جریان عاشورا
نویسنده: خانم كشاورز ( طلبه پايه سوم )
جریان عاشورا تفسیر آیه « يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا لا تُقَدِّمُوا بَيْنَ يَدَيِ اللَّهِ وَ رَسُولِهِ وَ اتَّقُوا اللَّهَ
إِنَّ اللَّهَ سَميعٌ عَليم» ( حجرات /1 )
است. آري عباس عمری برادری کرد و هیچگاه لفظ یا اخاه را بر لبان خویش جاری نساخت
که مبادا حرمت مادری زهرا (س) را به ورطه ي سؤال بکشاند تا اينکه دختر ختم رسل
خود ، او را فرزندم خطاب کرد ؛ این چنین است که می بایست ادب را از عباس (ع) آموخت
تا آنجا که حتی در به دنیا آمدن برادر را بر خود مقدم دانست و در وداع با این سرای فانی
جان خود را فدای مولایش کرد.
به گمانم آن وقت که خداوند به ملائکه اش فرمود:« إِنِّي أَعْلَمُ ما لا تَعْلَمُون»
صحنه ایثارگری عباس و حسین را به نظاره نشسته بود. شاید ملائکه الله از این جهت که
روزی خواهد آمد که خون این دو (ثارالله و ابن ثاره) بر زمین می ریزد و عرش و فرش، ارض
و سماء را ماتمکده پروردگار می یابند، به خدا گفتند:« وَ إِذْ قالَ رَبُّكَ لِلْمَلائِكَةِ إِنِّي جاعِلٌ
فِي الْأَرْضِ خَليفَةً قالُوا أَ تَجْعَلُ فيها مَنْ يُفْسِدُ فيها وَ يَسْفِكُ الدِّماءَ وَ نَحْنُ نُسَبِّحُ بِحَمْدِكَ وَ
نُقَدِّسُ لَكَ قالَ إِنِّي أَعْلَمُ ما لا تَعْلَمُون » ( بقره /30)
آنگاه که نه زمین را آدمی بود و نه جز بیت العتیق ، زمین را خانه ای. خاک بیابان کربلا
پیراهن فخر بر تن کرده بود که روزی در تاریخ حسین و عباس خواهد آمد.
سنگ و کلوخ کربلا در صحرای عراق با فرشتگان عرش و بیت المعمور بیان برتری می
کردند.
آنگاه از کعبه صدایی آمد: که من بيت خداي اکبرم.
كربلا در جواب كعبه پاسخ داد:
گر تو را خوانند بيت خالق هر دو سرا
من همه خون خدا می جوشد از بام و درم
کعبه از باب اخلاص روی سخن گرفت و گفت:
مرد و زن بر گرد من آرد طواف من مطاف مسلمین از کهتر و از مهترم
کربلا گفتا چه گویی هر شب آدینه من میزبان انبیاء از اولین تا آخرم
كعبه فخرش را به ياد آورد و چنين فرياد زد :
در درون من به دنيا آمده شير خدا این شرافت بس که من خود زادگاه حیدرم
کربلا گفتا علی بودش سه شب مهمان تو من حسینش را گرفتم تا قیامت دربرم