اوج مهر خدا به بندگان
اوج مهر خدا به بندگان
در يكى از جنگها كه رسول خدا صلى الله عليه و آله نيز در آن شركت داشت ، تابستان بود و هوا بسيار گرم ، كودكى از خانه بيرون آمده بود و در بيابان در برابر تابش شديد آفتاب ، بر اثر گرماى بسيار، سخت مى گريست ، مادرش (كه گويا براى كمك به رزمندگان آمده بود) در ميان آنها بود، ناگهان به ياد بچه اش افتاد و به اطراف نگاه كرد و او را ديد، با شتاب به سوى او رفت ، او را در آغوش گرفت ، و بعد روى ريگهاى سوزان جزيرة العرب خوابيد و بچه اش را روى سينه اش گرفت ، تا از رسيدن شدّت گرما به فرزندش بكاهد، و مادر در اين حال گريه مى كرد و مى گفت : (آخ كودكم ، آخ كودكم ).
منظره بقدرى جانسوز بود كه همه حاضران ، بى اختيار گريستند، رسول خدا صلى الله عليه و آله به سوى آنها آمد، آنها جريان را به آن حضرت ، عرض كردند.
پيامبر صلى الله عليه و آله مهر و دلسوزى آنها را ستود، و از اينكه اظهار دلسوزى كردند، خوشحال شد، سپس به آنها فرمود: (آيا شما از محبّت و مهر شديد اين مادر نسبت به فرزندش ، تعجب مى كنيد؟
عرض كردند: آرى .
فرمود: (حتما بدانيد خداوند متعال به همه شما مهربانتر است از اين زن ، نسبت به فرزندش ).
مسلمانان از اين بشارت ، بسيار شاد شدند و سپس دنبال كار خود رفتند.