سخت است اما می شود...
یه اصلاح جدید،ببین تا حالا شنیدی:ازدواج سفید!
ازدواج سفید چه فرقی با صیغه یا ازدواج موقت دارد؟
ظاهرا منظور از ازدواج سفید این است که زن و مردی بدون هیچ گونه عقد یا ثبت رسمی زندگی مشترکی در کنار هم
داشته باشند که معلوم نیست به چه دلیل عده ای به آن ازدواج سفید می گویند. در حالی که نه ازدواج است و نه وضعیت
خوشایندی دارد که آن را سفید بنامیم!
با این حال اگر بخواهیم این رابطه را از منظر اسلامی بنگریم، می توانیم به خصیصه های ازدواج شرعی نگاه کنیم که آیا آنها در این نوع رابطه موجود هستند که در ذیل به بعضی از آنها می پردازیم:
۱- علنی بودن: یکی از خصوصیات ازدواج اسلامی، علنی بودن آن است که در روایات بر این ویژگی بسیار تاکید شده است از جمله آنکه پیامبر (ص) می فرمایند: مراسم ازدواج به پا كنيد و آشكارا هم برگزار نماييد . (كنز العمّال : ٤٤٥٣١ (
این در حالی است که یکی از خصائص اصلی رابطه ای که عده ای به اشتباه آن را ازدواج سفید می گویند پنهانی بودن است که به دور از اطلاع دیگران و بدون ثبت رسمی در کنار یکدیگر زندگی می کنند.
۲-روشن بودن تمام تعهدات و حقوق: ازدواج شرعی با خواندن خطبه عقد بنا می شود. که این خطبه به منزله امضای توافق نامه ای بین زن و شوهر است که در آن تمام ضوابط رابطه بیان شده است. اعم از آنکه حقوق و وظایف هر کدام از دو طرف چیست یا آنکه در شرایط مختلف مشکل باید چگونه حل شود و …
این در حالی است که ظاهرا ازدواج سفید برای فرار از همین ضوابط شکل می گیرد.
۳-دور شدن از معضلات: ازدواج ایجاد بنایی است که به نابودی بسیاری از معضلات کمک می کند و رفتار مقابل ازدواج که زنا نامیده می شود، به دلیل همین توابع ناگوار مورد نهی واقع شده است. مثل آنکه مکرر بیان شده است که در زنا انساب از بین می رود و در واقع فرزند نمی تواند پدر خود را بشناسد یا ….
حال اگر تجربه سایر کشورها در رابطه به اصطلاح ازدواج سفید را بنگریم، مشخص می شود که این رابطه تاثیر جدی در ایجاد فرزندان مجهول الهویه دارد. مثلا در کشور مراکش که مطابق بررسی ها بسیاری از دختران کم سواد که از ترس ترشیدگی فریب وعده های دروغین ثبت ازدواج در موقع مناسب را می خورند، و به ازدواج پنهانی روی می آورند بعدها با معضل اثبات هویت فرزند خود مواجه می شوند و شکایات بسیاری در این باره به دادگاهها ارجاع می شود.
بنابراین مشخص است که هم خانه شدن بدون ازدواج رسمی، از نظر دینی هیچ فرقی با زنا ندارد. و به هیچ عنوان نمی توان خصیصه های ازدواج را در آن یافت. و با توجه به اینکه دروغ بستن بر دین گناهی بسیار سنگین تر از زنا است، به شدت توصیه می کنیم کسانی که مایل به این گناه هستند، هرگز در صدد توجیه آن بر نیایند و سعی کنند خود را از هموار کننده بودن مسیر این گناه کنار بکشند، تا در گناه دیگران نیز شریک نشوند.
البته در این باب سخن بسیار است و می توان از جنبه های مختلف به بررسی آن پرداخت. مثل آنکه اگر فرزندی از این رابطه ها به وجود بیاید، در موقع وضع حمل، ثبت نام فرزند در مدرسه و … چه مسائلی در پیش خواهد بود، یا زنی که به راحتی ترک می شود چگونه در کوران حوادث قرار می گیرد و …
اما در این جا قصدمان تنها بررسی کوتاهی از غیر شرعی بودن این رابطه بود و بیان اینکه قطعا این نوع روابط زنا محسوب می شود.
سردار سرلشکر پاسدار سید محمد علی جهانآرا معروف به محمّد جهانآرا
با خدایش عهدی بسته بود:
صبح زود همین که از خانه بیرون رفت گفت: مسابقه می دهیم از الان تا
شب، همان لحظه چشمش به دختری که سر کوچه می آمد افتاد….
نگاهش را کج کرد و به شیطان گفت: فعلا یک هیچ به نفع من…..
*******************************************************
می گفت: بیست سال چشمم را کنترل کردم. دیگر خودش عادت کرده
بود، هر وقت نامحرمی می آمد خود به خود بسته میشد….
آسوده شده بودم….خدا چقدر بر من منت گذاشته است….
****************************************************
سرکلاس جواب معلمش را نمی داد.
می گفت: تا حجاب نداشته باشی ما باهم صحبتی نداریم…
تا حالا به این فکر کردی؟؟؟؟!!!!!!
روز عاشورا.شهادت امام حسین علیه السلام
اى خدا من با فقر و احتياج تو را مىخوانم و از بينوايى به درگاهت با شوق مىآيم و
با خوف و هراس به درگاهت مىنالم و از رنج و آلام عالم مىگريم
آخرين دعاي امام حسين (ع) در روز عاشورا جمعه دهم محرم الحرام سال 61 هجري قمري 1.صف آرايي سپاه امام
حسين عليه السلام در روز دهم محرم، پس از نماز صبح، امام حسين (ع) پيشاپيش خيمه ها، سپاه خويش را که 32 سواره
و 40 پياده داشت، به سه بخش تقسيم کرد و فرماندهي دسته راست را به زهيربن قين و دسته چپ را به حبيب بن مظاهر و
دسته وسط را به حضرت عباس (ع) سپردند. [1] 2.خطبه خواندن امام حسين عليه السلام امام حسين (ع) هنگامي که دو
سپاه، در برابر هم صف آرايي کردند، به ايراد خطبه اي مفصل پرداخت و در آن، ضمن اشاره به شأن و منزلت اهل بيت
عليهم السلام، خواستار پيش گيري از جنگ و درگيري شد؛ ولي پاسخ مثبتي از سوي سپاه عمر بن سعد دريافت نکرد. [2]
3.آغاز نبرد و شهادت اصحاب و اهل بيت عليهم السلام عمر بن سعد با افکندن تيري به سوي سپاه امام (ع)، رسماً جنگ را
آغاز کرد. [3] 4.نماز ظهر عاشورا در روز عاشورا، هنگامي که زمان نماز ظهر فرار رسيد، ابوثمامة صيداوي به امام
حسين (ع) عرض کرد که وقت اداي نماز ظهر شده است؛ امام پس از اين که در حق او دعا فرمود، با جمعي از اصحاب
خويش در همان ميدان جنگ به نماز ايستاد. [4] 5.وداع امام حسين عليه السلام با خيمه ها پس از آن که همه ياران و اهل
بيت امام حسين (ع) به شهادت رسيدند، امام حسين (ع) خود را آماده شهادت کرد. به سمت خيمه ها آمد تا با اهل بيت
خويش وداع کند. زنان و دختران همين که امام را آمادة رفتن به ميدان ديدند، صدا به شيوه و گريه بلند کردند.[5] 6.شهادت
امام حسين عليه السلام بعد ازظهر روز عاشورا، شمار زيادي از سپاه دشمن به دست امام حسين (ع) به هلاکت رسيدند.
بسياري از دلاوران و جنگاوران سپاه يزيد سرنگون شدند و پس از آن، ديگر کسي جرئت به ميدان آمدن نداشت. امام حسين
(ع) در حالي که در اثر شدت مبارزه و گرما و تشنگي، ضعيف و ناتوان شده بود، لحظه اي ايستاد تا کمي استراحت کند؛
ناگهان، سنگي به پيشاني مبارکشان خورد. لباس خود را بالا زد تا خون صورتش را پاک کند، تيري سه شعبه از کمان
حرمله، سينه مبارکشان را شکافت. آن گاه، سپاهيان عمر بن سعد، با تير و نيزه از هر طرف امام را مورد حمله قرار دادند.
امام از اسب بر زمين افتاد. مدتي نسبتاً طولاني بر زمين کربلا بود، در حالي که در خون خود مي غلتيد. کسي جرئت
نزديک شدن به او را نداشت؛ ولي سرانجام شمر ملعون، در کمال قساوت به آن حضرت نزديک شد و او را به شهادت
رساند. [6] 7.غارت خيمه ها پس از شهادت امام حسين (ع) در عصر روز عاشورا به دستور عمر بن سعد، سپاهيان سيا ه
دل، با يورش به خيمه ها، آن ها را به آتش کشيدند و کودکان و زنان را آواره بيابان هاي سوزان و پرتيغ و خار کربلا
کردند. [7] 8.دگرگوني عالم، پس از شهادت امام حسين عليه السلام گفته اند که پس از شهادت امام حسين عليه السلام،
غبار شديدي که سياه وتاريک بود، فضاي آسمان را پوشاند و زمين به سختي لرزيد و شرق و غرب عالم تاريک شد. [8]
—- منابع: 1.ارشاد شيخ مفيد، ج 2، ص 95.
2.بحارالانوار، ج 45، ص 6.
3.بحارالانوار، ج 45، ص 6.
.4بحارالانوار، ج 45، ص 21.
5.مقتل الحسين عليه السلام، ص 282
6.لهوف، ص180.
7.بحارالانوار، ج 45، ص 53؛
مقتل خوارزمي، ج 2، ص 39؛ کامل ابن اثير ، ج 4، ص 78.
8.لهوف، ص 147.
التماس دعا
:
شب عاشورا.خطبه امام حسین علیه السلام
1.در شب عاشورا به “محمد بن بشير
حضرمي” يكي از ياران امام حسين (ع) خبر دادند كه فرزندت در سرحدّ ري اسير شده است. او در پاسخ گفت: ثواب اين
مصيبت او و خود را از خداي متعال آرزو ميكنم و دوست ندارم فرزندم اسير باشد و من زنده بمانم. امام حسين (ع)چون
سخن او را شنيد فرمود: خدا تو را بيامرزد، من بيعت خود را از تو برداشتم، برو و در آزاد كردن فرزندت بكوش. محمد بن
بشير گفت: در حالي كه زنده هستم، طعمه درندگان شوم اگر چنين كنم و از تو جدا شوم. امام (ع)پنج جامه به او داد كه
هزار دينار ارزش داشت و فرمود: پس اين لباسها را به فرزندت كه همراه توست بسپار تا در آزادي برادرش مصرف كند.[
1] 2. امام حسين (ع) در شب عاشورا ياران خود را جمع کرد و فرمود: ” خداوند را با بهترين سپاس ها شگرگزارم و در
خوشي و سختي، او را مي ستايم. پروردگارا، از اين که ما را به نبوت گرامي داشتي، علم قرآن و دانش دين را به ما کرام
ت فرمودي و گوشي شنوا، چشمي بينا و دلي آگاه به ما عطا کردي از تو سپاسگزاريم. خداوندا، ما را در زمره سپاسگزاران
خود قرار ده. من ياراني بهتر و با وفاتر از اصحاب خود سراغ ندارم و اهل بيتي فرمانبردارتر و به صله رحم پايبندتر از
اهل بيتم نمي شناسم. خداوند شما را براي ياري من جزاي خير دهد. من مي دانم که فردا کار ما با اينان به جنگ خواهد
انجاميد. بيعت خود را از شما بر مي دارم و به شما اجازه مي دهم از سياهي شب براي پيمودن راه و دور شدن از محل
خطر استفاده کنيد و در روستاها و شهرها پراکنده شويد تا خداوند فرج خود را برساند و شما نجات يابيد. اين مردم، مرا مي
خواهند و چون بر من دست يابند با شما کاري ندارند. ” [2] 3.امام حسين (ع) در سخنراني شب عاشورا خبر از شهادت
ياران خود داد و آنان را به پاداش الهي بشارت داد. در اين مجلس “قاسم بن الحسن” به امام (ع)عرض كرد: آيا من نيز به
شهادت خواهم رسيد؟ امام با عطوفت و مهرباني فرمود: فرزندم! مرگ در نزد تو چگونه است؟ عرض كرد: اي عمو!
مرگ در كام من از عسل شيرينتر است. امام (ع) فرمودند: آري تو نيز به شهادت خواهي رسيد بعد از آنكه به رنج سختي
مبتلا شوي، و همچنين پسرم عبداللّه (كودك شيرخوار) به شهادت خواهد رسيد. قاسم گفت: مگر لشكر دشمن به خيمهها هم
حمله ميكنند؟ امام عليهالسلام به ماجراي شهادت عبداللّه اشاره نمودند كه قاسم بن الحسن تاب نياورد و زارزار گريست و
همه بانگ شيون و زاري سر دادند.[3] 4.امام (ع) در شب عاشورا دستور دادند براي حفظ حرم و خيام، خندقي را پشت
خيمهها حفر كنند. حضرت دستور داد به محض حمله دشمن چوبها و خار و خاشاكي كه در خندق بود را آتش بزنند تا ارتباط
دشمن از پشت سر قطع شود و اين تدبير امام عليهالسلام بسيار سودمند بود.[4] 5. مرحوم شيخ صدوق در كتاب ارزشمند
“امالي” نوشته است: شب عاشورا حضرت علياكبر (ع) و 30 نفر از اصحاب به دستور امام (ع) از شريعه فرات آب
آوردند. امام (ع) به ياران خود فرمود: برخيزيد، غسل كنيد و وضو بگيريد كه اين آخرين توشه شماست.[5]
منابع:
[1]. الملهوف، ص39.
[2]. ارشاد مفيد، ج 2، ص 93.
[3]. نفس المهموم، ص230.
[4]. الامام الحسين و اصحابه، ص257.
[5]. امالي شيخ صدوق، مجلس30.
التماس دعا