رسد معمولا خانه تکانی می کنیم .
بیایید دل راهم خانه تکانی کنیم گرد و غبار گناه و هوس و غفلت از خدا را از آن بزداییم . وثتی در بهار ، همه چیز نو می شود ، ما چرا “نو” نشویم ؟!
تذکر لسانی وظیفه همگانی
درجامعه اسلامی ، تکلیف عامه مردم امر به معروف نهی از منکر با لسان است … چیزی که جامعه را اصلاح می کند ، همین نهی از منکر زبانی است .
اگر مردم به آدم بدکار، خلافکار کسی اشاعه ی فحشا می کند و می خواهد قبح گناه را از جامعه ببرد، بگویند ده ، صد یا هزار نفر و بطور کلی افکار عمومی جامعه روی وجود و ذهن او سنگینی کند این برای او شکننده ترین چیزهاست.
من می گویم : مردم باید این روحیه را پیدا کنند مردم همانطور که نماز را واجت می دانند باید امر به معروف را واجب بدانند فریضه امر به معروف و نهی از منکر در مرحله زبانی، آن وظیفه عموم مسلمین است و اختصاص به گروه و سازمان خاص ندارد .
مقام معظم رهبری
شما به غیر از زبان هیچ تکلیف دیگری ندارید نهی از منکر برای مردم فقط زبانی است .
خواب راستين سرگذشت شاعرى به نام حاجب
خواب راستين سرگذشت شاعرى به نام حاجب وى از افرادى بود كه تصور مى كرد شفاعت پيامبران و امامان عليهم السلام در هر حالى و به هر كيفيتى شامل همه گنه كاران مى شود و باز چنين مى انديشيد كه، مسأله شفاعت، يك نوع پارتى بازى است و براى آن تشريح شده است كه افراد مجرم و گنه كار، در پرتو آن به هر جنايتى دست بزنند و هر چه بخواهند انجام دهند. از اين رو، در قصيده اى كه در وصف على) عليه السلام) سروده بود در آخرين بيت ـ كه تخلص شاعر نيز آمده ـ چنين گفته بود: حاجب اگر معامله حشر با على است *** من ضامنم تو هر چه بخواهى گناه كن شاعرياد شده پس از اتمام قصيده، همان شب در عالم رؤيا با صورت مثالى اميرمؤمنان رو به رو شد. امام (عليه السلام) ضمن پرسش از قصيده او، كه شنيده ام قصيده اى درباره من سروده اى، فرمود: آخرين بيت قصيده خود را براى من بخوان. وى همان بيت ياد شده را براى امام عليه السلام در عالم رؤيا قرائت كرد. امام عليه السلام پس از نكوهش او فرمود:شعر خود را چنين اصلاح كن: حاجب اگر معامله حشر با على است *** شـرم از رخ على كـن و كمتر گناه كن حاجب پس از بيدار شدن از انديشه بد خود پشمان شد و شعر خود را به همان صورت اصلاح كرد. ممكن است برخى گمان كنند اين خواب به سان خواب هاى آشفته است و هيچ نوع حجيتى ندارد و تنها خواب انبيا و اوليا، مانند يوسف صديق عليه السلام و نبى اكرم( صلى الله عليه وآله وسلم) است كه حجت است. بله، اين مطلب را ما نيز قبول داريم، امّا گاهى خواب انسان هاى عادى هم، مى تواند واقع نما و روشنگر حقايق باشد; مانند خوابى كه هم بندى هاى حضرت يوسف عليه السلام ديدند و براى او تعريف كردند و آن حضرت نيز حقيقت خواب را بيان داشت. هيچ بعيد نيست خواب اين مرد شاعر نيز از همين رؤياها راست و صادق باشد.
قضاوت
در نزدیکی ده ملا مکان مرتفعی بود که شبها باد می آمد و فوق العاده سرد میشد.دوستان ملا گفتند:
ملا اگر بتوانی یک شب تا صبح بدون آنکه از آتشی استفاده کنی در آن تپه بمانی ,ما یک سور به تو می دهیم و گرنه توباید یک مهمانی مفصل به همه ما بدهی.
ملا قبول کرد,شب در آنجا رفت وتا صبح به خود پیچید و سرما را تحمل کرد و صبح که آمد گفت:
من برنده… شدم و باید به من سور دهید.گفتند:
ملا از هیچ آتشی استفاده نکردی؟ملا گفت:
نه ,فقط در یکی از دهات اطراف یک پنجره روشن بود و معلوم بود شمعی در آنجا روشن است.دوستان گفتند:
همان آتش تورا گرم کرده و بنابراین شرط را باختی و باید مهمانی بدهی.
ملا قبول کردو گفت:
فلان روز ناهار به منزل ما بیایید.دوستان یکی یکی آمدند,اما نشانی از ناهار نبود گفتند ملا ,انگار نهاری در کار نیست.ملا گفت:
چرا ولی هنوز آماده نشده,دو سه ساعت دیگه هم گذشت باز ناهار حاضر نبود.ملا گفت:آب هنوز جوش نیامده که برنج را درونش بریزم. دوستان به آشبزخانه رفتند ببیننند چگونه آب به جوش نمی آید.دیدند ملا یک دیگ بزرگ به طاق آویزان کرده دو متر پایین تر یک شمع کوچک زیر دیگ نهاده.گفتند:
ملا این شمع کوچک نمی تواند از فاصله دو متری دیگ به این بزرگی را گرم کند .ملا گقت:
چطور از فاصله چند کیلومتری می توانست مرا روی تپه گرم کند؟شما بنشینید تا آب جوش بیاید و غذا آماده شود.
نکته:با همان متری که دیگران را اندازه گیری میکنید اندازه گیری می شوید
طوری زندگی کنی که زندگیت ارزش نجات دادن را داشته باشد
من مسافرم
s="MsoNormal” style="margin-bottom: .0001pt; text-align: justify; line-height: normal; direction: rtl; unicode-bidi: embed;">
جهانگردی به دهکده ای رفت تا زاهد معروفی را زیارت کند و دید که زاهد در اتاقی ساده زندگی می کند. اتاق پر از کتاب بود و غیر از آن فقط میز و نیمکتی دیده می شد .
جهانگرد پرسید: لوازم منزلتان کجاست؟…
زاهد گفت: مال تو کجاست؟
جهانگرد گفت:من اینجا مسافرم.
زاهد گفت: من هم.
طوری زندگی کنی که زندگیت ارزش نجات دادن را داشته باشد
روزی مردی جان خود را به خطر انداخت تا جان پسر بچه ای را که در دریا در حال غرق شدن بود نجات دهد. اوضاع آنقدر خطرناک بود که همه فکر می کردند هر دوی آنها غرق می شوند. و اگر غرق نشوند حتما در بین صخره ها تکه تکه خواهند شد. ولی آن مرد با تلاش فراوان پسر بچه را نجات داد.آن مرد خسته و زخمی پسرک را…
به نزدیک ترین صخره رساند. و خود هم از آن بالا رفت. بعد از مدتی که هر دو آرامتر شدند. پسر بچه رو به مرد کرد و گفت: «از اینکه به خاطر نجات من جان خودت را به خطر انداختی متشکرم» مرد در جواب گفت: احتیاجی به تشکر نیست. فقط سعی کن طوری زندگی کنی که زندگیت ارزش نجات دادن را داشته باشد!
طوری زندگی کنی که زندگیت ارزش نجات دادن را داشته باشد
به نزدیک ترین صخره رساند. و خود هم از آن بالا رفت. بعد از مدتی که هر دو آرامتر شدند. پسر بچه رو به مرد کرد و گفت: «از اینکه به خاطر نجات من جان خودت را به خطر انداختی متشکرم» مرد در جواب گفت: احتیاجی به تشکر نیست. فقط سعی کن طوری زندگی کنی که زندگیت ارزش نجات دادن را داشته باشد!
به نزدیک ترین صخره رساند. و خود هم از آن بالا رفت. بعد از مدتی که هر دو آرامتر شدند. پسر بچه رو به مرد کرد و گفت: «از اینکه به خاطر نجات من جان خودت را به خطر انداختی متشکرم» مرد در جواب گفت: احتیاجی به تشکر نیست. فقط سعی کن طوری زندگی کنی که زندگیت ارزش نجات دادن را داشته باشد!
داستانی شنیدنی
چرا با توجه به وجود فطرت در انسان، انسان ها باز هم گناه می کنند؟
پاسخ
آنچه که در باره این مسئله باید مورد توجه قرار گیرد؛ ساختار وجود انسان است. وجود انسان، معجونی است از فطرت الاهی و طبیعت حیوانی که هر کدام خواسته های ویژه خود را دارد. انسان بر اساس فطرت الاهی اش موجودی است خداشناس، خداجوی، دین طلب، عدالت خواه، ظلم ستیز و… ولی بر اساس طبیعت حیوانی اش موجودی است؛ شهوت پرست، خودخواه، و… . باید به یاد داشته باشیم که اصل وجود این دو جنبه، بدون اختیار، در هستی ما، قرار داده شده است. امّا نقش آن ها در مقام عمل چگونه است؟ این سؤال مهمی است که پاسخ به آن، روشنگر مشکل ناسازگاری فطرت و گناه است. اگر بگوییم انسان در مقابل فطرت از خود هیچ نقشی ندارد و باید بر اساس خداجویی که در سرشت او نهاده شده است، عمل نماید؛ در این صورت ارتکاب گناه از وی توجیه ناپذیر است و اگر بگوییم انسان در مقابل غرایز و طبیعت حیوانی خود، اختیاری ندارد؛ در آن صورت فطرت الاهی بی فایده و اساساً بی معنا و عبث است. ولی خوشبختانه، نه این است و نه آن. بلکه انسان در مقام عمل، کاملاً مختار است. نه تحت مجبور فطرت الاهی است و نه مجبور طبیعت حیوانی. خداوند می فرماید: «و هدیناه النجدین؛ ما راه حق و باطل و خیر و شر را به انسان نشان دادیم»(بلد، 10) حال این که کدام راه را انتخاب نماید، آزاد است. «از آن جا که انسان دارای دو جنبه آسمانی و حیوانی است که هر یک او را به سوی خواسته های خود می کشاند. در قرآن شریف دو دسته آیات وجود دارد: آیاتی که انسان را نکوهش می کنند که در واقع هشداری است به انسان تا خواسته های طبیعی خود را تعدیل کند و آیاتی که انسان را تکریم می کند».(جوادی آملی ،فطرت در قرآن ، ص 182) بنابراین فطرت الاهی هرگز تغییر پذیر نیست و بر اساس آفرینش اولی خود کاملاً شفاف می باشد. امّا پیروی از خواسته های نفسانی این چراغ پر فروغ را کم نور و ضعیف می کند و پیامبران الاهی برای زدودن گرد و غبار و بیدار کردن فطرت الاهی برانگیخته می شوند.(نهج البلاغه ، خطبه 1) امّا منشأ گناهان، آن جنبۀ حیوانی است که در وجود انسان نهفته شده است و در عین حال خداوند راه های اشباع درست آن را بیان فرموده است تا انسان آن را اصلاح نموده و از افراط و تفریط در آن خودداری نماید. گمان نشود که وجود غرایز و طبیعت حیوانی، انسان را اجباراً وادار به گناه می کند. بلکه انسان کاملاً اختیار دارد. همان گونه که در مقابل پیروی از فطرت یا مخالفت با آن اختیار داشت. پس فطرت الاهی تبدیل پذیر نیست؛ هر چند بر اثر گناهان تضعیف می شوند. |
استفتا پیرامون اعتکاف( رهبری )
الف: نیت
س. کارهای حرام در هنگام اعتکاف چیست؟
ج. محرمات اعتکاف همام چیزهایی است که در تحریرالوسیله امام خمینی آمده است.
س. ایا اعتکاف در غیر از مساجد چهارگانه جایز است؟ نیت آن چگونه است؟
ج. اعتکاف در غیر از مساجد چهارگانه به قصد رجای مطلوبیت (به امید که مطلوب خداوند واقع شود) مانعی ندارد.
الف) ایا اعلام عمومی اعتکاف در محافل با اخلاص منافات دارد؟
ـ اعلام اعتکاف اگر برای تشویق مردم باشد، مانعی ندارد.
اگر ازمعتکف سئوال شود که ایا جزو معتکفین است، بهتر است پنهان کند یا آشکار کند؟
ـ آشکار کردن مانعی ندارد، مگر این که برای ریا باشد.
ایا روز سوم اعتکاف نیتی غیر از نیت دو روز اول دارد؟ چه در اعتکاف واجب و چه در اعتکاف مستحبی؟
ـ روز سوم کامل کردن اعتکاف است و نیت خاصی ندارد.
معتکفی میخواهد سه روز اعتکاف کند و مدت 72 ساعت اعتکاف انجام دهد. اگر اعتکافش را از بعد از طلوع فجر مثلا از ظهر شروع کند و ظهر هم به پایان برساند به گونهای که مجموع آن 72 ساعت شود، ایا این اعتکاف صحیح است؟
ـ اعکاف باید از شروع روز اول تا پایان روز سوم باشد و تلفیق کردن بدینگونه که جزئی از روز اول را با جزئی از روز آخر یک روز کامل به حساب بیاورد، صحیح نیست. محل اشکال است.
هیأت برگزاری اعتکاف که متشکل از تعدادی از معتکفین است. وظیفهی خدمت به معتکفین و فراهم کردن نیازمندیهای آنها را بر عهده دارد. لذا باید نیازمندیهای معتکفین مثل افطاری و سحری را بخرد، ایا این مسئله به اعتکاف آنها ضرر نمیرساند؟
ـ خارج شدن از مسجد برای خرید چیزهای ضروری مثل غذا و غیره اگر در ضمن آن نیازمندیهای خود را نیز تهیه میکنند، اشکال ندارد.
چه زمانی اعتکاف مستحب مؤکد است؟ به عبارت دیگر در چه اوقاتی اعتکاف مستحب است؟
ـ اعتکاف وقت خاصی ندارد، هرچند که اعتکاف در ده روز آخر ماه مبارک رمضان فضیلت بیشتری دارد.
ایا اعتکاف بچهی ممیز صحیح است؟
ـ اعتکاف او نیز صحیح است.
حکم اعتکاف زنی که حیض یا استحاضه بر او عارض شده است، چیست؟ چه در روز اول یا دوم یا سوم؟ ایا قضا بر او واجب است؟
ـ با حائض شدن حتی اگر در ساعات آخر روز سوم باشد، اعتکاف باطل میشود ولی در صورت استحاضه شدن اگر به وظیفهی مستحاضه نسبت به روزهاش عمل کند، اعتکاف صحیح است.
حکم اعتکاف زنی که شک در حیض یا استحاضه دارد، چه در روز اول یا دوم یا سوم چیست؟ ایا قضا بر او واجب است؟
ـ اگر حالت قبلی او پاک بودن است، به شکش اعتنا نکند.
گاهی در جواب استفتائات ما را به عرف ارجاع میدهید. مراد از عرف چیست؟ چه کسی میتواند آن را تشخیص دهد؟ اگر در تشخیص آن اختلاف شود چه باید کرد؟
ـ مراد از عرف، نظر عرفی خود مکلف است.
اگر معتکف از روی عمد یا نادانی یا فراموشی و یا سهواً مرتکب بعضی از حرامهای اعتکاف شود، ایا اعتکافش باطل میشود؟ اگر نسبت به نوع حرام، حکم مختلف میشود، لطفاً توضیح دهید.
ـ برای شناخت تفصیلات این مطلب، به کتاب تحریرالوسیله اما مراجعه کنید.
ایا میتوان به علتی یا بدون علت در روز اول یا دوم اعتکاف را قطع کرد؟ اگر در قطع کردن اعتکاف تردید کنم، ایا نیت آن از بین میرود و در نتیجه اعتکاف باطل میشود؟ ایا لازم است که نیت مستمر باشد؟
ـ در اعتکاف مستحبی جایز است که در روز اول و دوم اعتکاف قطع شود و نیت اعتکاف باید تا پایان روز سوم ادامه پیدا کند.
اگر معتکف نیت چهار روز اعتکاف کند، ایا روز چهارم هم جزو اعتکاف است یا این که باید شش روز را تکمیل کند تا روز چهارم به حساب اید؟
روز چهارم داخل در اعتکاف نیست ولی اگر پنج روز اعتکاف کند، واجب است روز ششم را کامل کند.
ایا عبادات بر معتکف واجب است یا صرف ماندن در مسجد کافی است؟
ـ عبادات مستحب، فینفسه بر معتکف واجب نیست.
ایا اعتکاف در ماه رجب مستحب است و چه زمانی از آن؟
ـ دلیل خاص بر استحباب اعتکاف در خصوص ماه رجب نیافتیم.
اگر اعتکاف در همسر اثر منفی بگذارد، با توجه به استحباب اعتکاف کدام لازمتر است؟ رسیدگی به همسر یا اعتکاف؟
ـ تا هنگامی که اعتکاف شوهر مستلزم ترک نفقهی واجب زن نشود، اشکال ندارد.
ب: خارج شدن از مسجد
حکم رفتن به حیاط بیرونی که ملحق به مسجد است چیست؟
ـ رفتن به جاهایی که در حکم مسجد است، اشکال ندارد اما رفتن به خارج است مسجد جایز نیست مگر مواردی که خروج از مسجد به خاطر آنها جایز باشد.
رفتن به سرویسهای بهداشتی متعلق به مسجد که در خارج از مسجد است، در موارد زیر چه حکمی دارد؟
الف) برای حمام کردن ب) برای غسل مستحب ج) برای این که با وضو باشد د) وضو گرفتن برای خواندن قرآن یا نماز مستحبی
ـ خارج شدن از مسجد به دلایل مذکور اشکال ندارد ولی باید به قدر حاجت اکتفا کند و طول ندهد.
خارج شدن از مسجد برای شستن دندانها و دستها؟
ـ ملحق به خارج شدن از مسجد برای تجدید طهارت است.
ایا برای رفتن به تشییع جنازه در هنگام اعتکاف، وقت مشخصی است؟ اگر معتکف یکی از دوستانش را دید، ایا میتواند چند دقیقه را با او سپری کند؟ خکم رفتن زیر سایه در این هنگام (چه در ماشین و یا غیر آن) چیست؟
ـ وقت مشخصی ندارد و رفتن به تشییع جنازه اگر آنقدر طولانی نشود که باعث محو صورت اعتکاف شود، اشکال ندارد و در صورت امکان واجب است که زیر سایه ننشیند و احتیاط مستحب این است که زیر سایه حرکت نکند.
ایا پشت بام مسجد تابع مسجد است یا بستگی به وقف کننده دارد؟
ـ پشت بام مسجد به حکم مسجد است مگر این که احراز شود که هنگام وقف مسجد، پشت بام آن از وقف خارج شده است.
اگر مکانهایی برای وضو و شستن دستها و دندانها در خارج از مسجد فراهم شده باشد، ایا واجب است مکان خاصی در داخل مسجد تهیه شود تا معتکف از مسجد خارج نشود؟
ـ صرف نیاز به خروج از مسجد برای طهارت و نظافت برای جواز خروج کافی است و تهیه مکانی در داخل مسجد واجب نیست.
استفاده از بوی خوش
استفاده از صابون و خمیردندان عطری چه حکمی دارد؟ ایا استفاده از بوی خوش بر آن صدق میکند؟ ایا همان حکم احرام حج و عمره را دارد؟ اگر در لباسها و بدن معتکف عطر باشد، بدون آن که معتکف آن را استشمام کند ایا جائز است؟ اگر آن را استشمام کند ولی لباس دیگری نداشته باشد حکم چیست؟ خوردن غذاهایی که بوی خوش دارد چه بوی طبیعی یا مصنوعی، چه حکمی دارد؟
ـ قبلاً گذشت که برای شناخت محرمات اعنکاف به تحریرالوسیله امام خمینی مراجعه شود.
معاملات
ایا معتکف میتواند خودش اقدام به خرید کند، چه ضروری و چه غیر ضروری؟
ـ اگر برای خرید نیازمندیهای اعتکاف باشد فی نفسه مانعی ندارد ولی در صورتی که باعث خارج شدن از مسجد میشود مشروط به این است که در حال اعتکاف به آن نیاز داشته باشد و جایز نیست معتکف خودش اقدام به خرید و فروش کند مگر در مواردی که در حال اعتکاف به آنها نیاز دارد.
ایا جایز است که معتکف کسی را برای خرید چه ضروری و چه غیر ضروری وکیل کند؟
ـ اگر برای خرید نیازمندیهای هنگام اعتکاف باشد، اشکال ندارد، اما در غیر آن موارد، اگر وکیل کردن در هنگام اعتکاف باشد اشکال دارد.
ایا اجاره و دیگر معاملات غیر از خرید و فروش در هنگام اعتکاف جایز است؟
ـ بنا بر احتیاط واجب مانند خرید و فروش در هنگام اعتکاف سایر معاملات نیز جایز نیست.
ایا جایز است دانشجویان معتکف درسهای دانشگاهی خود را مرور کنند؟
ـ اشکال ندارد.
ایا اجرای دیگر عقود و ایقاعات در هنگام اعتکاف جایز است؟
ـ مانعی ندارد.
اگر معتکف بعد از اعتکاف نیاز به کالایی داشته باشد ایا جایز است که در هنگام اعتکاف آن را تقاضا کند و گرفتن کالا بعد از اعتکاف باشد؟
ـ اگر باعث خارج شدن از مسجد نشود، صرف قرار گذاشتن بدون عقد خرید، اشکال ندارد.
مورد ضروری که خرید و فروش در آنها برای معتکف جایزاست، چیست؟
ـ مواردی که در هنگام اعتکاف برای خودش یا هزینههای خودش و نفقهی خانوادهاش به آن نیاز دارد.
عنوان مسجد جامع
ایا اعتکاف در مسجدی غیر از مسجد جامع باطل است و ایا ممکن است هر محلهای مسجد جامعی غیر از مسجد جامع شهر یا روستا داشته باشد؟ مسجد جامع به چه مسجدی گفته میشود؟ ایا ممکن است که در شهر چند مسجد جامع باشد؟
ـ قبلاً گذشت که اعتکاف در هر مسجدی حتی غیر از مسجدهای چهارگانه تا هنگامی که بر آن مکان اسم مسجد صدق کند، جایز است، مشروط بر این که به قصد رجا باشد یعنی به امید این که مطلوب خداوند واقع شود و مختص به مسجد جامع نیست و ممکن است که یک شهر یا روستا چند مسجد جامع داشته باشد.
سئوالهای عمومی
اگر معتکف مثلاً یک ساعت از ابتدای روز، بعد از طلوع فجر، تاخیر کند، ایا این روز به عنوان روز اول اعتکاف حساب میشود، چه تاخیر عمدی باشد یا اضطراری؟
ـ گذشت که در اعتکاف باید از ابتدای روز اول شروع کند لذا روزی که ناقص مانده جزو اعتکاف محسوب نمیشود، هرچند که تاخیر از روی اضطرار باشد.
ایا عدالت امام جماعت مسجد جامع در صحت اعتکاف شرط است؟ چرا؟
ـ عدالت امام جماعت مسجد در صحت اعتکاف شرط نیست.
اگر قضای اعتکاف به علت بطلان واجب باشد و ده روز پایانی ماه رمضان تمام شود ایا جایز است که برای درک فضیلت، قضای اعتکاف را در ماه رمضان اینده به جای آورد یا این که باید فوراً قضا کند؟
ـ قضا در هر ماهی که خواست اشکال ندارد مگر این که نذر کرده باشد که در ماه خاصی اعتکاف کند.
اگر خارج شدن از مسجد برای معتکف جایز باشد، برای مثال تشییع جنازه، حکم زیر سایه رفتن او چیست؟
ـ حکم آن قبلاً گذشت، به جواب سئوال 3 خارج شدن از مسجد رجوع شود.
اگر معتکف مبتلا به مرضی شود که مجبور به افطار روزه است چه باید بکند وحکم اعتکاف او چیست؟
ـ اعتکاف بدون روزه صحیح نیست لذا با افطار روزه اعتکاف باطل میشود.
اگر کسی بخواهد در خارج از شهر خود اعتکاف کند، برای مثال در مکه مکرمه و از ساکنین مکه نباشد و قصد ده روز هم نکند، ایا نذر کافی است و صیغهی آن چیست؟ اگر نذر، صحیح است، ایا میتواند در خلال ماه رمضان نذر کند؟
ـ نذر روزه در سفر مانعی ندارد و با این نذر، روزه و اعتکافش صحیح است ولی احتیاط آن است که نذر، قبل از شروع مسافرت باشد و صیغهی آن عبارت است از «لله علی ان اصوم فی سفری الی کذا».
ایا گفتوگو در مورد چیزهای مباح، هنگام اعتکاف جایز است؟
ـ اشکال ندارد.
استفتاپیرامون احکام اعتکاف ( آیه الله مکارم شرازی )
محرمات اعتکاف [مبطلات اعتكاف] |
كدام يك از محرّمات اعتكاف، باعث بطلان اعتكاف مى شود؟ و در چه مواردى كفّاره واجب مى شود؟ |
پنج چيز بر معتكف حرام است: 1ـ تمتّع از همسر، خواه جماع باشد، يا لمس و بوسيدن، بنابر احتياط. 2ـ استمناء بنابر احتياط; هر چند از طريق حلال باشد، مانند ملاعبه با همسر. 3ـ بوييدن عطريّات و بوهاى خوش; هر چند به قصد لذّت نباشد. 4ـ خريد و فروش، بلكه مطلق تجارت با نبودن ضرورت بنابر احتياط; ولى پرداختن به امور مباح دنيوى مانند خيّاطى و امثال آن اشكال ندارد. 5ـ جدال بر سر مسائل دينى يا دنيوى به قصد غلبه كردن برطرف مقابل و اظهار فضيلت، و در اين امور فرقى ميان شب و روز نيست و هر يك از امور فوق اعتكاف را باطل مى كند. |
نگاه شهوت آلود در حال اعتکاف [مبطلات اعتكاف] |
آيا نگاه شهوت انگيز موجب بطلان اعتكاف و وجوب كفّاره مى شود؟ |
موجب بطلان اعتكاف نمى شود. |
اعتکاف اشخاصی که روزه برایشان ضرر دارد [مبطلات اعتكاف] |
اگر روزه براى كسى ضرر داشته باشد، چه حكمى دارد؟ |
اعتكاف اشخاصى كه روزه براى آنها ضرر دارد باطل است. |
دیدار معتکف با اعضای خانواده [احكام اعتكاف] |
ملاقات و گفتگوى اعتكاف كننده با اعضاى خانواده اش (همسر، خواهر، مادر) در طول اعتكاف چه حكمى دارد؟ |
اشكالى ندارد. |
استحمام جهت انجام مستحبات اعتکاف [مبطلات اعتكاف] |
آيا رفتن به حمّام نزديك محلّه، جهت انجام مستحبّات اعتكاف، خروج از اعتكاف محسوب، و موجب ابطال آن مى شود؟ رفتن به منزل نزديك مسجد جهت حمّام استحبابى چطور؟ |
هر دو اشكال دارد. |
عدم جواز شرکت معتکفین در کلاس درس [مبطلات اعتكاف] |
آیا در ايام اعتكاف در مسجد دانشگاه رفتن به كلاس و شركت در درس ها جايز است؟ 2. گفتگو با تلفن همراه در مسجد در موارد غير ضروري و مكرر چه صورت دارد؟ (در ايام اعتكاف( |
جايز نيست. 2- در صورتي كه ضرري به اعمال اعتكاف نزند مانعي ندارد ولي بهتر ترك آن در غير موارد ضرورت است. |
حکم معامله در حال اعتکاف [كارهايى كه بر معتكف حرام است] |
اگر در حال اعتکاف معامله ای انجام دهد آیا معامله نیز باطل می شود؟ |
معامله باطل نیست. |
|
گرفتن طلب در حال اعتکاف [احكام اعتكاف] |
معتكف از كسى طلبكار است، آيا مى تواند طلب خويش را بازستاند؟ |
مانعى ندارد. |
اعتکاف کودک نابالغ [شرايط اعتكاف] |
حكم اعتكاف كودك نابالغ، خصوصاً بعد از ورود به روز سوّم اعتكاف، چيست؟ |
در صورتى كه مميّز باشد، و شرايط اعتكاف را انجام دهد، اشكالى ندارد. |
اعتکاف کودک نابالغ [شرايط اعتكاف] |
حكم اعتكاف كودك نابالغ، خصوصاً بعد از ورود به روز سوّم اعتكاف، چيست؟ |
در صورتى كه مميّز باشد، و شرايط اعتكاف را انجام دهد، اشكالى ندارد. |
اهمیت اعتکاف [اعتكاف] |
اهميّت اعتكاف را براى همه مخصوصاً نسل جوان، بيان فرماييد: |
در دنياى پر غوغاى مادّى، كه جاذبه ها به سوى مادّيّت است، بر قلب و روح انسان زنگار مى نشيند. زنگارى از غفلت و دورى از خدا، كه اگر با نيايش و عبادت برطرف نگردد، ممكن است روحانيّت و معنويّت را از وجود انسان برچيند. و اين كه در روايات اسلامى نماز تشبيه به نهر آب پاكيزه اى شده كه انسان در هر شبانه روز پنج بار خود را در آن شستشو مى دهد، اشاره به همين نكته است. در ميان عبادات «اعتكاف» ويژگى خاصّى دارد، و از جهاتى شبيه به مراسم حج و احرام است، كه انسان را به جهانى مملوّ از روحانيّت و معنويّت سوق مى دهد. در محيط يك مسجد جامع سه روز ماندن، روزه گرفتن، و به عبادت پرداختن، و در خودسازى كوشيدن، و به غير خدا نينديشيدن، تحوّل عظيمى در روح انسان پديد مى آورد، كه صفا و نورانيّت آن بى نظير است. به حمد اللّه در سالهاى اخير اعتكاف از سوى قشر جوان، و مخصوصاً دانشجويان عزيز، مورد استقبال واقع شده، و لذّت و آثار اين عبادت روحانى را دريافته اند، و ما اين استقبال عظيم را به آنها تبريك مى گوييم. اميدواريم جوانان عزيز ما، مخصوصاً دانشجويان در اين امر، كه وسيله موثّرى براى قرب پروردگار است، نيز نسبت به ديگران پيشگام باشند، و از نتايج معنوى آن كاملا بهره مند شوند. |
خروج از مسجد برای تهیه غذا در اعتکاف [احكام اعتكاف] |
كسانى كه مشكل خاصّى از نظر تغذيه دارند، آيا مى توانند جهت آوردن غذا از محلّ اعتكاف خارج شوند، و مجدّداً باز گردند؟ |
در صورت ضرورت مانعى ندارد. |
جاری کردن صیغه عقد در حال اعتکاف [احكام اعتكاف] |
آيا در حال اعتكاف مى توان صيغه عقد خواند؟ |
اشكالى ندارد. |
پشیمانی شوهر از ادامه اعتکاف همسر [شرايط اعتكاف] |
اگر مردى به همسرش اجازه اعتكاف بدهد، ولى در روز سوّم پيشيمان شود، تكليف زن چيست؟ اگر كفّاره واجب شود بر عهده كيست؟ |
زن اعتكاف را تا آخر ادامه مى دهد. |
مسجد جامع [مسجد] |
منظور از مسجد جامع كه مي شود در آن اعتكاف كرد چيست؟ آيا حتماً بايد داراي اين نام باشد؟ و يا مسجدي كه همهي اقشار در آن حضور مييابند هر چند به نام ديگري مانند مسجد النبي باشد نيز مسجد جامع است؟ |
اسم مسجد جامع شرط نيست منظور مسجدي است كه از تمام نقاط شهر در آن حضور مي يابند به خلاف مسجد محله و بازار كه مخصوص عده خاصي است. |
اعتکاف در غیر مسجد [مكان اعتكاف] |
با توجه به استقبال زیاد مشتاقین به اعتکاف و عدم ظرفیت مساجد جامع برای انجام این امر نظر حضرت عالی در مورد اعتکاف در سایر مساجد چیست؟ |
در تمام مساجد معروف شهر که مرتباً در آن اقامه جماعت می شود اعتکاف جایز است. |
اعتکاف در غیر مسجد [مكان اعتكاف] |
با توجه به استقبال زیاد مشتاقین به اعتکاف و عدم ظرفیت مساجد جامع برای انجام این امر نظر حضرت عالی در مورد اعتکاف در سایر مساجد چیست؟ |
در تمام مساجد معروف شهر که مرتباً در آن اقامه جماعت می شود اعتکاف جایز است. |
روزه مستحبی برای کسی که احتمالاً روزه قضا دارد [احكام روزه قضا] |
آيا شخصى كه احتمال مى دهد روزه قضا دارد مى تواند روزه مستحبى بگيرد و اگر براى روزه مستحبى مانند اعتكاف نذر كند چطور؟ |
اشكالى ندارد. |
سخن دل پیرامون(اعتکاف)
اعتکاف همنشيني با قدسيان و فرشته خويان است.
اعتکاف سنت اسلام است، سنت اسلام ناب محمدي.
معتکف روزه اش، نمازش، حضورش در مسجد و ديگر اعمالش مايه تقرب است.
اعتکاف عهد مودّت و ميثاق مجدد با پروردگار است.
اعتکاف تمرين انقطاع از غير اِلهي هَب لِي کَمالَ الاِنقِطاعَ اِلَيکَ
اعتکاف فرصتی برای پیرایش دل از زنگار گناه است.
اعتكاف ، همراه با مراعات آداب و شرايط آن، در حقيقت ورود به عرصه ي « جهاد اكبر » و مبارزه با نفس است.
متن اعتکاف را سکوت و صوم و بيداري و خلوت و ذکر و راز و نياز مداوم، تشکيل مي دهد.
اعتکاف در حقيقت، در خانه ولايت وقوف پيدا کردن و در خانه دل و نهانخانه با حق، سخن گفتن و از غير، لب فرو بستن و به خدا پيوستن است.
اعتکاف، پشت پا زدن به تعلقات نفس است. معتکف مي کوشد تا از فرش زمين نفس، به عرش آسمان دل، پرواز کند و در آشيانه دوست، منزل گزيند.
اعتکاف، عاشقان را به طواف حرم امن الهي يعني دل مي برد “القلب حرم الله” و نفس را با اسم “حافظ حق” نگهبان دل قرار مي دهد “وَ لا تُسکِنْ حَرَمَ الله غَيرَ الله”
اعتکاف انسان در پيشگاه حق را زمان خاص و وقت خاص نيست؛ زيرا که عارف را حضور دائم يابد که حضور دايمش، اعتکاف اوست و انقطاع الي الله به طور مداوم، زبان حال و قال اوست؛ اين اعتکاف چند روز در مسجد جامع هر شهري، ظل و آيت و علامتي از براي آن اعتکاف حقيقي انسان است؛ تا کدامين صاحبدلي بدين بارگاه قدس الهي بار يابد.
معتکفان دائمي را که زبان “هو، هو” دارند، از آن عالم، خبري است و آن را که خبر شد، خبري باز نيامد. چه اينکه حقايق ملکوتي خوش نشين اند و تا قلب را آرام و دل را خالي از غير نبينند فرو نمي آيند و از عالم بالا تنزل نمي کنند.
معتکف شدن در مسجدي براي چند روزي براي همگان ميسر است؛ ولي معتکف در خانه حق شدن و دل را به صاحبدل دادن و استقامت در طي مسير داشتن کاري است بس دشوار. راه دشوار است و تن از کار ترسان است ياران دل خريدار است کاين ره، راه جانان است، ياران
اعتکاف به دفتر دل رسيدن و طلسم را گشودن و از اسرار غيب آگاه شدن و به قيام قيامت جان رسيدن است. اعتکاف به حساب خود رسيدن است قبل از آنکه به حسابش برسند “حاسَبُوا قَبلَ اَن تُحاسَبُوا".
اعتکاف صاحبدل، رحلِ اقامت افکندن و وصف دل را تا قيامت جان شنيدن است و در دل شب نيز از نواي سينه و ناي گلو، هاي و هوي برآوردن است.
اعتکاف، روزه گرفتن، سکوت کردن و از غير و نامحرم دور شدن و از معاشرت پرهيز کردن و از حرف و کلام غير، تبري جستن و با همنوعان خويش که همدل اند، انس داشتن و از لذايذ مادي، دوري گزيدن و از زندان نفس آزاد شدن و با غسل و نيت، جان را تطهير کردن و با عمل ام داوود، دستور العمل از کاملان گرفتن است. خود را يافتن و دل بدان کامل واصل سپردن و در نهايت، قرآني شدن است؛ که “لا يمَسُّهُ اِلّا المُطَهّرونَ؛ جز پاکان نبايد آن را مس کنند.”
براي نيل به هدف بزرگ تزکيه و تهذيب نفس و سر و سلوک، آدمي را اعتکاف بايد؛ اعتکاف در محيطي خلوت و ملکوتي، به دور از هياهوي زندگي؛ اعتکاف در حقيقت راز و نياز با خالق و فارغ از خويشتن شدن و توجهي خاص به مبدأ آفرينش و مرکز قدرت و عزت و سعادت يافتن
ماه رجب ارزشمند است، ماه سلوک و زدودن زنگارهاي شيطاني از آيينه دل است؛ ماه ولايت و برافروختن چراغ معرفت در شبستان وجود است؛ ماه رجب گاهِ اعتکاف است.
داستانهای خواندنی زیبا و عبرت انگیز حتما بخوانید :
فداکاری مادر کلاغ ها:
زمستانی سرد بود و کلاغ غذایی نداشت تا جوجههایش را سیر کند؛ گوشت بدنش را میکند و میداد به جوجهها تا بخورند.
زمستان تمام شد و کلاغ مرد! اما جوجهها نجات پیدا کردند و گفتند:
«آخی خوب شد راحت شدیم از غذای تکراری…
دو برادر مهربان:
دو برادر با هم در مزرعه خانوادگی کار می کردند که یکی از آنها ازدواج کرده بود و خانواده بزرگی داشت و دیگری مجرد بود .
شب که می شد دو برادر همه چیز از جمله محصول و سود را با هم نصف می کردند . یک روز برادر مجرد با خودش فکر کرد و گفت:
درست نیست که ما همه چیز را نصف کنیم . من مجرد هستم و خرجی ندارم ولی او خانواده بزرگی را اداره می کند.
بنابراین شب که شد یک کیسه پر از گندم را برداشت و مخفیانه به انبار برادر برد و روی محصول او ریخت.
در همین حال برادری که ازدواج کرده بود با خودش فکر کرد و گفت : درست نیست که ما همه چیز را نصف کنیم. من سر و سامان گرفته ام ولی او هنوز ازدواج نکرده و باید آینده اش تأمین شود.
بنابراین شب که شد یک کیسه پر از گندم را برداشت و مخفیانه به انبار برادر برد و روی محصول او ریخت.
سال ها گذشت و هر دو برادر متحیر بودند که چرا ذخیره گندمشان همیشه با یکدیگرمساوی است. تا آن که در یک شب تاریک دو برادر در راه انبارها به یکدیگر برخوردند. آن ها مدتی به هم خیره شدند و سپس بی آن که سخنی بر لب بیاورند کیسه هایشان را زمین گذاشتند و یکدیگر را در آغوش گرفتند.
دعا کن گندمت آرد شود:
زاهدی کیسه ای گندم نزد آسیابان برد. آسیابان گندم او را در کنار سایر کیسه ها گذاشت تا به نوبت آرد کند.
زاهد گفت: «اگر گندم مرا زودتر آرد نکنی دعا می کنم خرت سنگ بشود».
آسیابان گفت: «تو که چنین مستجاب الدعوه هستی دعا کن گندمت آرد بشود.»
انسان خسیس با خوک چه تشابهی دارد:
مرد ثروتمندی به کشیشی می گوید:
نمی دانم چرا مردم مرا خسیس می پندارند.
کشیش گفت:
بگذار حکایت کوتاهی از یک گاو و یک خوک برایت نقل کنم.
خوک روزی به گاو گفت: مردم از طبیعت آرام و چشمان حزن انگیز تو به نیکی سخن می گویند و تصور می کنند تو خیلی بخشنده هستی. زیرا هر روز برایشان شیر و سرشیر می دهی.
اما در مورد من چی؟…
من همه چیز خودم را به آنها می دهم از گوشت ران گرفته تا سینه ام را. حتی از موی بدن من برس کفش و ماهوت پاک کن درست می کنند. با وجود این کسی از من خوشش نمی آید. علتش چیست؟
می دانی جواب گاو چه بود؟
جوابش این بود:
شاید علتش این باشد که “هر چه من می دهم در زمان حیاتم می دهم”
تعریف جدیدی از عقل:
حکیمی در گذرگاه خود مردی را دید که در کنار جوی آب روی زمین دراز کشیده و سر را در جوی خوابانده و مشغول نوشیدن آب است.
حکیم گفت: «ای برادر، با این ترتیب آب خوردن عقل کم می شود.»
آن مرد پرسید: «عقل چیست؟»
حکیم که چنین دید گفت: «عقل یعنی ادامه بده تا سیراب شوی.»
مادر و تولد پسر:
ساعت ۳ شب بود که صدای تلفن پسری را از خواب بیدار کرد.
پشت خط مادرش بود .پسر با عصبانیت گفت: چرا این وقت شب مرا از خواب بیدار کردی؟
مادر گفت : ۲۵ سال قبل در همین موقع شب تو مرا از خواب بیدار کردی
فقط خواستم بگویم تولدت مبارک.
پسر از اینکه دل مادرش را شکسته بود تا صبح خوابش نبرد.
صبح سراغ مادرش رفت . وقتی داخل خانه شد مادرش را پشت میز تلفن با شمع نیمه سوخته یافت… ولی مادر دیگر در این دنیا نبود…
آیا حوزة امروز میتواند شخصیتهایی مثل آیتالله بهجت پرورش دهد؟پاسخ از علی بهجت
آیا حوزة امروز میتواند شخصیتهایی مثل آیتالله بهجت پرورش دهد؟پاسخ از علی بهجت
اولاً هیچ حوزهای چنین افرادی را تربیت نکرده است. در حوزه ممکن است کسانی باشند، ولی حوزه کسی را تربیت نکرده است. هر کسی در طول تاریخ آمده و ممتاز شده، جز به همت خودش نبوده است. هیچکسی نبوده که خودش خود به خود حوزه بیاید، این کلاس دبیرستان نیست که از آن طرف فارغ التحصیل شود؛ یعنی اینجا سی تا محصل و دانشجو دارد، حالا دو نفر هم مشکل پیدا کنند، 28 نفر دیپلم بگیرند و همینطور که دیپلم میگیرند از این 28 تا 25 نفر هم عارف شوند! چنین چیزی نیست. ملا شدن چه آسان، آدم شدن یا محال است یا چه مشکل، حقیقت قضیه این است. ما در هیچکدام از کتب حوزه علمیه نداریم که چطور خدایی شویم. کدام کتابی در حوزه علمیه به ما نشان دادند و بعد هم امتحان کردند و دیدند آری ما از این کلاس گذشتیم و دیگر از مرحله خودبینی درآمدیم. در این مرحله صفات رذیله دیگر از ما خارج شد، این کجا هست؟ هیچ حوزهای این کار را نمیکند.
آيا دعايی وجود دارد كه انسان با خواندن آن زيبا و جذاب شود؟
آيا دعايی وجود دارد كه انسان با خواندن آن زيبا و جذاب شود؟
بر حسب بعضی نقل ها ،خواندن این دعا [اللهم حسّن خلقی و خلقی] که از پیامبر اسلام (ص) نقل شده مفید است.
بر اساس آنچه در روایتی امده است زیاد خواندن سوره نجم موجب می شود فرد نزد مردم محبوب واقع شود.{ثواب الاعمال 116} .
از نطر قرآن ایمان و عمل صالح انسان را در نزد دیگران عزیز و محبوب می سازد : {اَلَّذِینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا اَلصَّالِحاتِ سَیَجْعَلُ لَهُمُ اَلرَّحْمنُ وُدًّا{كسانى كه ایمان آورده و اعمال صالح انجام دهند خداوند براى آنان محبتى در دلها قرار خواهد }، {(مریم، آیه 96)
از روایات به دست مىآید كه رعایت امورى چند موجب جلب محبت دیگران است از جمله: 1- دیندارى، 2- افتادگى و تواضع، 3- بخشندگى، 4- خوشخویى (چهره شاد و روى باز)، 5- مهربانى و اظهار دوستى به دیگران، 6- دل بركندن از آن چه مردم دارند (طماع نبودن)، 7- رعایت انصاف در معاشرت با دیگران، 8- كمك مالى به دیگران در سختى و خوشى (مانند قرضدادن)، 9- وفادارى. براى آگاهى بیشتر ر.ك: میزان الحكمه، ج 1، احادیث 3045 - 3060 .
و نیز امور ذیل در کسب عزت موثرند :
1- خارج شدن از ذلت معصیت خداوند به سود اطاعت او
2-داشتن تقوای الهی
3- یاس از مردم و ناامیدی از آنها
4- انصاف دادن در برخورد با مردم
5- گذشت از خطاکار و ظلم ظالم
6- عطا کردن به کسی که ما را محروم کرده است .
7- ایجاد پیوند با کسی که از انسان بریده است .
8-حفظ کردن زبان
9- داشتن توکل
10- داشتن تواضع
11- صبر بر مصیبت
12- شجاع بودن
13- جهاد در راه خدا
14- داشتن قناعت
15- فرو بردن خشم
ر. ک : میزان الحکمه ، باب العزه ، شماره 350
برای رفع گرفتاریها چه کنیم ؟پاسخ از آیه الله بهجت
چند سال است که در کارهایم دچار مشکل می شوم که راهها به رویم بسته می شود، از جمله در زمینه اشتغال و ازدواج، و هر چه از خدا طلب یاری می کنم، راه مساعدی گشوده نمیشود؟
ج: بسمه تعالی
زیاد از روی اعتقاد کامل بگویید: «أستغفر الله»، هیچ چیز شما را منصرف نکند غیر از ضروریات و واجبات تا کلیه ابتلائات رفع شود، بلکه بعد از رفع آنها هم بگویید، برای اینکه امثال آنها پیش نیاید؛ و اگر دیدید رفع نشد، بدانید یا ادامه نداده اید، یا آنکه با اعتقاد کامل نگفته اید. والله العالم.
آیه الله بهجت و گریه بر امام حسین علیه السلام
گريه بر امام حسين عليه السلام از نماز شب بالاتر است:
حجت الاسلام علي بهجت مدظله: امام حسين عليه السلام شخصيت بينظيري است که خداوند در عالم وجود فقط همين يکي را آفريده است.کار عظيم امام حسين عليه السلام در عالم، يگانه است. حالا ما براي چنين شخصيت عظيمي گريه ميکنيم. گاهي اين گريه مرتبهاي از ناراحتي است و گاهي مرتبهاي از محبت است و اشک از شدت شوق و علاقه است؛ انسان نميتواند تحمل کند و اشک ميريزد.
پدرم (آيت الله بهجت قدس سره)ميگفت: اين حرف چيست که ميگويند گريه يعني چه؟ خيلي از انبيا از خوف خدا بکا داشتهاند. آيا از شوق لقاء خدا بکا نداشتند؟ گريه از شوق رسيدن به معشوق حقيقي عالم داشتهاند. علاوه بر آن داريم که خود انبيا عليه السلام براي امام حسين عليه السلام گريه ميکردند. آنها وقتي عظمت کار امام حسين عليه السلام را درک کردند، اشکشان جاري شد و توسل پيدا کردند. اين مسأله، تک بودن و عظمت کار امام حسين عليه السلام را نشان ميدهد
گريه، اذن دخول و محرم شدن انسان است:
حجت الاسلام علي بهجت مدظله: پدرم (آيت الله بهجت قدس سره)ميگفت: گريه، رابطه انسان با آن طرف عالم است. گريه، واسطه و رابطه است. وقتي که ميخواهيد وارد حرمي شويد و پا به حريمي بگذاريد، طلب اجازه ميکنيد و اذن دخول ميگيريد. در روايت است که اگر براي اذن دخول زيارت امام حسين عليه السلام اشک از چشمت جاري شد، بدان اجازه داده شده است. پس اين اشک، رابطه انسان با ماوراء است. اين اشک يک نشانه و رمز است. پدرم تأکيد داشت خود گريه، يک اذن و اجازه است. مثل چراغي است که روشن ميشود و براي تو نشانه است. اگر اشکي آمد، علامت اين است که به تو اذن دادهاند. اين عين عبارت آقاست.
گريه بر سيدالشهدا عليه السلام ، بالاتر از نماز شب:
حجت الاسلام علي بهجت مدظله: پدرم (آيت الله بهجت قدس سره)ميگفت: گريه بر سيدالشهدا عليه السلام از همه مستحبات بالاتر است حتي از نماز شب! چون نماز شب حالتي جسمي دارد ولي گريه بر سيدالشهدا عليه السلام رقّت روحي است و عامل آن، آن را در درون انسان به وجود آورده است.
آيت الله بهجت، 50 سال هر هفته مراسم داشتند و خودشان جلوي در مينشستند:
حجت الاسلام علي بهجت مدظله: مسأله روضه اباعبدالله عليه السلام اينقدر براي آيتالله بهجت قدس سره مهم بود که حدود 50 سال هر هفته مجلس داشتند و ايشان حاضر نبود به اين سادگي اين کار را ترک کند. حتي در حال مريضي اصرار داشت که اين مجلس بايد برقرار شود و اصرار داشت که خودش بايد حضور داشته باشد. خيلي برايش مهم بود که از اول مجلس حضور داشته باشد. سالها اين مجلس روضه در منزل ايشان بود و پدرم درها را باز ميکرد و خودش دم در مينشست و براي هرکسي که وارد ميشد، احترام ميکرد. هيچ وقت اين گونه نبود که فقط براي شخصيت خاصي بلند شود و براي همه اين احترام را قائل ميشد.
استاد آيتالله بهجت پاي سماور مينشست و در روضه سيدالشهدا عليه السلام چاي ميداد:
حجت الاسلام علي بهجت مدظله: پدرم(آيت الله بهجت قدس سره) ميگفت: استاد بزرگ ما، مرحوم غروي کمپاني که از لحاظ علمي در سطح بالايي بود، در مجالس روضه ابا عبدا… عليه السلام پاي سماور مينشست و چاي ميداد. مطلب ديگري که پدرم در اين روضهها بر آن اصرار داشت اين بود که مجلس به مناسبت هر امامي که برگزار شده بود، بايد آخرش به امام حسين عليه السلام ختم ميشد. ايشان تأکيد ميکرد امام حسين عليه السلام منشأ همه اين هاست و اين قدر بزرگ است که همه اينها به او متوسل ميشدند. نه تنها امامان، بلکه قبلتر از آن پيامبران نيز به ايشان متوسل ميشدند.
خواندن زيارت عاشورا هر روز با صد لعن و صد سلام:
حجت الاسلام علي بهجت مدظله: مرحوم آيتالله بهجت هر روز زيارت عاشورا را با صد لعن و صد سلام ميخواند و بارها ميگفت: آقايي از خدا خواسته بود تا زيارت عاشورايش هيچ روزي ترک نشود حتي در روز مرگش. ايشان نميگفت که اين درخواست خود من است. در حاليکه ما ميديديم خودش هر روز اين کار را ميکرد. ايشان روز يکشنبه رحلت کرد.
روز قبلش که شنبه بود، ديدم ايشان مشغول خواندن زيارت عاشورا شده بود و هنگامي که براي رفتن به درس جلوي در ايستاده بود، صد لعن و صد سلام را با تسبيح ميشمرد. آن روز از همه روزها سرحالتر بود. ايشان هر روز که به درس ميرفت، شايد با تأخير ميرسيد. به هرحال سن ايشان بالا بود و کمي کارها با تأخير انجام ميشد. خودشان ميگفت کاري مانند لباس پوشيدن که در گذشته در عرض پنج دقيقه انجام ميدادم، شايد الآن بيست دقيقه از من وقت ميگيرد. ايشان هميشه تا آماده ميشدند، چند دقيقهاي از وقت گذشته بود که به دم در ميرسيدند. ولي آن روز آخر، نيم ساعت زودتر جلوي در نشسته بودند و صد لعن و صد سلام را با تسبيح ميگفتند که پس از آن عارضهاي به ايشان دست داد که گفت من امروز به درس نميروم.
مرحوم آيتالله بهجت تا لحظات آخر به خواندن زيارت عاشورا آن هم با صد لعن و صد سلام و حضور در مجلس سيدالشهدا عليه السلام التزام داشت. حتي در حالت مريضي ميگفت من را به مجلس ببريد که ميخواهم طلب شفا در مجلس امام حسين عليه السلام کنم.
پس از من، از ثلث ماندههايم، مجلس عزا و روضه سيدالشهدا عليه السلام را اقامه کنيد:
حجت الاسلام علي بهجت مدظله: سفارش پدرم (آيت الله بهجت قدس سره) هميشه اين بود که خدا ميداند اين توسلات براي انسان چه ميکند. اين توسل براي انسان يک ارتباط است. چطور وقتي يک لامپ را به الکتريسيته متصل ميکنيم، نور ميدهد. انسان اگر به اينها متوسل شود، اسباب وصل ميشود. اين توسل، ياد معشوقِ معشوق افتادن است. چون اين بزرگواران عاشق خداوند بودند و خدا نيز عاشق آنها بود. انسان وقتي به آنها متصل شود، انگار به خدا متصل شده است. اين توسلات انسان را خدايي ميکند. نظر ايشان اين بود که انسان هرچه ميتواند در اين زمينه کم نگذارد. لذا خود ايشان با آخرين توانش ميآمد. ايشان در وصيتنامه خود ذکر کردند که بعد از من از ثلث ماندههايم، مجلس عزا و روضه سيدالشهدا عليه السلام را اقامه کنيد.
ايشان ميگفت اگر من در عمرم 50 سال مراسم گرفتم، کم است و بعد از من شما باز هم برايم مراسم روضه اباعبدلله عليه السلام را بگيريد. ايشان روي اين مسائل خيلي توصيه و تأکيد داشت.
شرکت در مجالس روضه سيدالشهدا عليه السلام تعظيم شعائر است:
حجت الاسلام علي بهجت مدظله: يکي از کارهاي پدرم(آيت الله بهجت قدس سره) اين بود که در مراسم مختلفي که براي اباعبدلله عليه السلام گرفته ميشد، به اندازه توانشان شرکت ميکردند. از زمان قديم که من بچه بودم، ايشان به شرکت در اين مجالس التزام داشت. شرکت در مجالس اين بزرگواران را عظمت بخشيدن به ياد و نام آنها ميدانست. لذا ميگفت شرکت در اين مجالس تعظيم شعائر است. ما بايد به شعائر خود عظمت بخشيده و عزيز نگه داريم و برايمان مهم باشد و به آنها اعتنا کنيم و برايشان وقت بگذاريم و عمر عزيز خود را صرف آن کنيم.
خواندن زيارت عاشورا را بخصوص در تاسوعا و عاشورا با احوالات بيشتري انجام ميداد. به ما توصيه ميکرد در اين روزها(ايام محرم) اين زيارت را بخوانيد. مطلب ديگر اينکه خنده ايشان اصولا صدا نداشت و هميشه در حد يک لبخند بود. اما در اين روزها ايشان اصلا همان لبخند را هم نداشت و پيوسته گرفته بود و به ياد امام حسين عليه السلام در حزن بود و ميگفت: همين به ياد آنها بودن را فقط خدا ميداند چقدر اجر دارد.
ايشان اصرار داشت وقتي مجلس ميگيريد، برتريها و امتيازات اهل بيت عليه السلام را بگوييد. فضائل و مناقب اين حضرات را بگوييد و نسبت به اين قضيه ابراز احساسات کنيد. حتي اگر گريه و اشک شما نميآيد، حالت گريه به خود بگيريد و در حال حزن باشيد. تباکي کنيد.
هفته نامه پرتو سخن، شماره 655
خواب راستین
سرگذشت شاعرى به نام حاجب
وى از افرادى بود كه تصور مى كرد شفاعت پيامبران و امامان عليهم السلام در هر حالى و به هر كيفيتى شامل همه گنه كاران مى شود و باز چنين مى انديشيد كه، مسأله شفاعت، يك نوع پارتى بازى است و براى آن تشريح شده است كه افراد مجرم و گنه كار، در پرتو آن به هر جنايتى دست بزنند و هر چه بخواهند انجام دهند. از اين رو، در قصيده اى كه در وصف على) عليه السلام) سروده بود در آخرين بيت ـ كه تخلص شاعر نيز آمده ـ چنين گفته بود:
حاجب اگر معامله حشر با على است *** من ضامنم تو هر چه بخواهى گناه كن
شاعرياد شده پس از اتمام قصيده، همان شب در عالم رؤيا با صورت مثالى اميرمؤمنان رو به رو شد. امام (عليه السلام) ضمن پرسش از قصيده او، كه شنيده ام قصيده اى درباره من سروده اى، فرمود: آخرين بيت قصيده خود را براى من بخوان. وى همان بيت ياد شده را براى امام عليه السلام در عالم رؤيا قرائت كرد. امام عليه السلام پس از نكوهش او فرمود:شعر خود را چنين اصلاح كن:
حاجب اگر معامله حشر با على است *** شـرم از رخ على كـن و كمتر گناه كن
حاجب پس از بيدار شدن از انديشه بد خود پشمان شد و شعر خود را به همان صورت اصلاح كرد.
ممكن است برخى گمان كنند اين خواب به سان خواب هاى آشفته است و هيچ نوع حجيتى ندارد و تنها خواب انبيا و اوليا، مانند يوسف صديق عليه السلام و نبى اكرم( صلى الله عليه وآله وسلم) است كه حجت است. بله، اين مطلب را ما نيز قبول داريم، امّا گاهى خواب انسان هاى عادى هم، مى تواند واقع نما و روشنگر حقايق باشد; مانند خوابى كه هم بندى هاى حضرت يوسف عليه السلام ديدند و براى او تعريف كردند و آن حضرت نيز حقيقت خواب را بيان داشت. هيچ بعيد نيست خواب اين مرد شاعر نيز از همين رؤياها راست و صادق باشد.
سفارشی از آیه الله بهجت
چند سال پیش در پرواز مشهد اتفاقی فهمیدیم که آیت الله بهجت نیز همسفر ماست، خوشبختانه این توفیق حاصل شد که ما در صندلی پشتی ایشان قرار گرفتیم.
من همان جا فرصت را مغتنم شمردم و خصلت اصفهانی ام نیز گل کرد و به مرحوم آیت الله بهجت گفتم شما یک چیزی به ما یاد بدهید که در عین اینکه کم باشد، اما زیاد به درد ما بخورد و منفعت فراوانی داشته باشد و ایشان بر روی تکه کاغذی چیزی نوشته و آن را به آقازاده خویش دادند تا به ما بدهند، من هنوز هم آن کاغذ را با خود دارم.
ایشان نوشته بودند که :
«در هر حال زیاد صلوات بفرستید» .
خداوند علم را در گرسنگی قرار داده است !
علم در گرسنگی است :
حدیث قدسی:خداوند به حضرت موسی علیه السلام فرمودند: من شش چیز را در شش جا قرار دادم و مردم در جای دیگر طلب می کنند: ، من آسایش را در بهشت قرار دادم و مردم در دنیا می جویند ؛ علم را در گرسنگی گذارده ام ، در سیری می طلبند ، عزت را در بیداری شب نهاده ام در دربار پادشاهان جستجو می کنند رفعت را در فروتنی گذاشته ام در تکبر می خواهند مستجاب شدن دعا را در غذای حلال مقرر کرده ام در سروصدا می جویند و بی نیازی را در قناعت قرار داده ام در زیادی مال طلب می کنند که هیچگاه نخواهند یافت .
داستانی پیرامون شیخ انصاری
شیخ انصاری 4 سال در کاشان بودند .همدرسی ایشان می گوید : ایشان بیشتر علم خود را در این چهار سال بدست آوردند روزی همدرسی ایشان به شیخ عرض کردند مگر ما همش باهم درس نخواندیم اما تو به کجا رسیدی و من به کجا!
شیخ فرمودند یادت هست یک شب هردوی ما گرسنه بودیم و فقط مقداری نان خشک باقی مانده بود و تو به من گفتی نان را نخور تا برم و از جایی چیزی نسیه کنم بیام با نان بخوریم ؛ من گفتم نه نرو از کجا فردا زنده باشیم حالا نان را بخور فردا خواهد رسید اگر فردا نرسد ، پس فردا خواهد رسید یا اصلا او نخواسته که روزی ما مجلل باشد اما تو گوش ندادی و رفتی و پنیر نسیه کردی و آمدی و هر چه به من اصرار کردی که من بخورم من گفتم نه من نمی خورم.! (تو خود مفصل بخوان از این مجمل)
چکنم سحر بلند شوم
علامه حسن زاده آملی :
تا دهان بسته نشود دل باز نشود ؛ تا عبدالله نشوی عندالله نشوی ؛ آنگاه اگر از انسان سر رود سحر نرود .