خداوند علم را در گرسنگی قرار داده است !
علم در گرسنگی است :
حدیث قدسی:خداوند به حضرت موسی علیه السلام فرمودند: من شش چیز را در شش جا قرار دادم و مردم در جای دیگر طلب می کنند: ، من آسایش را در بهشت قرار دادم و مردم در دنیا می جویند ؛ علم را در گرسنگی گذارده ام ، در سیری می طلبند ، عزت را در بیداری شب نهاده ام در دربار پادشاهان جستجو می کنند رفعت را در فروتنی گذاشته ام در تکبر می خواهند مستجاب شدن دعا را در غذای حلال مقرر کرده ام در سروصدا می جویند و بی نیازی را در قناعت قرار داده ام در زیادی مال طلب می کنند که هیچگاه نخواهند یافت .
داستانی پیرامون شیخ انصاری
شیخ انصاری 4 سال در کاشان بودند .همدرسی ایشان می گوید : ایشان بیشتر علم خود را در این چهار سال بدست آوردند روزی همدرسی ایشان به شیخ عرض کردند مگر ما همش باهم درس نخواندیم اما تو به کجا رسیدی و من به کجا!
شیخ فرمودند یادت هست یک شب هردوی ما گرسنه بودیم و فقط مقداری نان خشک باقی مانده بود و تو به من گفتی نان را نخور تا برم و از جایی چیزی نسیه کنم بیام با نان بخوریم ؛ من گفتم نه نرو از کجا فردا زنده باشیم حالا نان را بخور فردا خواهد رسید اگر فردا نرسد ، پس فردا خواهد رسید یا اصلا او نخواسته که روزی ما مجلل باشد اما تو گوش ندادی و رفتی و پنیر نسیه کردی و آمدی و هر چه به من اصرار کردی که من بخورم من گفتم نه من نمی خورم.! (تو خود مفصل بخوان از این مجمل)
چگونه توبه کنیم؟
توبه را از حیوانات بیاموزیم :
شخصی می گوید : حجره ای داشتم که در این حجره گربه ای رفت و آمد می کرد و من به او غذا می دادم؛ تا اینکه یک روز دیدم گربه ، در حجره ام کبوتری را گرفت و فرار کرد هرچه دنبالش کردم بگیرمش نتوانستم .
گربه رفت و تا مدتی پیدایش نشد تا اینکه بعداز چند روز دیدم آهسته دارد وارد حجره می شود کمین کردم تا اینکه وارد شد ؛ در حجره را بستم گربه فهمید که گیر افتاده و دیکر راه چاره ای ندارد لذا با چوب به سراغش رفتم؛ ناگهان رفت کنار قرآن و پوزه اش را به قرآن کشید یعنی به قرآن متوسل شد؛ لذا او را بخشیدم. و گربه دیگر هیچ گاه سراغ کبوتر و ماهی داخل خانه ام نرفت .
این توبه حیوانات است توبه ما انسانها چگونه است؟!!!
دوستس اهل بیت و شفاعت در قیامت
دوستی امیرالمؤنین و اهل بیت پیامبرو شفاعت روز قیامت :
درزمان مرحوم کاشف الغطاء یک عربی که آدم خوبی نبوده از دنیا رفت خواستند که از کاشف الغطاء در خواست نماز به این عرب را بکنند کاشف الغطاء قبل از اینکه بیایند دنبالش برای نماز بر این عرب ؛ به همسرش گفت من می روم کتابخانه بخوابم اگر بیایند دنبالم بگو خواب است ، رفت خوابید در عالم رؤیا دید که این عرب را در نجف حرم حضرت علی آوردند تا او را دفن کنند دو سه جا اورا خواستند دفن کنند اما نشد تا اینکه یک جا اورا از خاک بیرون آوردند آن عرب به حضرت امیر(علیه السلام) گفت شما حق دارید، و درست است که من آدم خوبی نبودم اما اگر مرا از اینجا بیرون کنید مرا پیش دشمنانتان خواهند برد و دشمنان تو به من خواهند گفت چقدرسنگ علی را به سینه می زدی چقدر علی ؛ علی می کردی حضرت علی (علیه السلام) وقتی این حرف را از او شنید به دو ملک فرمود: رهایش کنید.
وقتی کاشف الغطاء بیدار شد رفت به حرم و دیدند آنچه در خواب دیده رؤیای صادقه بوده .
زمانیکه خواستند به او نماز بخوانند کاشف الغطاء خودشان رفتند جلو و گفتند من به او نماز می خوانم
در حدیثی از امام باقر (علیه السلام ) پرسیدند ، به نظر شما امیدوارکننده ترین آیه در قرآن چیست ؟
امام از خود آنها پرسیدند : اصحاب جواب دادند : این آیه : «..لاتقنطوا من رحمه الله ان الله یغفرالذنوب جمیعا » امام فرمودند اما ما اهل بیت این را نمی گوییم بلکه این آیه :«ولسوف یعطیک ربک فترضی » ای پیامبر آنقدر افراد را به تو می بخشیم تا تو راضی شوی سپس فرمودند :الشفاعه ».
اوج مهر خدا به بندگان
اوج مهر خدا به بندگان
در يكى از جنگها كه رسول خدا صلى الله عليه و آله نيز در آن شركت داشت ، تابستان بود و هوا بسيار گرم ، كودكى از خانه بيرون آمده بود و در بيابان در برابر تابش شديد آفتاب ، بر اثر گرماى بسيار، سخت مى گريست ، مادرش (كه گويا براى كمك به رزمندگان آمده بود) در ميان آنها بود، ناگهان به ياد بچه اش افتاد و به اطراف نگاه كرد و او را ديد، با شتاب به سوى او رفت ، او را در آغوش گرفت ، و بعد روى ريگهاى سوزان جزيرة العرب خوابيد و بچه اش را روى سينه اش گرفت ، تا از رسيدن شدّت گرما به فرزندش بكاهد، و مادر در اين حال گريه مى كرد و مى گفت : (آخ كودكم ، آخ كودكم ).
منظره بقدرى جانسوز بود كه همه حاضران ، بى اختيار گريستند، رسول خدا صلى الله عليه و آله به سوى آنها آمد، آنها جريان را به آن حضرت ، عرض كردند.
پيامبر صلى الله عليه و آله مهر و دلسوزى آنها را ستود، و از اينكه اظهار دلسوزى كردند، خوشحال شد، سپس به آنها فرمود: (آيا شما از محبّت و مهر شديد اين مادر نسبت به فرزندش ، تعجب مى كنيد؟
عرض كردند: آرى .
فرمود: (حتما بدانيد خداوند متعال به همه شما مهربانتر است از اين زن ، نسبت به فرزندش ).
مسلمانان از اين بشارت ، بسيار شاد شدند و سپس دنبال كار خود رفتند.
اوج مهر خدا به بندگان
اوج مهر خدا به بندگان
در يكى از جنگها كه رسول خدا صلى الله عليه و آله نيز در آن شركت داشت ، تابستان بود و هوا بسيار گرم ، كودكى از خانه بيرون آمده بود و در بيابان در برابر تابش شديد آفتاب ، بر اثر گرماى بسيار، سخت مى گريست ، مادرش (كه گويا براى كمك به رزمندگان آمده بود) در ميان آنها بود، ناگهان به ياد بچه اش افتاد و به اطراف نگاه كرد و او را ديد، با شتاب به سوى او رفت ، او را در آغوش گرفت ، و بعد روى ريگهاى سوزان جزيرة العرب خوابيد و بچه اش را روى سينه اش گرفت ، تا از رسيدن شدّت گرما به فرزندش بكاهد، و مادر در اين حال گريه مى كرد و مى گفت : (آخ كودكم ، آخ كودكم ).
منظره بقدرى جانسوز بود كه همه حاضران ، بى اختيار گريستند، رسول خدا صلى الله عليه و آله به سوى آنها آمد، آنها جريان را به آن حضرت ، عرض كردند.
پيامبر صلى الله عليه و آله مهر و دلسوزى آنها را ستود، و از اينكه اظهار دلسوزى كردند، خوشحال شد، سپس به آنها فرمود: (آيا شما از محبّت و مهر شديد اين مادر نسبت به فرزندش ، تعجب مى كنيد؟
عرض كردند: آرى .
فرمود: (حتما بدانيد خداوند متعال به همه شما مهربانتر است از اين زن ، نسبت به فرزندش ).
مسلمانان از اين بشارت ، بسيار شاد شدند و سپس دنبال كار خود رفتند.
اثر رضا به قدر الهی
صبر و رضا رأس همه طاعات است و هر که صبر کند و راضی شوداز خدا در آنچه از برای او مقدر کند ؛ خدابرای او مقدر نمی کندمگر آن چه خیر اوست .