استفتاپیرامون احکام اعتکاف ( آیه الله مکارم شرازی )
محرمات اعتکاف [مبطلات اعتكاف] |
كدام يك از محرّمات اعتكاف، باعث بطلان اعتكاف مى شود؟ و در چه مواردى كفّاره واجب مى شود؟ |
پنج چيز بر معتكف حرام است: 1ـ تمتّع از همسر، خواه جماع باشد، يا لمس و بوسيدن، بنابر احتياط. 2ـ استمناء بنابر احتياط; هر چند از طريق حلال باشد، مانند ملاعبه با همسر. 3ـ بوييدن عطريّات و بوهاى خوش; هر چند به قصد لذّت نباشد. 4ـ خريد و فروش، بلكه مطلق تجارت با نبودن ضرورت بنابر احتياط; ولى پرداختن به امور مباح دنيوى مانند خيّاطى و امثال آن اشكال ندارد. 5ـ جدال بر سر مسائل دينى يا دنيوى به قصد غلبه كردن برطرف مقابل و اظهار فضيلت، و در اين امور فرقى ميان شب و روز نيست و هر يك از امور فوق اعتكاف را باطل مى كند. |
نگاه شهوت آلود در حال اعتکاف [مبطلات اعتكاف] |
آيا نگاه شهوت انگيز موجب بطلان اعتكاف و وجوب كفّاره مى شود؟ |
موجب بطلان اعتكاف نمى شود. |
اعتکاف اشخاصی که روزه برایشان ضرر دارد [مبطلات اعتكاف] |
اگر روزه براى كسى ضرر داشته باشد، چه حكمى دارد؟ |
اعتكاف اشخاصى كه روزه براى آنها ضرر دارد باطل است. |
دیدار معتکف با اعضای خانواده [احكام اعتكاف] |
ملاقات و گفتگوى اعتكاف كننده با اعضاى خانواده اش (همسر، خواهر، مادر) در طول اعتكاف چه حكمى دارد؟ |
اشكالى ندارد. |
استحمام جهت انجام مستحبات اعتکاف [مبطلات اعتكاف] |
آيا رفتن به حمّام نزديك محلّه، جهت انجام مستحبّات اعتكاف، خروج از اعتكاف محسوب، و موجب ابطال آن مى شود؟ رفتن به منزل نزديك مسجد جهت حمّام استحبابى چطور؟ |
هر دو اشكال دارد. |
عدم جواز شرکت معتکفین در کلاس درس [مبطلات اعتكاف] |
آیا در ايام اعتكاف در مسجد دانشگاه رفتن به كلاس و شركت در درس ها جايز است؟ 2. گفتگو با تلفن همراه در مسجد در موارد غير ضروري و مكرر چه صورت دارد؟ (در ايام اعتكاف( |
جايز نيست. 2- در صورتي كه ضرري به اعمال اعتكاف نزند مانعي ندارد ولي بهتر ترك آن در غير موارد ضرورت است. |
حکم معامله در حال اعتکاف [كارهايى كه بر معتكف حرام است] |
اگر در حال اعتکاف معامله ای انجام دهد آیا معامله نیز باطل می شود؟ |
معامله باطل نیست. |
|
گرفتن طلب در حال اعتکاف [احكام اعتكاف] |
معتكف از كسى طلبكار است، آيا مى تواند طلب خويش را بازستاند؟ |
مانعى ندارد. |
اعتکاف کودک نابالغ [شرايط اعتكاف] |
حكم اعتكاف كودك نابالغ، خصوصاً بعد از ورود به روز سوّم اعتكاف، چيست؟ |
در صورتى كه مميّز باشد، و شرايط اعتكاف را انجام دهد، اشكالى ندارد. |
اعتکاف کودک نابالغ [شرايط اعتكاف] |
حكم اعتكاف كودك نابالغ، خصوصاً بعد از ورود به روز سوّم اعتكاف، چيست؟ |
در صورتى كه مميّز باشد، و شرايط اعتكاف را انجام دهد، اشكالى ندارد. |
اهمیت اعتکاف [اعتكاف] |
اهميّت اعتكاف را براى همه مخصوصاً نسل جوان، بيان فرماييد: |
در دنياى پر غوغاى مادّى، كه جاذبه ها به سوى مادّيّت است، بر قلب و روح انسان زنگار مى نشيند. زنگارى از غفلت و دورى از خدا، كه اگر با نيايش و عبادت برطرف نگردد، ممكن است روحانيّت و معنويّت را از وجود انسان برچيند. و اين كه در روايات اسلامى نماز تشبيه به نهر آب پاكيزه اى شده كه انسان در هر شبانه روز پنج بار خود را در آن شستشو مى دهد، اشاره به همين نكته است. در ميان عبادات «اعتكاف» ويژگى خاصّى دارد، و از جهاتى شبيه به مراسم حج و احرام است، كه انسان را به جهانى مملوّ از روحانيّت و معنويّت سوق مى دهد. در محيط يك مسجد جامع سه روز ماندن، روزه گرفتن، و به عبادت پرداختن، و در خودسازى كوشيدن، و به غير خدا نينديشيدن، تحوّل عظيمى در روح انسان پديد مى آورد، كه صفا و نورانيّت آن بى نظير است. به حمد اللّه در سالهاى اخير اعتكاف از سوى قشر جوان، و مخصوصاً دانشجويان عزيز، مورد استقبال واقع شده، و لذّت و آثار اين عبادت روحانى را دريافته اند، و ما اين استقبال عظيم را به آنها تبريك مى گوييم. اميدواريم جوانان عزيز ما، مخصوصاً دانشجويان در اين امر، كه وسيله موثّرى براى قرب پروردگار است، نيز نسبت به ديگران پيشگام باشند، و از نتايج معنوى آن كاملا بهره مند شوند. |
خروج از مسجد برای تهیه غذا در اعتکاف [احكام اعتكاف] |
كسانى كه مشكل خاصّى از نظر تغذيه دارند، آيا مى توانند جهت آوردن غذا از محلّ اعتكاف خارج شوند، و مجدّداً باز گردند؟ |
در صورت ضرورت مانعى ندارد. |
جاری کردن صیغه عقد در حال اعتکاف [احكام اعتكاف] |
آيا در حال اعتكاف مى توان صيغه عقد خواند؟ |
اشكالى ندارد. |
پشیمانی شوهر از ادامه اعتکاف همسر [شرايط اعتكاف] |
اگر مردى به همسرش اجازه اعتكاف بدهد، ولى در روز سوّم پيشيمان شود، تكليف زن چيست؟ اگر كفّاره واجب شود بر عهده كيست؟ |
زن اعتكاف را تا آخر ادامه مى دهد. |
مسجد جامع [مسجد] |
منظور از مسجد جامع كه مي شود در آن اعتكاف كرد چيست؟ آيا حتماً بايد داراي اين نام باشد؟ و يا مسجدي كه همهي اقشار در آن حضور مييابند هر چند به نام ديگري مانند مسجد النبي باشد نيز مسجد جامع است؟ |
اسم مسجد جامع شرط نيست منظور مسجدي است كه از تمام نقاط شهر در آن حضور مي يابند به خلاف مسجد محله و بازار كه مخصوص عده خاصي است. |
اعتکاف در غیر مسجد [مكان اعتكاف] |
با توجه به استقبال زیاد مشتاقین به اعتکاف و عدم ظرفیت مساجد جامع برای انجام این امر نظر حضرت عالی در مورد اعتکاف در سایر مساجد چیست؟ |
در تمام مساجد معروف شهر که مرتباً در آن اقامه جماعت می شود اعتکاف جایز است. |
اعتکاف در غیر مسجد [مكان اعتكاف] |
با توجه به استقبال زیاد مشتاقین به اعتکاف و عدم ظرفیت مساجد جامع برای انجام این امر نظر حضرت عالی در مورد اعتکاف در سایر مساجد چیست؟ |
در تمام مساجد معروف شهر که مرتباً در آن اقامه جماعت می شود اعتکاف جایز است. |
روزه مستحبی برای کسی که احتمالاً روزه قضا دارد [احكام روزه قضا] |
آيا شخصى كه احتمال مى دهد روزه قضا دارد مى تواند روزه مستحبى بگيرد و اگر براى روزه مستحبى مانند اعتكاف نذر كند چطور؟ |
اشكالى ندارد. |
سخن دل پیرامون(اعتکاف)
اعتکاف همنشيني با قدسيان و فرشته خويان است.
اعتکاف سنت اسلام است، سنت اسلام ناب محمدي.
معتکف روزه اش، نمازش، حضورش در مسجد و ديگر اعمالش مايه تقرب است.
اعتکاف عهد مودّت و ميثاق مجدد با پروردگار است.
اعتکاف تمرين انقطاع از غير اِلهي هَب لِي کَمالَ الاِنقِطاعَ اِلَيکَ
اعتکاف فرصتی برای پیرایش دل از زنگار گناه است.
اعتكاف ، همراه با مراعات آداب و شرايط آن، در حقيقت ورود به عرصه ي « جهاد اكبر » و مبارزه با نفس است.
متن اعتکاف را سکوت و صوم و بيداري و خلوت و ذکر و راز و نياز مداوم، تشکيل مي دهد.
اعتکاف در حقيقت، در خانه ولايت وقوف پيدا کردن و در خانه دل و نهانخانه با حق، سخن گفتن و از غير، لب فرو بستن و به خدا پيوستن است.
اعتکاف، پشت پا زدن به تعلقات نفس است. معتکف مي کوشد تا از فرش زمين نفس، به عرش آسمان دل، پرواز کند و در آشيانه دوست، منزل گزيند.
اعتکاف، عاشقان را به طواف حرم امن الهي يعني دل مي برد “القلب حرم الله” و نفس را با اسم “حافظ حق” نگهبان دل قرار مي دهد “وَ لا تُسکِنْ حَرَمَ الله غَيرَ الله”
اعتکاف انسان در پيشگاه حق را زمان خاص و وقت خاص نيست؛ زيرا که عارف را حضور دائم يابد که حضور دايمش، اعتکاف اوست و انقطاع الي الله به طور مداوم، زبان حال و قال اوست؛ اين اعتکاف چند روز در مسجد جامع هر شهري، ظل و آيت و علامتي از براي آن اعتکاف حقيقي انسان است؛ تا کدامين صاحبدلي بدين بارگاه قدس الهي بار يابد.
معتکفان دائمي را که زبان “هو، هو” دارند، از آن عالم، خبري است و آن را که خبر شد، خبري باز نيامد. چه اينکه حقايق ملکوتي خوش نشين اند و تا قلب را آرام و دل را خالي از غير نبينند فرو نمي آيند و از عالم بالا تنزل نمي کنند.
معتکف شدن در مسجدي براي چند روزي براي همگان ميسر است؛ ولي معتکف در خانه حق شدن و دل را به صاحبدل دادن و استقامت در طي مسير داشتن کاري است بس دشوار. راه دشوار است و تن از کار ترسان است ياران دل خريدار است کاين ره، راه جانان است، ياران
اعتکاف به دفتر دل رسيدن و طلسم را گشودن و از اسرار غيب آگاه شدن و به قيام قيامت جان رسيدن است. اعتکاف به حساب خود رسيدن است قبل از آنکه به حسابش برسند “حاسَبُوا قَبلَ اَن تُحاسَبُوا".
اعتکاف صاحبدل، رحلِ اقامت افکندن و وصف دل را تا قيامت جان شنيدن است و در دل شب نيز از نواي سينه و ناي گلو، هاي و هوي برآوردن است.
اعتکاف، روزه گرفتن، سکوت کردن و از غير و نامحرم دور شدن و از معاشرت پرهيز کردن و از حرف و کلام غير، تبري جستن و با همنوعان خويش که همدل اند، انس داشتن و از لذايذ مادي، دوري گزيدن و از زندان نفس آزاد شدن و با غسل و نيت، جان را تطهير کردن و با عمل ام داوود، دستور العمل از کاملان گرفتن است. خود را يافتن و دل بدان کامل واصل سپردن و در نهايت، قرآني شدن است؛ که “لا يمَسُّهُ اِلّا المُطَهّرونَ؛ جز پاکان نبايد آن را مس کنند.”
براي نيل به هدف بزرگ تزکيه و تهذيب نفس و سر و سلوک، آدمي را اعتکاف بايد؛ اعتکاف در محيطي خلوت و ملکوتي، به دور از هياهوي زندگي؛ اعتکاف در حقيقت راز و نياز با خالق و فارغ از خويشتن شدن و توجهي خاص به مبدأ آفرينش و مرکز قدرت و عزت و سعادت يافتن
ماه رجب ارزشمند است، ماه سلوک و زدودن زنگارهاي شيطاني از آيينه دل است؛ ماه ولايت و برافروختن چراغ معرفت در شبستان وجود است؛ ماه رجب گاهِ اعتکاف است.
داستانهای خواندنی زیبا و عبرت انگیز حتما بخوانید :
فداکاری مادر کلاغ ها:
زمستانی سرد بود و کلاغ غذایی نداشت تا جوجههایش را سیر کند؛ گوشت بدنش را میکند و میداد به جوجهها تا بخورند.
زمستان تمام شد و کلاغ مرد! اما جوجهها نجات پیدا کردند و گفتند:
«آخی خوب شد راحت شدیم از غذای تکراری…
دو برادر مهربان:
دو برادر با هم در مزرعه خانوادگی کار می کردند که یکی از آنها ازدواج کرده بود و خانواده بزرگی داشت و دیگری مجرد بود .
شب که می شد دو برادر همه چیز از جمله محصول و سود را با هم نصف می کردند . یک روز برادر مجرد با خودش فکر کرد و گفت:
درست نیست که ما همه چیز را نصف کنیم . من مجرد هستم و خرجی ندارم ولی او خانواده بزرگی را اداره می کند.
بنابراین شب که شد یک کیسه پر از گندم را برداشت و مخفیانه به انبار برادر برد و روی محصول او ریخت.
در همین حال برادری که ازدواج کرده بود با خودش فکر کرد و گفت : درست نیست که ما همه چیز را نصف کنیم. من سر و سامان گرفته ام ولی او هنوز ازدواج نکرده و باید آینده اش تأمین شود.
بنابراین شب که شد یک کیسه پر از گندم را برداشت و مخفیانه به انبار برادر برد و روی محصول او ریخت.
سال ها گذشت و هر دو برادر متحیر بودند که چرا ذخیره گندمشان همیشه با یکدیگرمساوی است. تا آن که در یک شب تاریک دو برادر در راه انبارها به یکدیگر برخوردند. آن ها مدتی به هم خیره شدند و سپس بی آن که سخنی بر لب بیاورند کیسه هایشان را زمین گذاشتند و یکدیگر را در آغوش گرفتند.
دعا کن گندمت آرد شود:
زاهدی کیسه ای گندم نزد آسیابان برد. آسیابان گندم او را در کنار سایر کیسه ها گذاشت تا به نوبت آرد کند.
زاهد گفت: «اگر گندم مرا زودتر آرد نکنی دعا می کنم خرت سنگ بشود».
آسیابان گفت: «تو که چنین مستجاب الدعوه هستی دعا کن گندمت آرد بشود.»
انسان خسیس با خوک چه تشابهی دارد:
مرد ثروتمندی به کشیشی می گوید:
نمی دانم چرا مردم مرا خسیس می پندارند.
کشیش گفت:
بگذار حکایت کوتاهی از یک گاو و یک خوک برایت نقل کنم.
خوک روزی به گاو گفت: مردم از طبیعت آرام و چشمان حزن انگیز تو به نیکی سخن می گویند و تصور می کنند تو خیلی بخشنده هستی. زیرا هر روز برایشان شیر و سرشیر می دهی.
اما در مورد من چی؟…
من همه چیز خودم را به آنها می دهم از گوشت ران گرفته تا سینه ام را. حتی از موی بدن من برس کفش و ماهوت پاک کن درست می کنند. با وجود این کسی از من خوشش نمی آید. علتش چیست؟
می دانی جواب گاو چه بود؟
جوابش این بود:
شاید علتش این باشد که “هر چه من می دهم در زمان حیاتم می دهم”
تعریف جدیدی از عقل:
حکیمی در گذرگاه خود مردی را دید که در کنار جوی آب روی زمین دراز کشیده و سر را در جوی خوابانده و مشغول نوشیدن آب است.
حکیم گفت: «ای برادر، با این ترتیب آب خوردن عقل کم می شود.»
آن مرد پرسید: «عقل چیست؟»
حکیم که چنین دید گفت: «عقل یعنی ادامه بده تا سیراب شوی.»
مادر و تولد پسر:
ساعت ۳ شب بود که صدای تلفن پسری را از خواب بیدار کرد.
پشت خط مادرش بود .پسر با عصبانیت گفت: چرا این وقت شب مرا از خواب بیدار کردی؟
مادر گفت : ۲۵ سال قبل در همین موقع شب تو مرا از خواب بیدار کردی
فقط خواستم بگویم تولدت مبارک.
پسر از اینکه دل مادرش را شکسته بود تا صبح خوابش نبرد.
صبح سراغ مادرش رفت . وقتی داخل خانه شد مادرش را پشت میز تلفن با شمع نیمه سوخته یافت… ولی مادر دیگر در این دنیا نبود…
چند حدیث زیبا از امام جواد علیه السلام به مناسبت تولد ایشان
امام جواد - علیه السلام
- فرمود: هر كه به خواستگاری دختر شما آید و به تقوا و تدیّن و امانتداری او مطمئن می باشید با او موافقت كنید وگرنه شما سبب فتنه و فساد بزرگی در روی زمین خواهید شد.
«تهذیب الأحكام، ج 7، ص 396، ح 9»
امام محمد تقی جواد الائمه - علیه السلام - فرمود: مؤمن در هر حال نیازمند به سه خصلت است: توفیق از طرف خداوند متعال، واعظی از درون خود، قبول و پذیرش نصیحت كسی كه او را نصیحت نماید.
«بحارالأنوار، ج 72، ص 65، ح 3»
امام جواد - علیه السلام - فرمود: ملاقات و دیدار با دوستان و برادران - خوب -، موجب صفای دل و نورانیّت آن می گردد و سبب شكوفائی عقل و درایت خواهد گشت، گرچه در مدّت زمانی كوتاه انجام پذیرد.
«امالی شیخ مفید، ص 328، ح 13»
جواد الائمه امام محمد تقی علیه السلام فرمودند:
تو را به پنج چیز سفارش می کنم :
اگر مورد ستم واقع شدی ستم مکن
اگر به تو خیانت کردند خیانت مکن
اگر تکذیبت کردند خشمگین مشو
اگر مدحت کنند شاد مشو
و اگر نکوهشت کنند، بیتابی مکن.
بحارالانوار ، دار احیاء الترا العربی ، ج 75، ص (167) به نقل از سایت شهید آوینی
آیا حوزة امروز میتواند شخصیتهایی مثل آیتالله بهجت پرورش دهد؟پاسخ از علی بهجت
آیا حوزة امروز میتواند شخصیتهایی مثل آیتالله بهجت پرورش دهد؟پاسخ از علی بهجت
اولاً هیچ حوزهای چنین افرادی را تربیت نکرده است. در حوزه ممکن است کسانی باشند، ولی حوزه کسی را تربیت نکرده است. هر کسی در طول تاریخ آمده و ممتاز شده، جز به همت خودش نبوده است. هیچکسی نبوده که خودش خود به خود حوزه بیاید، این کلاس دبیرستان نیست که از آن طرف فارغ التحصیل شود؛ یعنی اینجا سی تا محصل و دانشجو دارد، حالا دو نفر هم مشکل پیدا کنند، 28 نفر دیپلم بگیرند و همینطور که دیپلم میگیرند از این 28 تا 25 نفر هم عارف شوند! چنین چیزی نیست. ملا شدن چه آسان، آدم شدن یا محال است یا چه مشکل، حقیقت قضیه این است. ما در هیچکدام از کتب حوزه علمیه نداریم که چطور خدایی شویم. کدام کتابی در حوزه علمیه به ما نشان دادند و بعد هم امتحان کردند و دیدند آری ما از این کلاس گذشتیم و دیگر از مرحله خودبینی درآمدیم. در این مرحله صفات رذیله دیگر از ما خارج شد، این کجا هست؟ هیچ حوزهای این کار را نمیکند.