آیه های زندگی (آسان گیری در ازدواج)
تفسیر نور
ما مىتوانيم تمام كارهاى خود را رنگ الهى دهيم، چنانكه قرآن مىفرمايد: (صِبغَةَ اللهِ و مَن أحسَنُ مِنَ اللهِ صِبغَةً) مثلاً هرگاه صورت خود را مىشوييم، قصد وضو نماييم، هرگاه مىنشينيم مثل پيامبر (صلي الله عليه و آله و سلم) روبه قبله نشينيم، به جاى مدرك و مقام، براى رضاى خداوند درس بخوانيم، لباسى كه براى همسر مىخريم، به مناسبت اعياد مذهبى همچون عيد غدير يا تولّد حضرت زهرا (سلام الله عليها) باشد، هديهاى كه براى فرزند خود مىخريم به مناسبت كسب يك كمال معنوى باشد، همان گونه كه در اين آيه به جاى هشت سال فرمود: به اندازهى هشت حج.
1. اگر كارى بر اساس جوانمردى و ضعيف نوازى انجام شود، علاوه بر اجر معنوي، پاداش دنيوى نيز بدنبال دارد. (قال اِنّى اُريد أن اُنكِحَک) (حضرت موسى كه تا ساعاتى پيش حتّى بر جان خود ايمن نبود، اينك علاوه بر امنيّت جاني، صاحب زن و زندگى و كار مىشود).
2. سنّتهاى خوب ازدواج (همچون حضور در منزل دختر و گفتگو با حضور پدرش) را از انبيا بياموزيم. (اِنّ أبى يَدعوک اِنّى اُريد أن اُنكِحَک).
3. شناخت داماد پيش از اقدام به ازدواج، امرى ضرورى است. (فَلَمّا قَصّ عليهِ القَصَصَ - قال اِنّى اُريد أن اُنكِحَک؛ موسى سرگذشت خود را صادقانه به شعيب گفت و او به موسى اطمينان پيدا كرد، آنگاه پيشنهاد دامادى او را براى دخترش مطرح نمود).
4. اگر از امين بودن، توانايى وعلاقمندى به كار جوان مطمئن شديم، (القويّ الامين) نداشتن امكانات و مسكن را مانع ازدواج قرار ندهيم.
5. پيشنهاد ازدواج از جانب پدر دختر مانعى ندارد. (اِنّى اُريد أن اُنكِحَک)
6. رعايت نوبت ميان دختران، و ازدواج دختر بزرگتر قبل از كوچكتر، همه جا ضرورى نيست. (إحدى ابنتيّ) (حضرت شعيب به موسى گفت: مىخواهم يكى از اين دو دخترم را به ازدواج تو درآورم وشرط نكرد كه دخترِ اوّل باشد يا دوّم)
7. پدر نبايد در امر ازدواج ميان دختران، تفاوت بگذارد. (اِحدى ابنتيّ هاتين)
8. دختر و پسر مىتوانند در هنگام خواستگارى در برابر يكديگر قرار بگيرند. (هاتين)
9. غريزهى جنسى را جدّى بگيريم. حتّى در خانهى نبوّت، براى سلامت محيط خانه و كار، ابتدا به امر ازدواج اقدام و سپس به استخدام توجّه مىشود. (اُريد أن اُنكِحَک عَلَى أن تأجُرَنِي)
10. ازدواج، با مهريه همراه است. (عَلَى أن تأجُرَنِي)
11. لازم نيست مهريه مال و ثروت باشد. حضرت شعيب به موسى گفت: دخترم را به ازدواج تو درمىآورم به شرط آن كه هشت سال براى من كار كني. (عَلَى أن تأجُرَنِي ثمانِيَ حِجَج) البتّه در شريعت اسلام مىبايست به فتاواى مراجع تقليد مراجعه كنيم.
12. زمان بندى قراردادها را بر اساس زمان عبادات و امور معنوى قرار دهيم. (ثمانِيَ حجج) به جاى هشت سال، فرمود: هشت حج.
13. يكى از راههاى ترويج معروف، بزرگداشت اوقات معنوى و «ايّام الله» است. (ثمانِيَ حجج)
14. مقام نبوّت، مانع از صحبت پيرامون مقدار مهريه ومال الاجاره نيست. (ثمانِيَ حجج)
15. مراسم حج، در اديان گذشته نيز سابقه داشته است. (حِجَج)
16. هنگام صحبت براى مهريه، پدر عروس، حدّاقل مورد قبول را انتخاب كند و پذيرش بيشتر را به اختيار داماد بگذارد. (فاِن أتمَمتَ عَشراً فَمِن عِندِک) حضرت شعيب به موسى گفت: اگر هشت سال را به ده سال برسانى اختيار با شماست.
17. در ميزان مهريه، داماد را در تنگنا قرار ندهيد. (فمن عندک)
18. پدر عروس در امر ازدواج سخت گيرى نكند و در پرداخت مهريه، توان داماد را در نظر بگيرد. (ما اُريدُ اَن اَشُقّ عليک)
19. كسانى كه به كارگران و زيردستان خود سخت گيرى مىكنند، انسانهايى ناصالح هستند. (ستَجِدُنى اِن شاء الله من الصالحين)
20. داماد بايد از ناحيه بستگان جديد، آرامش خاطر داشته باشد. (ستَجِدُنى اِن شاء الله من الصالحين)
21. بدون استمداد از خدا وگفتن إن شاء الله، براى آينده وعدهاى ندهيم. (اِن شاء الله من الصالحين)
22. اعتمادِ متقابلِ داماد و خانواده عروس لازم است. (ستَجدُني… من الصالحين) اهمّيت ازدواج در روايات مىخوانيم: ازدواج سبب حفظ نيمى از دين است. دو ركعت نماز كسى كه همسر دارد از هفتاد ركعت نماز افراد غير متأهّل بهتر است. خواب افراد متأهّل از روزهى بيداران غير متأهّل بهتر است آرى بر خلاف كسانى كه ازدواج را عامل فقر مىپندارند، رسول خدا (صلي الله عليه و آله و سلم) فرمودند: ازدواج روزى را بيشتر مىكند. همچنين فرمودند: كسى كه از ترس تنگدستى ازدواج را ترك كند، از ما نيست و به خدا
سوء ظن برده است.
در روايات مىخوانيم: كسى كه براى ازدواجِ برادران دينى خود اقدامى كند، در روز قيامت مورد لطف خاص خداوند قرار مىگيرد.
قرآن نسبت به تشكيل خانواده واقدام براى ازدواج، دستور أكيد داده و سفارش كرده كه از فقر نترسيد، اگر تنگ دست باشند، خداوند از فضل و كرم خود، شما را بى نياز خواهد كرد ازدواج وسيلهى آرامش است در ازدواج فاميلها به هم نزديك شده و دلها مهربان مىشود و زمينهى تربيت نسل پاك و روحيه تعاون فراهم مىشود.
در روايات مىخوانيم: براى ازدواج عجله كنيد و دخترى كه وقت ازدواج او فرا رسيده، مثل ميوهاى رسيده است كه اگر از درخت جدا نشود فاسد مىشود.
انتخاب همسر
معيار انتخاب همسر در نزد مردم معمولا چند چيز است: ثروت، زيبايي، حَسب و نَسب. ولى در حديث مىخوانيم: «عليک بذات الدّين» تو در انتخاب همسر، محور را عقيده وتفكّر وبينش او قرار ده در حديث ديگر مىخوانيم: چه بسا زيبايى كه سبب هلاكت و ثروت كه سبب طغيان باشد.
رسول خدا (صلي الله عليه و آله و سلم) فرمود: هرگاه كسى به خواستگارى دختر شما آمد كه دين و امانت دارى او را پسنديد، جواب ردّ ندهيد و گرنه به فتنه و فساد بزرگى مبتلا مىشويد.
امام حسن (عليه السلام) به كسى كه براى ازدواج دخترش مشورت مىكرد فرمود: دامادِ با تقوا انتخاب كن كه اگر دخترت را دوست داشته باشد گراميش مىدارد و اگر دوستش نداشته باشد، به خاطر تقوايى كه دارد به او ظلم نمىكند.
در روايات مىخوانيم: به افرادى كه اهل مشروبات الكلى هستند و افراد بداخلاق وكسانى كه خط فكرى سالمى ندارند وآنان كه در خانوادهاى فاسد رشد كردهاند، دختر ندهيد.
ناگفته نماند كه ازدواج دو نوع است: دائم و موقّت كه براى هر دو در قرآن و روايات اسلامى توصيهها و دستورات خاصّى آمده است، متأسّفانه ازدواج دائم، بخاطر برخى آداب و رسوم بى منطق و بهانه گيرى بعضى بستگان و توقّعات خانواده عروس و داماد و آرزوهاى دور و دراز، به صورت يك معمّا و گردنهى صعب العبور در آمده است و ازدواج موقّت نيز آن گونه زشت و ناپسند شمرده شده كه فحشا جاى آن را گرفته است.
تفسیر نمونه
«پاسخ به چند سؤ ال در مورد ازدواج دختر شعيب با موسى»
آيات فوق سؤ الات فراوانى را برانگيخته است كه بايد جواب همه را به طور فشرده بياوريم :
1. آيا از نظر فقهى صحيح است دخترى كه مى خواهد به ازدواج كسى در آيد دقيقا معلوم نباشد بلكه به هنگام اجراى صيغه عقد گفته شود يكى از اين دو دختر را به ازدواج تو درمى آورم .
پاسخ: معلوم نيست كه عبارت فوق به هنگام اجراى صيغه گفته شده باشد بلكه ظاهر اين است كه گفتگوى مقدماتى و به اصطلاح «مقاوله» است تا بعد از موافقت موسى ، طرفين يكديگر را انتخاب كنند و صيغه عقد جارى شود.
2. آيا مى توان «مهر» را به صورت مجهول و مردد ميان كم و زياد قرار داد؟
پاسخ: از لحن آيه به خوبى برمى آيد كه مهريه واقعى هشت سال خدمت كردن بوده است و دو سال ديگر مطلبى بوده است موكول به اراده و ميل موسى .
3. اصولا آيا مى توان «كار و خدمات» را مهريه قرار داد؟ و چگونه مى توان با چنين همسرى هم بستر گرديد در حالى كه هنوز زمان پرداخت تمام مهريه او فرا نرسيده است و حتى قدرت بر پرداخت همه آن يكجا ندارد؟
پاسخ: هيچ دليلى بر عدم جواز چنين مهرى وجود ندارد، بلكه اطلاقات ادله مهر در شريعت ما نيز هر چيزى را كه ارزش داشته باشد شامل مى شود، اين هم لزومى ندارد كه تمام مهر را يكجا بپردازند، همين اندازه كه تمام آن در ذمه شوهر قرار گيرد و زن مالك آن شود كافى است ، اصل سلامت و استصحاب نيز حكم مى كند كه اين شوهر زنده مى ماند و توانائى بر اداء اين خدمت را دارد.
4. اصولا چگونه ممكن است خدمت كردن به پدر، مهر دختر قرار داده شود؟ مگر دختر كالائى است كه او را به آن خدمت بفروشند؟.
پاسخ: بدون شك شعيب از سوى دخترش در اين مساءله احراز رضايت نموده و وكالت داشت كه چنين عقدى را اجرا كند، و به تعبير ديگر مالك اصلى در ذمه موسى ، همان دختر شعيب بود، اما از آنجا كه زندگى همه آنها به صورت مشترك و در نهايت صفا و پاكى مى گذشت و جدائى در ميان آنها وجود نداشت (همانگونه كه هم اكنون در بسيارى از خانواده هاى قديمى يا روستائى ديده مى شود كه زندگى يك خانواده كاملا به هم آميخته است ) اين مساءله مطرح نبود، كه اداى اين دين چگونه بايد باشد، خلاصه اينكه مالك مهر تنها دختر است نه پدر و خدمات موسى نيز در همين طريق بود.
5. مهريه دختر شعيب مهريه نسبتا سنگينى بوده ، زيرا اگر به حساب امروز كار يك كارگر معمولى را در يك ماه و يكسال محاسبه كنيم و سپس آن را در عدد 8 ضرب نمائيم مبلغ قابل ملاحظه اى مى شود.
پاسخ: اولا اين ازدواج يك ازدواج ساده نبود بلكه مقدمه اى بود براى ماندن موسى در مكتب شعيب ، مقدمه اى بود براى اينكه موسى يك دانشگاه بزرگ را در اين مدت طولانى طى كند، و خدا مى داند كه در اين مدت موسى چه ها از «پير مدين» فرا گرفت .از اين گذشته اگر موسى اين مدت را براى شعيب كار مى كرد، در عوض شعيب نيز تمام زندگى او و همسرش را از همين طريق تامين مى نمود، بنا بر اين اگر هزينه موسى و همسرش را از مزد اين كار كم كنيم مبلغ زيادى باقى نخواهد ماند و تصديق خواهيم كرد مهر ساده و سبكى بوده است !.
ضمنا از اين داستان استفاده مى شود آنچه امروز در ميان ما رائج شده كه پيشنهاد پدر و كسان دختر را در مورد ازدواج با پسر عيب مى دانند درست نيست ، هيچ مانعى ندارد كسان دختر شخصى را كه لايق همسرى فرزندشان مى دانند پيدا كنند و به او پيشنهاد دهند همانگونه كه شعيب چنين كرد، و در حالات بعضى از بزرگان اسلام نظير آن ديده شده است .
نام دختران شعيب را «صفوره» يا «صفورا» و «ليا» نوشته اند كه اولى با موسى ازدواج كرد
صفحات: 1· 2