با کاروان حسین.روز هفتم
يا حسين (ع) پدر و مادرم (عزيزترين عزيزانم) به فدايت
زيارت عاشوراي معروفه سه شنبه هفتم حرم الحرام سال 61 هجري قمري 1.در روز هفتم محرم عبيد اللّه بن زياد ضمن
نامهاي به عمر بن سعد از وي خواست تا با سپاهيان خود بين امام حسين و ياران، و آب فرات فاصله ايجاد كرده و اجازه
نوشيدن آب به آنها ندهد. ( انساب الاشراف، ج3، ص180.) عمر بن سعد نيز بدون فاصله “عمرو بن حجاج” را با 500
سوار در كنار شريعه فرات مستقر كرد و مانع دسترسي امام حسين عليهالسلام و يارانش به آب شدند. 2. در اين روز مردي
به نام “عبداللّه بن حصين ازدي” ـ كه از قبيله “بجيله” بود ـ فرياد برآورد: اي حسين! اين آب را ديگر بسان رنگ آسماني
نخواهي ديد! به خدا سوگند كه قطرهاي از آن را نخواهي آشاميد، تا از عطش جان دهي! امام عليهالسلام فرمودند: خدايا! او
را از تشنگي بكش و هرگز او را مشمول رحمت خود قرار نده. حميد بن مسلم ميگويد: به خدا سوگند كه پس از اين گفتگو
به ديدار او رفتم در حالي كه بيمار بود، قسم به آن خدايي كه جز او پروردگاري نيست، ديدم كه عبداللّه بن حصين آنقدر آب
ميآشاميد تا شكمش بالا ميآمد و آن را بالا ميآورد و باز فرياد ميزد: العطش! باز آب ميخورد، ولي سيراب نميشد.
چنين بود تا به هلاكت رسيد. ( ارشاد شيخ مفيد، ج2، ص86.)
التماس دعا